۱۳۹۴ بهمن ۲۸, چهارشنبه

چین کمونیست!

سئوال: آیا از نظر شما چین یک کشور کمونیستی است؟

ناصر اصغری: امروز هیچ آدمی که چیزی از کمونیسم و سوسیالیسم بداند ادعا نمی کند که چین کشوری کمونیستی است. حتی رٶسای حزب کمونیست چین هم دیگر چنین ادعائی ندارند. چرا که با هیچ معیاری که کمونیسم با آن شناخته شده است منطبق نیست. کمونیسم بنا به تعریف جامعه ای است آزاد، لغو روابط کار مزدی، رفع تبعیض و بیحقوقی، آزادی تشکل و بیان، امنیت، ریشه کن شدن بیسوادی، دسترسی به بهداشت رایگان، ارزش برای جان انسان، حفظ محیط زیست و موارد اینچنینی است. کمونیسم را با حکومت شورائی و بازگرداندن اختیار به خود انسان می‌سنجند و می‌شناسند. در چین شورا و حکومت شورائی پیشکش، حتی تلاش برای ساختن یک اتحادیه هم آدم را به دردسر می اندازد. حتی اصرار بر داشتن یک انتخابات در سطح انتخاباتی مثل هند و پاکستان هم آدم را با سرکوب و شکنجه روبرو می کند. کمونیسم نقطه پایانی است بر بیعدالتی و کارمزدی. در چین به نوعی با بردگی طرف هستیم. کارگر هیچگونه کنترلی بر کار و تولید ندارد. مالکیت خصوصی بر وسایل تولید در دست یک عده معدودی قرار دارد که دمار از زندگی ٩٩ درصد از آن جامعه در آورده است.
بهرحال در چین از آن معیارهای شناخته شده کمونیسم مطلقا خبری نیست. شهرهایی با میلیون‌ها انسان غالبا مهاجر، ساخته شده‌اند که از ابتدائی ترین حقوقی که یک آدم قرن بیست و یک قاعدتا باید از آن برخوردار باشد، بی بهره‌اند. صدها میلیون نفر در شرایطی مثل پادگان و با وضعیت اعمال شاقه مشغول بکارند که روزی فقط برای چند ساعت حق دارند از کارخانه به بیرون بروند. اگر کسی بخواهد از این شرایط فرار کند، پلیس سراغش می فرستند. صدها میلیون نفر در شرایطی کار و زندگی می‌کنند که حتی از قوانین به تصویب رسیده آن کشور هم محرومند؛ چرا که در منطقه‌ای به نام "منطقه آزاد اقتصادی" مشغول بکارند و هیچ قانونی که از حق و حقوق ابتدائی آنها حفاظت کند بر این مناطق حاکم نیست. دستمزد کارگران با چندین ماه تأخیر پرداخت می‌شود. سالانه شاهد هزاران تظاهرات و اعتراض هستیم که درست مثل امروز ایران فقط مطالبه پرداخت دستمزدهای به تعویق افتاده دارند. مهاجرت از یک شهر به شهری دیگر باید رسما با اجازه مقامات دولت صورت بگیرد و بعضا شاهد این پدیده عجیب و غریب هستیم که مردم در کشور خودشان، وقتی از یک روستائی به شهری مهاجرت می‌کنند برای سالها غیرقانونی و زیرزمینی زندگی می‌کنند. در چنین وضعیتی وقتی مریض می شوند و یا زنی وضع حمل می کند از ترس دستگیر شدن و دیپورت به روستا و منطقه مهاجرت کرده، از خیر بیمارستان و دکتر می گذرند. کودکانشان هم از مدرسه رفتن محروم می مانند. یا مشغول کارهای سیاه هستند یا مشغول بزه‌کاری.
از زمان آغاز "اصلاحات چهار مدرنیزاسیون" در سال ١٩٧٨ که رسما شروع اصلاحات نئولیبرالی بود شاهد رو آمدن یک اقلیت فوق العاده ثروتمند در آن جامعه هستیم. یک قشر میانه محدودی هم از تکنوکراتها، (محدود نسبت به جمعیت چین) یک زندگی نسبتا راحتی دارند. و بقیه که بخش عظیمی از آن جامعه است، در فقری مطلق دست و پا می زنند. چین در عرض چند سال از سیستمی عقبمانده و حاشیه‌ای، به قدرت دوم اقتصادی جهان سعود کرد. در عین حال فاصله بین فقیر و غنی جهشی دهها درصدی کرد. بیکاری سرسام آور است. وقتی که سیکل بیکار کردن می‌رسد، هزار هزار بیکار نمی‌کنند؛ بلکه میلیونها نفر بیکار می‌شوند. در دوره خصوصی سازی، میلیونها نفر را تحت عنوان "بازسازی" اخراج کردند و با شرایط تازه خصوصی سازیها، با قراردادهای موقت و دستمزدهای بسیار پائین تر از دستمزدهای قبلی دوباره استخدام شدند! وقتی به قراردادهای کار توجه می‌کنی، انگار در ایران هستی. بخش اعظم قراردادها موقت و سفید امضا هستند. محیطهای کار تابلوهای "شرایط جرایم نقدی و تنبیه فیزیکی"! دارند که کارگر در حین کار نباید حرف بزند، نباید آب بخورد، نباید زیاد به دسشوئی برود، نباید بنشیند، نباید دیر بیاید، نباید لباسش را اینجوری بپوشد و نباید برچسب نامش آنجوری باشد! دستآوردهای چند سال اول در زمینه آموزش و پرورش، بهداشت و کارآموزی دود شده و به هوا رفته‌اند. زن هنوز برده مرد است. دستمزد زنان در بسیاری از مشاغل حدود نصف دستمزد مردان است. سوانح محیط کار در چین سرسام آورند. معادن چین، "معادن مرگ" نام گرفته‌اند. سالانه شاهد صدها ریزش معدن هستیم که نتیجه اش بقتل رسیدن هزاران معدنکار است. هرگونه تحرکی برای ایجاد تشکل و سازماندهی اعتراض و اعتصاب با مجازات شدیدی روبرو می‌شود. تشکل‌های زرد دولتی، در واقع پلیس های محیط کار هستند که هرگونه تحرک و زمزمه اعتصاب و اعتراض را به مدیریت و پلیس سیاسی اطلاع می دهند. منزل کارگری را که مریض است و سر کار حاضر نشده، زیر نظر می گیرند و حتی یک نفر می‌فرستند که ببیند واقعا مریض است یا اینکه تمارض کرده است.
سرکوب و خفقان بیداد می کند. چین بیشترین اعدامها را دارد. تخریب محیط زیست هم یک رکن دیگر سیستم چین است. آمار دولتی که در سال ٢٠٠٣ منتشر شده بود، نوشته بود که آب حداقل ٧٥ درصد رودها و رودخانه‌های چین غیرقابل استفاده برای آشامیدن و ماهیگیری است. ٦٠ میلیون نفر به آب آشامیدنی مکفی دسترسی ندارند. بیش از ٣ برابر این تعداد، یعنی بیش از ١٨٠ میلیون نفر از آب آشامیدنی آلوده استفاده می‌کنند. هفت تا از ده شهر آلوده جهان از نظر آلودگی هوا در چین هستند. چین مقام اول در آلودگی هوا و افزودن بر گرم شدن زمین را دارد.
با این وضعیت هیچ آدمی نمی تواند ادعا کند که چین کشوری کمونیستی است. اینها ادعاهای یک کمونیست مخالف آن سیستم نیستند، آمارهای خود دولت هستند. بالاخره چین را می شود با صدها فاکت و سند نشان داد که کشوری سرمایه‌داری و از نوع وحشی‌تر آن هم است. اما اگر بخواهیم جائی را بسنجیم که آیا کمونیستی هست یا نه، باید دید که آیا آنجا هنوز برای زنده ماندن صرف، انسان را مجبور به کار برای مزد می کنند!؟ اگر این قاعده سیستم سرمایه داری آنجا حاکم است، پس انسان آنجا هنوز برده است. برده دستمزد است. هنوز قوانین مبادله کار انسان برای دستمزد برقرار است.
یک نکته مهم دیگر که شاید لازم باشد بدنبال این توضیحات بیاید این است که هیأت حاکمه چین هنوز تحت نام "کمونیسم" و "حزب کمونیست" کشور را می چرخاند. چرا دست از این عنوان برنمی دارند؟ حزب کمونیست چین در اوایل دهه ٢٠ قرن گذشته تأسیس شد و آن جناح‌بندیهایی که در انترناسیونال سوم وجود داشت در این حزب هم انعکاس داشت. خط مائو و کمونیسم دهقانی بعد از قیام ناموفق حزب کمونیست در اواخر دهه ٢٠ دست بالا گرفت و بالاخره در سال ١٩٤٩ این حزب به رهبری همان خط و بدنبال محبوبیتی که نام کمونیسم به یمن انقلاب اکتبر به دست آورده بود و مظهر اعتراض به ظلم و ستمگری بود، قدرت دولتی را به دست گرفت. این انقلاب از جامعه ای علی العموم روستائی از روستاها شروع شد و بقول خودشان شهرها را از طریق روستاها محاصره کردند. اساسا انقلابی علیه روابط و مناسبات ارباب و رعیتی در چین بود. با "انقلاب فرهنگی" و آن طرحی که به عنوان "یک گام بزرگ به جلو" (Great Leap Forward) شناخته شده است گامهای بلندی به طرف صنعتی و سرمایه‌داری کردن کشور برداشتند. اینها در آن دوره "کمونیسم" محسوب می‌شد! هنوز بخش وسیعی از رهبری حزب کمونیست چین خود را متعهد به خط مائو می‌داند و خط دنگ ژیائوپینگ را زیر فشار می گذارد که حداقل نام "کمونیسم" را نگه دارند. شاید این تنها چیزی باشد که در چین کمونیستی است!؟


٦ فوریه ٢٠١٦

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر