۱۳۹۷ تیر ۱۹, سه‌شنبه

کارگران: اعتراضات خود را شدت ببخشید


یکی از قاتلان کارگران در ایران، که نامش "احمد مشیریان" و عنوانش "معاون وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی ایران" است، روز ١٢ تیر در واکنش به وحشتی که اعتراضات کارگران و جنبشی که می‌رود طومار این رژیم جانیان را در هم بپیچد بر اندامشان انداخته، می‌گوید: "برپایی تجمع و اعتراض‌های کارگری حق کارگران است، اما باید قانونی باشند." گفت که اعتراض‌های کارگری نباید جنبه سیاسی بگیرد. از کارگران خواست که "پیش از برگزاری تجمع به وزارت کار مراجعه کنند". و "در صورت مراجعه کارگران قبل از برگزاری تجمع، وزارت کار تلاش خواهد کرد تا در اسرع وقت مشکل را برطرف کند".
Image result for ‫اعتراضات کارگری در ایران‬‎
او البته به اعتراض کارگران به زورگوئی بسیار عریان سرمایه داران و دولتشان به عدم پرداخت دستمزد کارگران اشاره دارد و در دفاع از عدم پرداخت حقوق کارگران می گوید: "کارفرمایان هم خواسته‌هایی دارند، نمی‌خواهند که حقوق کارگران به تعویق بیافتد اما به دلیل مشکلاتی که دارند به معضل حقوق معوقه برخورد می‌کنند".

کارگران می دانند چکار می کنند
اولا کارگران در این چهل سالی که زیر سیطره جمهوری اسلامی کار و زندگی کرده اند، به تجربه دریافته اند که مراجعه به ادارات دولتی در بهترین حالت یک اتلاف وقت است. دولت همیشه، اگر مستقیما مدیر نبوده، طرف مدیریت را گرفته است.
احمد مشیریان می خواهد این تصویر را بدهد که گویا از اینکه کارگران همیشه ابتدا به ادارات دولتی شکایت کرده و نهایتا با جواب سربالا، وعده و وعید، و سر دواندن روبرو شده اند، بی خبر است! کارگران آنقدر طومار نوشته اند، آنقدر انفرادی و دسته جمعی به ادارات دولتی و از جمله به وزارت کار مراجعه کرده و اعتراضات خود به مدیران مشخص را به آنها ابلاغ کرده اند که دیگر تنها راه باقی مانده را در به خیابان کشاندن اعتراضات خود می بینند. همین خبرگزاری دولتی "ایلنا" پر است از مراتب نامه نوشتن و مراجعه کارگران به ادارات دولتی. پر است از هشدار شوراهای اسلامی و خانه کارگری ها به دولت که نارضایتی کارگران از این وضعیت را جدی بگیرید.

قوانین جمهوری اسلامی به درد کارگران نمی خورند
احمد مشیریان می گوید کارگران در چهارچوب قانون اعتراض کنند. می‌خواهد القا کند که خبر ندارد قوانین جمهوری اسلامی راه اعتراضی برای کارگران باقی نمی‌گذارد. در قوانین رژیم اسلامی اعتراض حرام است. اقتصاد مال خر است. کارگر مسلمان و غیرمسلمان است. تلاش برای ایجاد تشکل کارگری جرم است. نماینده کارگران شدن با زندان و اخراج جواب می گیرد. کارگران را برای اعتراض کردن قانونا شلاق می زنند. در قوانینشان سیاه بر سفید نوشته اند که کارگر باید قراردادش تا جائی که ممکن است، کوتاه مدت باشد.

اعتراضات سیاسی است، آنها را فرموله کنیم
مشیریان می گوید که اعتراضات کارگری سیاسی نشوند. خود اعتراض کارگر سیاسی است. وقتی که کارگر از وضعیتش ناراضی است و آن را به خیابان می کشد، سیاسی است. می خواهد جامعه از آن مطلع شود و به اعتراض او به این وضعیت بپیوندد.
اما به نظر من کارگران باید سیاسی تر برخورد کنند. یعنی نه تنها اعتراضات خود را ادامه بدهند، بلکه آنها را روتین کرده، تشکل خود را ایجاد کنند و مشخصا این تشکلها را سنگ بنای ایجاد تشکلهای دیگری در خود جامعه بکنند.
کارگران باید بطور مرتب اعتراضات خود را از راههای مختلف به گوش کل جامعه برسانند؛ به کل دنیا اطلاع بدهند که اعتراض دارند و دولت هم مستقیما، همانند این گفته های احمد مشیریان، از کارفرمایان حمایت کرده که دستمزدشان را نپردازند.
کارگران باید اعلام کنند این رژیم را، که نماینده کارفرمایان است، نمی‌خواهند و اگر توان حل مشکلات آنها را ندارد، لطف کرده گورش را کم کند که کسان دیگری که راه حلی برای این وضعیت دارند، حکومت را به دست بگیرند. کارگران باید بگویند که نه تنها ما حقوق پرداخت نشده مان را می خواهیم، بلکه خواهان ایجاد تشکل خودمان هستیم. خواهان یک زندگی انسانی با تمام حقوقی که خودشان و تشکلهایشان فرموله می کنند، هستیم. چه کسی گفته است که سهم کارگر از این دنیا فقر، بیکاری و نداشتن نان شب باشد، اما آخوند جماعت میلیارد میلیارد پول از حقوق پرداخت نشده کارگران بدزدد؟! چه کسی گفته است که خرج تروریسم جمهوری اسلامی و خرج ماجراجوئی های سیاسی جمهوری اسلامی در منطقه باید از جیب کارگران پرداخت شود؟! کارگر این وضعیت را نمی پذیرد و این را باید با صدای بلند به آنها بگوید.
٨ ژوئیه ٢٠١٨

۱۳۹۷ تیر ۱۶, شنبه

فوتبالیست تیم ملی جمهوری اسلامی


این طرف گویا عضو تیم ملی فوتبالی است که جمهوری اسلامی او را به مسابقات بین المللی می فرستد. نان به نرخ روز خور است. در اروپا زندگی می کند، شهروند هلند هست و برای تیم ملی جوانان هلند هم بازی کرده است. اینجا که می بینید پرچم جمهوری اسلامی را بلند کرده و سرود ملی جمهوری اسلامی، که می گوید: " پاینده مانی و جاودان، جمهوری اسلامی ایران" را زمزمه می کند.

دقیقا نمی دانم یک آرژانتینی چه احساسی نسبت به سرود ملی آرژانتین، و یا یک آمریکائی و روسی و یا چینی، چه احساسی نسبت به سرود ملی آمریکا و روسیه و چین دارند، اما من عمیقا از سرود ملی ایران و پرچم آن متنفرم! آن بازیکنی را هم که به ایران می رود، این سرود را زمزمه و آن پرچم را به دلخواه دور خود می پیچد و با آن عکس می گیرد، در بهترین حالت کثافتی است که جایش در آشغالدانی است.


۱۳۹۷ تیر ۱۱, دوشنبه

ما و هویت فوتبالی ما!


در این مدت جام جهانی، هر غیرایرانی ای که ما را دید و خواست سر صحبت را باز کند، از فوتبال ایران گفت. وقتی که با جواب بسیار عجیب و غریبم که "تعصب خواصی ندارم. هر که خوب بازی کند شایسته پیروزی است." روبرو شد، کنجکاوتر شد بداند چرا احساسی نسبت به تیم فوتبال ایران ندارم.
وقتی به بازی تیم بیسبال پسرم می روم، دلم می خواهد که برنده شوند. صرفا برای اینکه احساس پدری و اینکه ببینی بچه‌ات خوشحال است را نمی‌شود با هیچی توصیف و توضیح داد. اما برای تیم مقابل هم اگر بازی خوب بکنند و پوئینت بگیرند، دست می زنم، بازی کنان خوب را تشویق می‌کنم، با بازی خوب هیجان زده می‌شوم و سعی می‌کنم که تیمشان بداند خوب بازی کردند و من هم لذت بردم. سعی می‌کنم این خصوصیت را به بچه‌هام هم که ورزش، بخصوص تیمی دوست دارند، منتقل کنم.
***
من هم مثل قریب به اتفاق آدمها از شهر و منطقه‌ای که بدنیا آمده و خاطرات بچگی‌ام را از آنجا دارم، احساس خاصی نسبت به آنجاها دارم. از غذاهایی که در دوره کودکی خورده‌ام، هنوز هم لذت می‌برم. از محاوره به زبان مادری لذت می‌برم. اما نسبت به پرچم و و کشور و سرود ملی و ملیت و غیرت ملی هیچگونه احساس مثبتی ندارم. در دنیائی که زندگی می‌کنیم، اتفاقا پرچم و سرود ملی و بخصوص پرچم، احساس منفی خاصی در من برمی انگیزد. با کوبیدن پرچم فاتحین است که دنیا را بر قریب به اتفاق انسانها تلخ و تباه کرده‌اند. سرود ملی همه کشورها هم تقریبا عظمت آن ملیت و کشور را تو مخیله آدمها می‌کند. به همه "غیرخودیها" لگد می‌زنند. وقتی که به بچه‌هام توضیح دادم که این سرود ملی‌ای که من به احترامش بلند نشدم، سرود جنایت است، توضیح خواستند و من هم سعی‌ام را کردم که توضیح بدهم. اما وقتی که سال گذشته Colin Kaepernick (کالین کاپرنیک) که بازی کن تیم فوتبال آمریکائی سانفرانسیسکو بود و به "احترام" سرود ملی و "عظمت آمریکا" بلند نشد و سر و صدای نژادپرستان و متعصبان خشک مغز را در آورد، بچه هام دنبال کردند و برایشان رفتار غیرعادی ضدیت با ناسیونالیسم من هم جا افتاد.
***
متأسفانه و صدبار و هزاربار متأسفانه، که پشت ورزش حرفه‌ای، که امروزه ورزش تیم‌های ملی هم در این حیطه هستند، یک دنیا فساد، پولشوئی، قتل و جنایت خوابیده است. جنایت خوابیده است که با سرگرم کردن و به هورا کشاندن ما، می‌خواهند جنایاتی را که در جریان است، بپوشانند. جنایات جمهوری اسلامی را ظاهرا باید با هورا کشیدن برای تیم ملی فوتبال آن کشور از یاد ببریم! سالها جنایت و شکنجه و کودتا در آمریکا جنوبی را باید با برد تیمهای ملی برزیل، آرژانتین، پرو، شیلی، اوروگوئه، کلمبیا، کاستاریکا، پاناما و مکزیک از یاد ببریم. بگذار مردم در ایران نان شب نداشته باشند، اما با راه یافتن تیم فوتبال ایران به جام جهانی، فریاد بزنیم و احساس کنیم بزرگیم، بهتریم، سری در سرها داریم، فوتبال ما هم مثل فوتبال بقیه کشورهای فوتبال دوست خوب شده و بازیکنان ما هم می‌توانند در یک زمین بازی با مسی، رونالدو، اینیستا، نیمار، اکس و وای توپ بزنند!
***
با حذف تیم ملی ایران، از ته دل خوشحال شدم. نه به این دلیل که یک دسته دیگر از بازیکنان فوتبال حذف شدند. این بسیار حاشیه‌ای است! به یک دلیل ساده عمیقا سیاسی! به این دلیل که دیگر در شهر تورنتو و حومه آن، شاهد به اهتزاز در آمدن پرچم‌های آغشته به خون جمهوری اسلامی و یا بعضا شیر و خورشیدی نیستیم! هر وقت این پرچمها را، که تعدادشان هم حقیقتا نسبت به جمعیت چندصد هزار نفری ایرانیانی که در این شهر زندگی می کنند، ناچیزتر از ناچیز بود، دلم می‌گرفت. به یکی دو صاحب بار و رستورانی که برای جلب مشتری و جلب هواداران فوتبال دکانشان را مزین به این پرچمها کرده بودند، اعتراض کردم که این پرچمها و بخصوص این پرچم جمهوری اسلامی با آن "الله" خرچنگ قورباغه‌ای‌اش، صدها هزار جنایت و اعدام در پرونده اش دارد، جواب گرفتم که ما به سیاست کاری نداریم.

فوتبال سیاسی نیست! به اهتزاز در آمدن پرچم جمهوری اسلامی سیاسی نیست! خواندن سرود ملی جمهوری اسلامی سیاسی نیست! فساد پشت فوتبال در ایران سیاسی نیست! پرچم سیاسی نیست! و این بالاخره به این ختم می شود که سرکوب سیاسی نیست! اعدام و شکنجه سیاسی نیست!
۲ ژوئیه ۲۰۱۸