به دنبال هیاهوئی كه پیرامون اظهارنظر سعید راد درباره
بهروز وثوقی و فردین در جشنواره فجر و شاخ و شانه كشیدن حزب اللهی ها در دایره
سینمای جمهوری اسلامی راه افتاد، سعی كردم نظرم نسبت به وضعیت زار سینما و
هنرپیشگی را در دو نوشته تحت عنوان ""سر تعظیم فرود آوردن" سعید
راد در برابر قدرت جمهوری اسلامی" و "زندگی ذلتبار هنرپیشگی در
ایران" بیان كنم. این وضعیتی را كه در آن یادداشتهای كوتاه مورد اشاره قرار
داده ام، یعنی جیره خواری جماعت به اصطلاح سینماگر در ایران، خودش را بیشتر از هر
جای دیگری در سریال "سرزمین كهن" و واكنشهای بعضی از این جماعت نشان
داد.
"سرزمین كهن" سریالی است در خدمت اهداف جمهوری
اسلامی برای نفرت پراكنی و ایجاد شكاف قومی. اعتراضات وسیعی، عمدتا در خوزستان، هم
به محتوای نژادپرستانه این سریال شده است و هم به بهانه آن متوجه كل دم و دستگاه
رژیم شلاق و فقر بوده. نه تنها تیرشان به سنگ خورد، بلكه به "غلط كردیم"
افتادند.
اما عده ای از این جماعت سینما در ایران، كه صنعتش را
داده اند دست سینماسوزانی چون فرج الله سلحشور و مسعود ده نمكی بخاطر ساندیس خوری زبانش
رو سر مردم شلاق خورده دراز هم شده است! یكی از افراد این جماعت به نام امیر آقایی كه در آن سریال "سریال
كهن" نقش یك تودهای را بازی می كند، در واكنش به اعتراضات مردم خوزستان می
گوید: "آن روزهایی که برای مردم سرزمینم محکوم به ممنوعالکاری بودم از این خیل
غیرت و جوانمردی چرا حتی شاخهی گلی برای تسکین زخمهایم روانهام نشد؟" باید
به ایشان گفت شما كه جنایاتتان را اینگونه توجیه می كنید، تا بحال چقدر از اعتراض
كارگرانی كه گاها دستمزدهایشان تا دو سال هم پرداخت نمی شود حمایت كرده اید؟ اگر
تمام آنهایی كه از نان خوردن خشك و خالی هم محروم شده اند مانند این آقا خودشان را
در سرویس این رژیم جنایت قرار بدهند، مملكت می شود پاسدار خانه! هیچ انسان شریف
اینچنین خودش را به جمهوری اسلامی نمی فروشد.
راه خلاصی از "ممنوع الكاری" نه شراكت در قتل و
جنایات جمهوری اسلامی است؛ بلكه در شراكت در اعتراضات توده ای و "نه"
گفتن به دستوراتش است. راه حلهای فردی، كه برای نان در آوردن آلت دست رژیم بشویم،
در بهترین حالت آدم را به این موقعیت می راند. باید متحدانه از زندگی كردن دفاع
كرد و جمهوری اسلامی، كه دشمن شماره یك زندگی كردن آبرومندانه در آن مملكت است را
انداخت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر