چهارشنبه ١٩ فوریه، بالاخره به
قولی كه به پسرم داده بودم عمل كردم و رفتیم تماشای مسابقه بسكتبال بین دو تیم
تورنتو و شیكاگو. سالی حداقل ٤ ـ ٥ باری به تماشای مسابقات بین تیمهای حرفه ای، از
فوتبال و بیسبال و هاكی و بسكتبال می رویم. در موارد پیشین، وقتی در شروع بازی ها
از همه خواسته میشد كه به احترام سرود ملی بلند شوند و كلاه از سر بردارند، من هم
با اكراه و بخاطر احترام به پسرم بلند می شدم. این بار بخاطر احترام به خود او،
تصمیم گرفتم بلند نشوم. وقتی كه متوجه شد من هنوز نشسته ام، فكر كرد صدای یارو را
نشنیده ام و با دست و با تعجب ازم خواست كه بلند شوم. بهش گفتم كه من بلند نمی
شوم. گفتم كه بعد از مسابقه اگر خواستی حول این موضوع با هم حرف خواهیم زد. با
خودم گفتم كه شاید هیجان مسابقه موضوع را از یادش ببرد. اما در عین حال من كه سالی
چند بار با او به اینگونه جاها می آیم، بالاخره باید دلیل بلند نشدنم را به او
بگویم. موقع برگشت و در قطار ازم پرسید كه چرا بلند نشدم. موضوع را با حوصله برایش
توضیح دادم.
پسرم؛ دوست ندارم به احترام
سرودهایی كه عظمت قلدری آمریكا و كانادا را تو حلقوم جامعه می كنند بلند شوم. به
احترام این سرودها نه تنها نباید بلند شد، بلكه باید هوشان كرد. گفتم كه باید به
احترام انسانیت اینگونه سرودها را از مدارس و امكان عمومی جارو كرد. به دور و برش
نگاه كرد و طوری به من نگاه كرد كه باید صدایم را چنان بیاورم پائین كه دیگر
مسافرین متوجه این دیوانگی باباش نشوند! گفتم پسرم سرود ملی آمریكا سرود كودتاگران
و شكنجه گران و آموزش دهندگان شكنجه گران است. گفتم سرود نسل كشان است. كمی درباره
اعمال دولت آمریكا در یك قرن گذشته برایش گفتم. گفتم سرود ملی كانادا مال دولت
كاناداست و دولت كانادا هم دولت زور و ستم بر جامعه است. دولت بانكداران و سرمایه
داران است. گفتم سرود كانادا را كه با دقت گوش بدهی باید از مردم بومی ای كه قتل
عام شدند بپرسی كه چه معنائی برایشان دارد. باید از دفاع بی چون و چرای دولت
كانادا از دولت راسیست اسرائیل بپرسیم و بدانیم كه این سرود مال این سیستم است. نظرم
را درباره سرود ملی ایران پرسید و آیا به احترام آن سرود بلند می شوم!؟ گفتم كه تا
بحال هیچوقت به احترام آن سرود هم بلند نشده ام. و كمی هم درباره ورژن فریدون فرهی
"ای ایران"، كه از قضا پسرم هم فریدون را می شناسد، بهش گفتم.
تجربه دیگری را هم برایش گفتم
كه یادآوری آن برای خودم هم جالب بود. سالها پیش و به دعوت دوست عزیزی از حزب
دمكرات كردستان ایران، به مراسمی از این حزب رفته بودم. مراسم را ایشان و چند نفر
از دوستانش ترتیب داده بودند. در ابتدای برنامه سرود "ای رقیب" اجرا شد
كه در بین جمعیت ١٠٠ و خرده ای، من تنها كسی بودم كه بی اعتنا به آن بلند نشدم. از
من خیلی دلخور شد و گفت كه باید به احترام من هم شده این كار را نمی كردی. گفتم به
احترام به تو بود كه بلند نشدم! چرا كه این سرود و همه سرودهای این تیپی كه در
آنها "كرد" و "فارس" و "آمریكائی" و غیره همه چیز
هستند و بقیه مردم دشمن! سازمان دهندگان قتل عامها هستند و تو باید خوشحال باشی كه
رفیقت این سرودها را توهین به انسانیت می داند.
من به احترام هیچ سرود ملی ای
بلند نمی شوم و اگر سرودی ارزش ارج نهادن داشته باشد، سرود بین المللی ارج نهادن
به انسانیت است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر