پنج سال پیش - یعنی قبل از "جنبش اشغال" در
نیویوریک- حتی تصور اینکه در آمریکا مردم با آغوشی باز از کاندیدی حمایت خواهند
کرد که برنامه و آرمانش را "سوسیالیستی" تعریف کرده و نماینده اصلی حزب
دمکرات را در سیاست پارلمانی از موضعی چپ در مخصمه میگذارد، برای من بسیار مشکل
بود. فکر نمیکنم هیچوقت کسی چنین ایدهای، بخصوص در مورد آمریکا، به ذهنش خطور
کرده باشد. "جنبش اشغال" اما همه چیز را عوض کرد. نه "جنبش
اشغال" سیستم سرمایه داری را با شعاری اثباتی به چالش کشید، نه کسی که از
برنی ساندرز حمایت می کند واقعا انتظار "سوسیالیسم" در دوره مورد نظر
ساندرز در آمریکا را دارد و نه هیچ فعال سوسیالیستی که از ساندرز حمایت می کند
انتظار عجیب و غریبی از "سوسیال دمکراسی" مدل برنی ساندرز دارد. جامعه
بطور سلبی این موقعیت را به چالش کشیده و کسی دیگر انتظار هیچگونه بهبودی در
موقعیت معیشتی و سیاسی خود در چهارچوب این سیستم ندارد. بخش عظیمی که در سرپا
ماندن این سیستم هیچگونه نفعی ندارد، بطور واقعی دنبال راهحلهای دیگری هستند و
جزء راهحل رادیکال، راه حلی که جوابی به این وضعیت داشته باشد را جلوی خود نمیبینند.
حداقل حکمت "سوسیالیسم" ساندرز برای جامعه آمریکا - و در بعدی فراتر
برای اروپا هم - این بوده که به راه حلهایی بیرون از این سیستم فکر کنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر