۱۳۹۲ اسفند ۹, جمعه

٨ مارس چگونه ٨ مارس شد؟


ایده روزی كه بتوان آن را روز جهانی زنان خواند و در آن روز بر مسائل مهم و مطالبات زنان تمركز كرد، از نیاز به برابری حقوقی و رجوع و مبارزه برای رفع نابرابری حقوقی بر علیه زنان و مبارزه بر علیه سؤ استفاده ای كه جامعه طبقاتی از اختلاف جنسی بین جنسیت زن و مرد می كند، برخاسته است. حتی امروز هم اگر از هر فرد منصفی سئوال شود كه زمخت ترین تبعیض را نام ببرد، مسلما تبعیض بر علیه زنان و بیحقوقی زنان را برجسته خواهد كرد. و درست به همین دلیل هم هست كه مسئله زن و مبارزه برای رفع نابرابری و ستم مضاعفی كه بر زنان در ایران می رود، بسیار برجسته است و از همین رو روز ٨ مارس از جایگاه ویژه ای مشخصا در ایران برخوردار است. زیرا زن در ایران امروز دیگر بیحقوق نیست، بلكه زن بودن مساوی نبودن است؛ بحساب نیامدن است. وجودش انكار می شود. به وجودش هر روزه توهین میشود. زن در این جامعه روزانه تحقیر میشود. زن حتی كلفت به معنای قدیمی تر كلمه هم بحساب نمی آید. در قوانین اسلامی این مملكت، برده جنسی مرد است. برده ای است كه باید اسباب لذت "جنس برتر" را فراهم آورد. یك چنین وضعیتی است كه اهمیت ٨ مارس را برای زنان ایران دوچندان می كند.

در این تاریخچه مختصر ٨ مارس، مجبورم از جنبه تحلیلی تر مسئله چشم پوشی كنم. درباره مسئله زن و حتی تاریخچه ٨ مارس، می توان كتابها نوشت. اما فعلا مجبوریم به همین نوشته كوتاه بسنده كنیم.

 

وضعیت زنان قبل از تولد ٨ مارس

٨ مارس، روز جهانی زن، همانند اول ماه مه و روز "كارگر" در آمریكای شمالی، ریشه در مبارزه كارگران آمریكا برای كاهش روز و شرایط بهتر كار دارد. رشد صنعت و در نتیجه تولید سرمایه داری و شهرنشینی، بخش عظیمی از دهقانان را از زمین كند و برای به دست آوردن لقمه نانی، راهی شهرها كرد. زنان و كودكان، در اغلب رشته های كاری، با شرایط كاری بسیار بد و طاقتفرساتر به كار گرفته می شدند. مشاغل همانند امروز ایران به مردانه ـ زنانه تقسیم می شدند. زنان عمدتا در كارگاهها و كارخانه های بافندگی و كار خانگی با شرایط وحشتناك كاری و دستمزدهای تقریبا بخور و نمیری به كار گرفته می شدند. در این دوره از تاریخ جامعه طبقاتی است كه سر و كله اتحادیه‌های كارگری اولیه پیدا می شوند. منتها همین اتحادیه‌ها هم كمتر به وضعیت زنان توجه داشتند. با اینحال این صرفا مبارزه كارگران مرد نبود كه باعث عقب نشینی صاحبكاران و ایجاد این اتحادیه‌ها می شد. هرجا مبارزه‌ای در میگرفت، اگر زنان كارگر مستقیما در این مبارزات شركت نداشتند، خانواده كارگران اعتصابی و در پیشاپیش آنها زنان این خانواده‌ها نقش مهمی در پیشبرد این مبارزات داشتند. در حكایت‌های فولكلوریك نسبتا معاصر آمده است كه زنان شاغل در نساجی‌های شهر نیویورك در ٨ مارس ١٨٥٧ اعتصابی را بر علیه وضعیت غیرقابل تحمل كاری و دستمزدهای بشدت پایین سازمان دادند. این حكایت در ادامه می گوید كه این اعتصاب با دخالت پلیس خاتمه می یابد؛ اما دو سال بعد از این اعتصاب در ماه مارس، همین زنان اعتصابی اولین اتحادیه‌های كارگری خود را در همین مراكز ایجاد كردند.

در سال ١٩٠٣ فعالین كارگری و مشخصا زنان این عرصه از فعالیت اجتماعی، مبارزه‌ای را برای ایجاد مجمع اتحادیه كارگری زنان به پیش بردند و هدف اصلی خود را بهتر شدن وضعیت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی زنان تعریف كردند.

در آخرین یكشنبه ماه فوریه ١٩٠٨، زنان سوسیالیست ایالات متحده، با سازمان دادن تظاهراتی خواهان حق رأی برای زنان و حق مشاركت در سیاست و بهتر شدن وضعیت اجتماعی و اقتصادی زنان شدند. سال بعد (١٩٠٩)، حدود ٢٠٠٠ نفر در تجمع روز زن با ارج نهادن اعتراض سال قبل زنان، در مانهتان نیویورك شركت كردند. در همان سال، نزدیك به ٣٠ هزار تن از زنان نساجی ها در سرمای سوزان زمستان، به مدت ١٣ هفته برای بهبود شرایط كاری دست به یك اعتصاب عمومی زدند. تعدادی از فعالین این اعتصاب دستگیر شدند و مجمع اتحادیه كارگری زنان شرایط آزادی این دستگیر شدگان را با پرداخت وثیقه های نسبتا بالا فراهم آورد و مبلغ زیادی به صندوق اعتصاب این كارگران كمك كرد.

جدا از مسئله مبارزه برای شرایط كاری بهتر و برابر با مردان، یك عرصه مهم مبارزه زنان در این دوره، مسئله حق رأی زنان برای مشاركت در امور اداره سیاسی جامعه نیز بود. مبارزه برای حق رأی همگانی و از جمله حق رأی زنان، در بسیاری از كشورها رو به رشد بود. آلكساندرا كولنتای می گوید كه در روسیه در آن سالها، شعور زنان چنان دستكم گرفته می شد كه جز زنان و بیماران روانی در تیمارستانها، همه شهروندان جامعه دارای حق رأی بودند! در انگلیس جان استوارت میل اولین نماینده پارلمان بود كه از حق رأی زنان دفاع كرد كه با مخالفت یكپارچه پارلمان روبرو می شود. بالاخره در نیوزیلند زنان در تاریخ ١٩ سپتامبر ١٨٩٣، برای اولین بار در یك كشور دارای حق رأی می شوند. پادشاه پروس در سال ١٨٤٨، در یك عقب نشینی سیاسی در برابر انقلاب، وعده‌هائی می‌دهد كه حق رأی زنان یكی از این وعده‌ها است كه هیچوقت عملی نشد.

 

چگونه ٨ مارس متولد شد؟

در سال ١٩١٠ ایده روزی به نام روز زن در سراسر آمریكا توسط فعالین جنبش زنان جدی تر گرفته شد. همان سال نمایندگان به دومین كنفرانس زنان سوسیالیست انترناسیونال دوم در كپنهاك، با هدف پیشنهاد یك روز مشخص بعنوان روز جهانی زن شركت كردند. روزی كه مطالبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی زنان، از جمله حق رای زنان، را برجسته كند. برای سوسیالیستها و مشخصا كمونیستها در آن دوره هم گرچه مسئله زن جایگاهی ویژه داشت، اما برای تعدادی از رهبران برجسته جنبش كمونیستی حق رأی دستكم گرفته می شد. در جنبش كارگری آن زمان، مردانی با افكار عقبمانده، مخالف دخالت زنان در امور سیاسی بودند و رهبران جنبش كمونیستی كه مبارزه برای حق رأی زنان را دستكم می گرفتند، پافشاری بر حق رأی زنان را تفرقه افكنانه می دانستند! حزب سوسیال دمكرات كارگری آلمان كه وزنه مهمی در جنبش سوسیالیستی آن زمان داشت، با رهبرانی چون كلارا زتكین، تا حدودی این افكار عقبمانده را به عقب راند.

كلارا زتكین با الهام از مبارزه و فعالیتهای زنان كارگر جنبش كارگری آمریكا و فعالین سوسیالیست این جنبش، چهارچوب پیشنهاد خود برای روز مشخصی به نام "روز جهانی زن"، به این كنفرانس را آماده كرده بود. در پیشنهاد كلارا زتكین آمده بود كه هر ساله در تمام كشورها روزی به نام روز زن جشن گرفته شود تا مطالبات زنان را در این روز مشخص برجسته كند. این كنفرانس كه بیش از ١٠٠ نماینده زن از ١٧ كشور جهان، از جمله اولین ٣ نماینده زن از پارلمان فنلاند در آن شركت كرده بودند، به پیشنهاد كلارا زتكین به اتفاق آرا و در فضائی گرم و صمیمانه و شادی و هلهله رأی مثبت دادند. بدین ترتیب، "روز جهانی زن" بدون مشخص كردن روزی مشخص در تقویم، متولد شد. این كنفرانس همچنین تصویب كرد كه شعار "رأی برابر زنان، مبارزه ما برای رسیدن به سوسیالیسم را تقویت خواهد كرد." هر ساله در روز جهانی زن را بلند و برجسته كند.

بحثهای زیادی در آن كنفرانس در گرفت. بحث حول حق و حقوق زنان، از جمله حق رأی زنان پا خورد و بیانیه هائی درباره حق رأی زنان و حق رأی همگانی، حق و حقوق مادری برای مادران متاهل و صرفنظر از حدود و ثغور دارائی افراد، كه حق رأی آن زمان بر آن مبنا بود، بتصویب رسیدند. بحثهای مهم دیگری از جمله ممنوعیت كار شبانه از آنجا كه به سلامتی جسمی زنان ضرر می رساند، درگرفت و قطعنامه و بیانیه هائی در این رابطه مصوبه شدند. مزد برابر با مردان، روزكار هشت ساعته، لغو كار قراردادی و كنتراتی، مزد مكفی برای بیكاران و دستمزد كامل برای روزهای تعطیلی و غیره از مباحث و قطعنامه هائی بودند كه در این كنفرانس به بحث گذاشته و بتصویب رسیدند. (از آنجا كه درباره این كنفرانس بحثهای مفصلی شده است و این كنفرانس یكی از مهمترین كنفرانسهای از نوع خود بوده، لازم به اشاره دارد كه آلكساندرا كولنتای، یكی از رهبران برجسته عرصه زنان حزب بلشویك از روسیه، در این كنفرانس با حق و حقوق مادری برای مادران متأهل مخالفت كرد و این حق را برای تمام مادران، صرفنظر از متأهل بودن درخواست كرد.)

سال بعد از تصویب روز جهانی زن در كنفرانس یادشده، روز جهانی زن توسط فعالین جنبش سوسیالیستی و جنبش زنان و با دخالت بسیار فعال خود كلارا زتكین در روز نه ٨ مارس، بلكه ١٩ مارس جشن گرفته شد. منتها ١٩ مارس هم اتفاقی نبود. بقول آلكساندرا كولنتای، برای حزب سوسیال دمكرات كارگر آلمان یك روز تاریخی بود. همچنانكه بالاتر گفتم، در روز ١٩ مارس ١٨٤٨ و در عقب نشینی در برابر انقلاب آن سال، پادشاه پروس وعده داده بود كه حق رأی زنان را به رسمیت بشناسد.

سال ١٩١١ اما سال ٢٠١٠ نبود. از اینترنت و ماهواره خبری نبود. خبر روز جهانی زن و آمادگی برای آن روز توسط اعلامیه ها و خبررسانی ابتدائی آن زمان صورت گرفت و به پیش رفت. چند هفته قبل از ١٩ مارس آن سال، دو نشریه مهم در آلمان (رأی زنان) و اتریش (روز زنان) منتشر و در سطحی وسیع توزیع شدند. مقالات و مطالب متعددی نیز بصورت روزنامه دیواری كه به مسائل مختلفی می پرداختند و با تیترهای "زنان و پارلمان"، "زنان كارگر و امور محلی"، زنان خانه دار را چه به سیاست؟" و غیره منتشر گردیدند. همچنانكه از تیتر این مطالب برمی آید، به برابری زنان و مردان در مشاركت در امور سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و تبعیض بر علیه زنان در عرصه ها پرداخته بودند. گرچه جشن و برگزاری مراسم روز جهانی زن در دو كشور اتریش و آلمان برجسته بود، اما این مراسم در كشورهای دیگری نیز، از جمله سوئیس و دانمارك هم برگزار گردید. رویهمرفته بیش از یك میلیون نفر در مراسم و راهپیمائی‌های تدارك دیده شده شركت كردند. علاوه بر مطالبه حق رأی برابر، مطالبات دیگری از جمله لغو تبعیض در محیط كار، حق كارآموزی، حق اشتغال و غیره نیز مطالبه شد.

موفقیت این جشن، بسیار فراتر از انتظاری بود كه فعالین این عرصه داشتند. كولنتای در باره مراسمهای آلمان و اتریش از غلغله جمعیت می گوید كه در هر گوشه و كناری و در هر شهر و شهركی مراسمی برگزار شده بود. مردان در خانه به امور خانه داری می پرداختند و زنان آن روز دخالت در مسائل سیاسی و امور بیرون از خانه را برعهده گرفته بودند.

روز جهانی زن تا سال ١٩١٣ در روزهائی غیر از ٨ مارس جشن گرفته میشد. روز جهانی زن در این سال در گرماگرم جنبش اعتراض به جنگ جهانی با قدرت بیشتری در بسیاری از كشورهای اروپائی و از جمله برای اولین بار در روسیه جشن گرفته شد. در بسیاری از كشورها این "روز" در ٨ مارس و یا چند روز پس و پیش ٨ مارس، یا بر علیه جنگ و یا در همبستگی با زنان كشورهای درگیر در جنگ گرامی داشته شد. اهمیت ١٩١٣ از این جهت است كه روز ٨ مارس در این سال بعنوان روز جهانی زن تثبیت شد. و بالاخره روز ٨ مارس در سال ١٩٧٥، یعنی حدود ٩٠ سال بعد از مبارزاتی سخت برای تثبیت روزی به نام روز زن، سازمان ملل نیز به این روز بعنوان روز جهانی زن تن داد.

 

اهمیت امروز ٨ مارس

الكساندرا كولنتای در نوشته ای در باره هشت مارس، سئوالی را مطرح میكند: "اگر روز جهانی زن تعطیلی همگانی برای تمام پرولتاریا است پس چرا ما آن را روز زنان می نامیم؟ پس چرا ما جشنها و جلسات مخصوص كه مشخصا زنان كارگر و دهقان را مورد خطاب قرار می دهند، برگزار می كنیم؟ آیا این اتحاد و همبستگی طبقه كارگر را به مخاطره نمی اندازد؟ او بعدا جواب خودش را به این موضوع می دهد. اما صرفنظر از جوابی كه او به این سئوال در شرایط مشخص آنزمان می دهد، امروز به نظر من همان سئوال میتواند پرسیده شود. واقعیت امر این است كه شیوه تولید سرمایه داری در بخش اعظم جهان احتیاج به كار ارزان و تفرقه برای رقابت برای مسابقه به ته دره را تشویق می كند. در این تلاش و تقلا مجبور است كه اختلافات جنسی، قومی، زبانی، رنگی و غیره را برجسته كند. آنچه كه در طول تاریخ برایش راحت تر بوده، تحمیل بیحقوقی بیشتر به زنان، با كمك گرفتن از مذهب و بجلو صحنه آوردن دوباره مذهب بوده است.

ما در روز جهانی زن، مطالبات زنان را برجسته می كنیم چرا كه معیار آزادیخواهی هر جامعه ای در دفاع از حقوق زنان و در برخورد به حقوق زن است. ما مراسم ٨ مارس را به نام زنان برگزار می كنیم چرا كه در جامعه امروز زن به اندازه همان سالهای دهه اول قرن گذشته بیحقوق است. تحقیر می شود و در بخش عظیمی از جهان بعنوان نصف مرد به حساب می آید و هیأت حاكمه بخش دیگر جهان به این توهین و تحقیر تن داده و از آن استفاده می كند. دفاع از حق زن نه تنها به اتحاد و یكپارچگی جنبش كارگری در مبارزه برای رسیدن به آزادی و برابری واقعی ضربه نمی زند، بلكه این جنبش را تقویت می كند؛ چرا كه امروز زنان به همان اندازه در تولید و سوخت و ساز جامعه مشاركت دارند كه مردان در این امر دخیلند.

٨ مارس روز جشن طبقه كارگر است. ٨ مارس روز زنان و مردان است. روز اعتراض به بی‌حقوقی در این جامعه و در پیشاپیش آن، اعتراض به بی‌حقوقی زن در این دنیاست.

٢٤ فوریه ٢٠١٠

===========

یاد عزیزش بخیر، منصور فرزاد یكی دو هفته قبل از ٨ مارس ٢٠١٠ با من تماس گرفت و گفت كه تاریخچه كوتاهی از ٨ مارس برای نشریه "ایسكرا"، نشریه كمیته كردستان حزب كمونیست كارگری، بنویسم. منصور را فقط یكبار و آن هم در كنگره ٦ حزب كمونیست كارگری در سوئد ملاقات كرده بودم. اگر می دانستم كه این نوشته خاطره تلخ و ناگوار مرگ منصور را برایم زنده خواهد كرد، شاید تن به این كار نمی دادم؛ اما اگر این كار را هم نمی كردم، شاید بعد از مرگش عذاب دو چندانی می كشیدم! نوشته "٨ مارس چگونه ٨ مارس شد؟" نوشته ای است برای گرامیداشت مبارزات زنان سراسر جهان و نوشته ای است به یاد بسیار عزیز منصور فرزاد. یادش گرامی باد

٢٣ فوریه ٢٠١٢

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر