داریم به اواخر سال و موسم تعیین حداقل دستمزد میرسیم. و به
دنبال آن اول ماه مه در راه است که معمولا حال و هوای دیگری به جنبش کارگری میدهد.
هم اکنون رژیم جمهوری اسلامی در عرصههای مختلفی، چه در مواجهه با معلمان و
بازنشستگان و چه در رودروئی با کارگرانی که هر روزه اعتراض می کنند و مطالبات خود
را مطرح می کنند، با اعتراضات وسیعی در جامعه روبروست. در شرایط ویژه امروز ایران
پیشروی در اعتراضات نیازی مبرم به اتحاد بین فعالین کارگری دارد.
شرایط ویژه ایران
شرایط جامعه ایران از یک نظر کاملا ویژه است. مبارزات و
اعتصابات کارگری در ایران، بویژه بعد از جنگ، دائما اما با شدت و وسعت متفاوت وجود
داشته است. وضعیت سیاسی در ایران بخصوص از تیر ماه ۷۸، که جنبش سرنگونی اعلام
موجودیت کرد، در یک حالت ملتهب و بحرانی قرار دارد. علاوه بر قیامهای شهری و
مبارزات اقشار مختلف علیه حکومت نکبت جمهوری اسلامی، جنبش کارگری در عرصه مبارزه
علیه فقر همواره پیشگام بوده و تعداد اعتصابات بی نظیر است. ادامه این وضعیت بخصوص
بعد از دیماه ۹۶ جامعه را وارد مرحله جدیدی کرد و جنبش کارگری در پیشاپیش جامعه
در مقابل جمهوری اسلامی قد علم کرد و به امید اقشار مختلف مردم بدل شده است. و
اکنون بدنبال اعتراضات رزمنده و ادامهدار کارگران در مراکزی چون نیشکر هفت تپه،
هپکو، فولاد اهواز و همچنین اعتراضات ادامهدار و رادیکال بازنشستگان و به دنبال
آن اعتراضات متحدانه معلمان هویت و رنگ و روی کاملا متفاوتی به اعتراضات داده که جامعه
و در پیشاپیش آن جنبش کارگری برای تعیین تکلیف نهائی با این رژیم خود را آماده
میکند.
در یک جامعه و شرایط متعارف، هم تعیین حداقل دستمزد و هم برگزاری
مراسم اول ماه مه و هم اعتصاب بخاطر دستمزد پائین میتوانند بیایند و بروند بدون اینکه
به مسئله و معضلی در جامعه تبدیل شوند و دردسری برای دولتی ایجاد کنند. اما در شرایط ویژه ایران شعار "اصلاح طلب،
اصولگرا، دیگر تمامه ماجرا"، بسادگی خصوصیت اوضاع سیاسی و رابطه مردم با
حکومت را نشان میدهد که در دیماه ۹۶ مردم آنرا فریاد زدند. این یعنی حکومت
اسلامی درگیر جنگی با مردم است که هر روز از روز پیش ضعیف تر و درمانده تر میشود.
حداقل دستمزد
مبارزه بر سر دستمزد در ایران صرفا یک مبارزه برای دستمزد مکفی
نیست. این هم هست؛ اما مبارزه اقتصادی در ایران زیر سیطره جمهوری اسلامی یک مبارزه
سیاسی است. صرف اینکه کارگری میآید و به دستمزد کم اعتراض میکند، جمهوری اسلامی
آن را یک اعتراض مستقیم به وجود خودش میداند. چرا که جامعهای که در تمام دوره حیات
جمهوری اسلامی برای سرنگونی آن کمین کرده، دنبال هرگونه بهانهای است که آخوند
جماعت را زیر مشت و لگد بگیرد.
کارگر نه تنها برای تحمیل دو ریال به این رژیم باید با سپاه،
امام جمعه و لباس شخصی این رژیم دست به یقه بشود، بلکه حتی برای نقد کردن دستمزدهایی
که برایش کار کرده، عرق ریخته و صاحب کار توافق کرده به او این مقدار دستمزد
بپردازد هم باید با پاسدار و اوباش حکومتی درگیر شود! اینکه کسی انتظار داشته باشد
جمهوری اسلامی به دلخواه دستمزد کارگران را حتی بر مبنای خط فقر رسمی خودشان هم
تنظیم کند، انتظار بیهودهای بیش نیست. این رژیم جز زبان زور زبان دیگری حالیش نیست!
در نتیجه کارگران در موسم تعیین حداقل دستمزد احتیاج به اتحاد و بسیج گسترده
دارند. جمهوری اسلامی باید بداند که بین فعالین کارگری اتفاق نظر هست و یکدست و
متحد به پیشواز مبارزه بر سر افزایش حداقل دستمزد رفتهاند. در این مرحله از تاریخ
مبارزه کارگر در ایران، هر فعال کارگری باید برای بسیج جامعه و برای ایجاد اتحاد و
همدلی در مبارزه برای افزایش دستمزد و تحمیل دیگر مطالبات خود، بحثها و اختلافات
دوران متعارف را کنار بگذارد و به فکر کارهای مهمتری باشد که جامعه با صدای بلند
آن را مطالبه میکند.
اول ماه مه
اول مه روز هویت کارگر است. اول ماه مه همیشه یک عرصه مهم
مبارزه بین کارگران و جمهوری اسلامی بوده است. جمهوری اسلامی حتی سعی کرده است که
معنی کارگر را هم عوض کند و تا جائی که به کارگر مربوط است، یکسری مهملات مذهبی -
اسلامی را وارد قوانینش بکند و کارگر را مسلمان و غیرمسلمان کرده است. در برابر این
مجموعه چرندیات و قوانین اسلامی، کارگران مطالبات خود را فرموله کرده و در هر اول
ماه مهای با رژیم روبرو شده و ابراز وجود مستقل و قوی کرده، مطالبات خود را اعلام
و خواهان برسمیت شناخته شدن اول ماه مه بعنوان روز جهانی کارگر بوده؛ مطالبه زندگی
شایسته انسان امروزی را کرده، تبعیض بین زن و مرد، مسلمان و غیرمسلمان، بومی و غیربومی
و غیره را محکوم کرده. سرکوب و سانسور را محکوم کرده. و خلاصه این عرصهای است که
کارگر بعنوان ناجی جامعه و بعنوان جنبشی که ظلم و ستم و نابرابری را قبول ندارد و
به چالش میکشد، عرض اندام میکند.
در نتیجه از همین امروز باید با اتحاد و همدلی برای به پیشواز
رفتن این روز آماده شد. از همین امروز باید کارگران را در همه جا متحد کرد و به
جمهوری اسلامی نشان داد که کارگران آماده سرنگونی آن هستند. کارگران باید یکصدا و
متحد نشان بدهند که مثل همیشه سران این رژیم را به سوراخ موش خواهند راند. این پیغام
فقط از طریق همبستگی وسیع و گسترده شنیده خواهد شد. این کاری است که دست فعالین
کارگری متحد و همدل را می بوسد.
طرحهای رژیم جمهوری اسلامی
در این یادداشت به عمد روی "اتحاد بین فعالین کارگری"
انگشت گذاشتهام. و اتحاد وسیع در جنبش کارگری از طریق اتحاد بین فعالین کارگری
امکانپذیر است. جمهوری اسلامی مرگش را جلوی چشمش میبیند و اتفاقا به همین دلیل کلی
نیرو صرف کرده که کارگران را متفرق کند. باید کاری کرد که آرزوی تفرقه بین فعالین
کارگری را با عمر ننگینش به گور ببرد! دشمنان کارگران همه امکانات این کشور را در
اختیار دارند که بین کارگران و کل جامعه معترض تفرقه بیاندازند، فعالین کارگری و
فعالین جنبشهای اعتراضی را دستگیر و محدود کنند و تا حدودی هم دارند این کار را می
کنند. همه امکاناتش را به کمک طلبیده که جامعه به دفاع از فعالین کارگری برنخیزد.
در این موقعیت باید بکوشیم کارگران را در همه عرصهها، چه برای افزایش دستمزد و
اعتراض به دستمزدهای پرداخت نشده و بیکاریسازیها، چه برای برگزاری اول ماه مه، چه
برای اعتراض به دستگیری و اذیت و آزار فعالین کارگری، و اعتراض به اختلاس و غیره
سازمان بدهیم و رژیم را با نیروئی متحد از کارگران و بخصوص فعالین کارگری روبرو کنیم.
نقش مهم بخشهای کلیدی
از نظر اقتصادی یک عامل اساسی به درازا کشیدن عمر ننگین جمهوری
اسلامی درآمدهای حاصله از نفت است. اعتصاب در این بخش از اقتصاد، مٶثرترین حربه
فشار به این رژیم جلادان است. همچنانکه کارگران نفت با ورود خود به انقلاب در سال ۵۷ کمر رژیم شاه را شکستند،
در این دوره هم میتوانند کمر رژیم منحوس و ضدزن جمهوری اسلامی را بشکنند و برای
همیشه به زبالهدان تاریخ بیاندازند.
این عرصه هم احتیاج به کار و تلاش پیگیر و متحدانه فعالان کارگری
دارد. رژیم جمهوری اسلامی هم، مثل رژیم پهلوی بسیار مواظب این مسئله است که
کارگران نفت وارد اعتصاب نشوند. فعالین کارگری با اتحاد و همنظری رفیقانه خود میتوانند
شرایطی را به وجود بیاورند که اعتراضات و اعتصابات کارگری گسترش بیابند و امکان
ورود کارگران بخشهای کلیدی، مثل نفت و پتروشیمیها را فراهم آورند. این اعتراضات
هم اکنون در بین معلمان و بازنشستگان و تا حدودی در بین پرستاران و دیگر پرسنل بیمارستانها
شروع شده، اما باید عمومیتر بشوند و گسترش بیابند که ضربه آخر را وارد کند.*
۱۰ مارس ۲۰۱۹
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر