۱۳۹۶ دی ۱, جمعه

نظاره گران صحنه های شلاق و اعدام

در یکی از سایتهای اینترنتی نوشته‌ای را دیدم با تیتر "آیا "نظاره گران" صحنه های شلاق و اعدام احساس حقارت نمی کنند؟" نوشته به دو نمونه اشاره می‌کند که در ملاعام نمایش وحشیگری شلاق برپا بوده. نویسنده "نظاره‌گران" را سرزنش می‌کند که به "بازار گرمی نمایش دولت وحشی ها عادت کرده‌اند." و به دنبال آن با ادبیاتی نالازم مردم را سرزنش می کند که چرا با جمهوری اسلامی همراه شده اند.
حقیقتا دردآور است وقتی که جمعیتی را می بینیم که برای تماشای نمایش وحشیگری جمع شده اند. اما ما بعنوان فعالین سیاسی نمی توانیم تقصیر را گردن مردمی بگذاریم که زندگی شان از هر نظری تباه و به گرو گرفته شده است.


اولا؛ جمهوری اسلامی و بسیاری دیگر از حکومتهای وحشی مثل آن، کسانی را در ملاعام شلاق می زنند و یا اعدام می کنند که حقیقتا در محلات به مردم زور می گویند و یا به اصطلاح زورگیری می کنند. کسانی که دختر بچه ای را ربوده و دسته جمعی به او تجاوز کرده اند! کسانی که به خانه کسی دستبرد زده و در حین دزدی، صاحب خانه را هم به قتل رسانده اند. کسی که برای به قتل رساندن کس دیگری توطئه چیده. هیچ کدام از اینها البته که به جانیانی مثل حکومت اسلامی کوچکترین حقانیتی نمی‌دهد که بجای آنکه خود روی صندلی متهم قرار بگیرند، قاضی بشوند؛ چه برسد به اینکه به شیوه‌های قرون وسطائی دیگران را مجازات کند!
اما جدا از اینکه ما چه تحلیل و آلترناتیوی ارائه می دهیم، این کار برای چنین رژیم‌هائی مزیتهای زیادی دارد. پیغام می‌فرستد که ما خاطی‌ها را برای مرتکب شدن به کارهای اینچنینی مجازات می‌کنیم. با این کار خاطی‌ها اصلی را، که مناصب مهمی در حکومت دارند و میلیارد میلیارد به جیب می‌زنند؛ و "قانونا" هر اعتراضی به این دزدیها را هم سرکوب می کنند را از انظار دور نگه می‌دارند. به مردمی که به ناامنی اعتراض دارند، پیغام می‌دهد که داریم ناامن کننده ها را به سزای اعمالشان می رسانیم و غیره.


دوم؛ فعال، حزب و تشکل سیاسی جدی نباید بخاطر محدودیتی که برایش ایجاد شده و یا اصلا برای آن آلترناتیوی ندارد، توده مردمی که زندگی می کنند و از حاکمیتی که قرار است امنیت جانی و مالی اش را تأمین کند انتظاراتی دارند، سرزنش کند و ناتوانی خود را اینگونه توجیه کند! یک فعال سیاسی اگر آنجا بود حتما می‌گفت که من به این وحشیگری اعتراض دارم و در وهله اول قتل و جنایت و بزه کاری حاصل شرایطی است که انسان در آن رشد کرده. حتما می گفت که اگر دزد و متجاوز قرار است تنبیه شوند، اول باید خامنه‌ای و احمدی نژاد و لاریجانی ها و کل دم و دستگاه دزد و جانی این حکومت محاکمه شده و مجازات شوند. حتما آلترناتیو خود را ارائه می‌داد و برایش این و آن را قانع می کرد که به آلترناتیو او بپیوندند. فعال سیاسی شاید برای کارش زندان بیافتد. به خود بمب ببندند و ترور کند. تبعید بشود. دست به اسلحه برده و به کوه و کمر بزند و غیره. اما کسی که صبح زود به سر کار رفته و چیزی هم از فعالیت سیاسی متشکل نمی‌داند و علاقه‌ای هم به آن ندارد، رویکردش به زندگی روزمره، به تنبیه بزه کار و جانی از نوع دیگری است.

در این باره باز هم بیشتر می توان نوشت؛ اما همین دو سه نکته شاید نکته شروع خوبی برای بحث در این باره باشند.

۲۲ دسامبر ۲۰۱۷

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر