۱۳۹۵ خرداد ۳۰, یکشنبه

اول مه و مراسم‌های خانه كارگر

نوشته‌ای با امضای "روزبه فقیهی، اختصاصی وبلاگ كارگر" تحت عنوان "چند نكته پیرامون اول ماه می امسال" در چند سایت اینترنتی درج گردیده كه گرچه اولین بار است با اسم "روزبه فقیهی" برخورد می‌كنم، اما پرداختن به موضوعاتی كه ایشان مطرح و تبلیغ كرده، لازم و پرداختن به یك خط سیاسی مشخص است.
این نوشته با اشاره به اول ماه مه، به دو نكته بسیار مهم، "فراخوان به شركت كارگران در مراسم دولتی و رادیكالیزه كردن آن" و "پرهیز از رادیكالیسم در مبارزات معلمان" می‌پردازد. كسانی كه صحنه سیاسی جامعه ایران در چند سال اخیر را دنبال كرده باشند، میدانند كه این خط "راه توده" است كه گاها خجولانه و گاها عریان ابراز وجود می كند. من روزبه فقیهی را نمی‌شناسم و اگر چه این نوشته خط "راه توده" است، و امروز "راه توده" فرق چندانی با احمدی‌نژاد ندارد، اما ابدا قصدم این نیست كه بگویم ایشان توده‌ای هستند. این نوشته جدا از اینكه نویسنده‌اش چه كسی است، دارد این سیاست را تبلیغ می‌كند.
برای رعایت انصاف بگذارید اینجا دو نقل قول مربوط به این اظهارنظرات را بیاوریم. در پاراگراف دوم در نوشته‌اش در باره روز كارگر در ١١ اردیبهشت می‌گوید: "اما مراسمی كه نباید از آن غفلت كرد، مراسمی است كه هر ساله توسط خانه‌ی كارگر به منظور بهره‌برداری حاكمیت برگزار می‌شود. اما در دو سال گذشته كنترل آن به طور كامل در اختیار توده‌ی كارگران حاضر در مراسم درآمده است و كارگران با بلند كردن پلاكاردهای مستقل و برآوردن فریاد برابری طلبی مطالبات بر حق خود را مطرح كرده‌اند. این مراسم در سال گذشته به طوری بود كه برخی از فعالین كارگری بر جلوتر بودن توده‌ی كارگران از پیشروان كارگری تاكید كردند. به نظر نگارنده این مراسم از سوی پیشروان كارگری نباید كم اهمیت انگاشته شود و باید تدابیری در جهت رادیكالیزه كردن مطالبات و جهت‌دهی به مراسم اندیشیده شود." و دو پاراگراف پائین‌تر، در باره ١٢ اردیبهشت، كه معلمان اعلام كرده اند برای پیگیری مطالباتشان در این روز اعتراض خواهند كرد، می‌افزاید: "... این ضرورت وجود دارد كه فعالین كارگری و دانشجویان در تجمعات آتی معلمان حضور پیدا كنند و زمینه را برای پیوند خوردن مبارزات معلمان با كارگران ایجاد كنند. البته به نظر نگارنده در صورت حضور در اجتماعات معلمان به هیچ وجه نباید در صدد رادیكال كردن جو بر آمد زیرا ممكن است باعث ایجاد حالتی تدافعی در بین معلمان شود."

مراسم خانه كارگر
روزبه فقیهی درست می‌گوید كه در چند سال گذشته كنترل مراسم دولتی از دست برگزار كنندگان آن خارج شده و شعارهای تندی بر علیه سران رژیم داده شد. اما در عین حال شاهد برگزاری مراسم‌های مستقل باشكوهی نیز بوده‌ایم. به هر اندازه كه مراسم دولتی از طرف كارگران تحریم شدند، مراسم مستقل میلیتانت‌تر شدند. این ابدا بدین معنا نیست كه همه كسانی كه در مراسم دولتی شركت می‌كنند، از عوامل خانه كارگر و شوراهای اسلامی هستند. انتظار می‌رود كه كارگران در این مراسم شركت نكنند. سئوال این است كه اگر كارگری شركت كرد چه؟ جواب ما بعنوان مخالفین جمهوری اسلامی و اپوزیسیونی كه می‌رود اول مه با شكوهتر از سالهای گذشته برگزار كند، این است كه كارگران شركت نكنند. برای مقابله با جمهوری اسلامی نمی‌شود مراسم‌هایش را "رادیكالیزه" كرد. هر جا كه هستند باید مراسم روز كارگرشان را همانند هر مراسم دیگرشان بهم زد. باید بهشان گفت این مراسم دولتی است؛ مرگ بر جمهوری اسلامی! محجوب فرقی با رفسنجانی و احمدی نژاد ندارد. عوامل یك رژیم جنایتكارند. اگر مجبورمان نكرده باشند و زورمان برسد، عمدا به آنجا می‌رویم و مراسم‌شان را بر سرشان خراب می‌كنیم. اگر مجبورمان كردند و نان شب كودكانمان را گرو گرفتند، قابل درك است. كارگری شاید چاره‌ای نداشته باشد جز شركت در این مناسكها. اینجا دیگر مسئله فرق میكند. ایشان مجبور به اینكار شده است. كسی به ایشان خرده نمیگیرد. این رژیم جنایتكاری است كه برای شركت انسانهای زیادی در مراسمهایش، نان شب كودكانشان را گرو میگیرد. قابل درك است. دولت دستشان است؛ زندان و اسلحه دارند. دستمزدهایمان را گروگان گرفته‌اند.
فراخوان رو به بیرون برای شركت در این مراسم تسویه حساب جناحهای رژیم با همدیگر، همسوئی با یك جناح رژیم است كه دستش از به خاك و خون كشیدن اعتراضات كارگری خونین است. فراخوان برای شركت در این مراسم و بعد هم چاشنی "رادیكالیزه" كردن آنها هم پزی است تا گفته شود كه فقط برای رونق بخشیدن به بساط خانه كارگری‌ها فراخوان داده نشده است؛ بلكه فراخوان دهنده می‌خواهد بگوید كه قصدش رادیكال كردن و سمت و سو دادن به آن است. این اما در دو پاراگراف بعدی پوچی خود را نشان می‌دهد. از رادیكال شدن مبارزات معلمان می‌ترسد و از كارگران و دانشجویان رادیكالی كه در همه اعتراضات شركت می‌كنند، می‌خواهد كه شعار رادیكال ندهند.
فاكتور دیگری كه از كارگران پنهان می‌شود، وضعیت داغان و بحرانی رژیم است. هیچ كسی، حتی فراخوان دهنده اپوزیسیون پرورژیمی هم ادعا نمی‌كند كه مراسم خانه كارگری‌ها، غیردولتی است. در این مراسم شعارهای "انرژی هسته‌ای حق مسلم ما (جمهوری اسلامی) است" سر داده می‌شود. برای محجوب و جلودارزاده و صادقی بساط رأی جمع آوری پهن میشود. رفسنجانی در مقابل جناح‌های دیگر رژیم علم می‌شود. و و و. استفاده رژیم از مراسم پررونق برای سرپوش گذاشتن به بحرانهای گریبانگیرش یك نعمت آسمانی است. این آن چیزی است كه به مخاطب گفته نمی‌شود. بحران‌آفرینی این دولت، دیگر حتی صدای خودی ‌ترین خودی‌ها را هم در آورده است. دیگر حتی خامنه‌ای و رفسنجانی هم از سیاستهای دولت احمدی‌نژاد می‌نالند. اگر خانه كارگری‌ها در میان صدها شعار پرورژیمی، دو شعار هم بر علیه "خصوصی سازی" – كه حداكثر ایرادشان به رژیم است - ندهند، دیگر معلوم نیست چرا كسی باید ادعای تشكل كارگری بودنشان را بخرد!؟

نقش مخرب گرایشات رفرمیست
اینجا لازم است كه تلگرافی هم شده به نقش مخرب گرایشات رفرمیست، كه در یكی دو سال گذشته در مراسم دولتی شركت كرده‌اند، اشاره‌ای بكنم. سندیكالیست‌ها تعدادی از كارگران را به مراسم دولتی بردند و ابدا قصد خارج كردن مراسم از دست خانه كارگری‌ها را نداشتند. اما كارگران معترضی كه می‌خواهند سر به تن این رژیم نباشد، قانونگرائی و رجوع به اصل ٢٦ قانون اساسی و غیره سرشان نمی‌شود. این كارگران بودند كه مناسكهای رژیم را بر سرشان خراب كردند، نه فراخوان دهندگان به كارگران برای شركت در این مراسم.
گرایش آناركوسندیكالیست هم، بخصوص در كردستان، درست زمانی كه كارگران مشغول سازمان دادن راهپیمائی‌های خیابانی عظیم و توده‌ای بودند و مراسم مستقل خود را برگزار می‌كردند، برای سخنرانی در مراسم دولتی سخنران به سالن‌های در بسته می‌فرستاد. این گرایش حاضر نبود كه با كارگران رادیكال و گرایش سوسیالیستی اتحاد عمل كند اما عملا كارگران را به پیوستن به صف خانه كارگر تشویق كرد. اینجا بر عكس تهران، بر علیه از كنترل خارج كردن مراسم توسط كارگران، مقاومت هم كردند.

اعتراض معلمان و پرهیز از رادیكالیزه شدن آن
بالاتر اشاره كردم كه این سیاست عمدا به بحران‌های رژیم نمی‌پردازد و به آن سرپوش میگذارد. بالاخره معلوم نیست كی باید اعتراض رادیكال كرد!؟ از كارگران و دانشجویان می‌خواهد كه اگر برای رادیكالیزه كردن اعتراض معلمان به صفوفشان می‌پیوندند، نپیوندند!
امروز معلمان با مشاهده بحران‌های رژیم در برخورد به مسئله هسته‌ای، در مقابله با بدحجابی، اعتراضات روزافزون و هر روزه كارگران، اعتراضات دانشجوئی و غیره، چنان یورشی به رژیم آورده‌اند و چنان به بیماری آن بی‌اعتنائی می‌كنند و خواهان حل مشكلات خود و سرنگونی رژیم هستند كه حتی باعث هشدار رفسنجانی هم در نماز جمعه شد. درست در چنین شرایطی مبصری پیدا می‌شود كه سوت "پرهیز از رادیكالیزم" را می‌كشد. این از زیر ضرب در آوردن عمدی رژیم جنایتكاری است كه تنها با سركوب و قتل عام سر پا مانده است.
اعتراضی را كه معلمان شروع كرده‌اند، نمی‌تواند با این نوع هشدارها عقب بنشیند. این رژیم نمی‌تواند به هیچیك از مطالبه معلمان جواب مثبت بدهد. معلمان اگر حتی یك قدم هم از رادیكالیزمشان عقب بنشینند، رژیم حمله خود را شروع خواهد كرد. اما این رادیكالیزم نیروی بیشتری را برای حمایت از اعتراضات كارگران بسیج خواهد كرد. چرا كه ٩٠ درصد این جامعه در كمین این رژیم نشسته است.

(انترناسیونال ۱۸۹، ۲۷ آوریل ۲۰۰۷)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر