آدمهای
زیادی برای مرگ فریبرز رئیسدانا زانوی غم بغل کردهاند. تعدادی از احزاب، سازمانها
و نهادهای سیاسی، فرهنگی و صنفی اطلاعیه صادر کرده و میراث فکریای که او نمایندهاش
بود را پاس داشتهاند. من فکر میکنم که بازماندگان گذشتگان، نه برای فرد رفته، که
برای خودشان سوگوارند. از مرگ طبیعیتر شاید فقط مرگ باشد! در نتیجه نقد من - آنچه
را که دارید میخوانید - نه از سر خوشحالی و یا ناراحتی از مرگ یک نفر، بلکه یادآوری
سیاستهای اصلی رئیسدانا میباشد.
فریبرز رئیسدانا دوست کارگران نبود!
تعدادی
گفتهاند که فریبرز رئیسدانا "حامی کارگران و زحمتکشان" بود. معیار اینها
را من نمیدانم، اما هنگام مبارزه کارگران بر سر معیشت، او رسما در جبهه دیگری
قرار میگرفت. او حداکثر جناحی از خانه کارگریها بود؛ مثل حسین اکبری، ناصر آقاجری
و کاظم فرجالهی. او هر ساله که کارگران بر سر حداقل دستمزد با رژیم اسلامی درگیر
میشدند، جلو میافتاد که زیادهخواهی کارگران غیرعملی است و "تحقیقات
کارشناسانه" ایشان نشان میدهد حداقل دستمزد باید چیزی یک سوم آنچه باشد که
فعالین کارگری مطالبه میکنند! این را نه یک سال و نه دو سال، بلکه هر ساله تکرار
میکرد.
فریبرز رئیسدانا ضد سرمایهداری نبود!
تعدادی
گفتهاند که ایشان ضد سرمایهداری بود. معیار آنها در ضدیت با سرمایهداری را من
نمیدانم؛ اما فریبرز رئیسدانا "ضدیت با سرمایهداری" خود را در ضدیت
با نئولیبرالیسم تعریف میکرد. نئولیبرالیسم یک شکلی از سرمایهداری است، نه خود
سرمایهداری. همین مسئله او را در مقابل اعتراضات توده ای آبان ماه ۹۸ در ایران
قرار داد. او گرانی بنزین که به اعتراضات تودهای آبان ۹۸ منجر شد را نه کارکرد
سرمایهداری زیر سیطره چپاولگران اسلامی، بلکه دستورات صندوق بینالملل پول برای پیاده
کردن برنامههای نئولیبرالیسم در ایران عنوان میکرد.
فریبرز رئیسدانا سوسیالیست نبود!
تعدادی
گفتهاند که فریبرز رئیسدانا یک سوسیالیست بود. فریبرز رئیسدانا را با اکراه و
کلی ارفاق میتوان نوعی "مخالف" سرمایهداری به حساب آورد. سرمایهداری
مخالفان رنگارنگ زیادی دارد؛ یکی از آنها هیتلر و حزب "ناسیونال سوسیالیست
کارگران آلمان" بود. مخالفت رئیسدانا با سرمایهداری، در مخالفت ایشان با
"امپریالیسم" فهمیده میشود. در این مخالفت امثال ایشان نه برای گذار به
یک سیستم سوسیالیستی، که برای مقاومت در برابر "امپریالیسم" مبارزه میکنند.
از اینها اگر دیروز در مورد دفاع از سرمایهداری شوروی سوء استفاده میشد، امروز
شعار میدهند: "ما همه حزب الله هستیم!" در مخالفت با "امپریالیسم"
رئیسدانا به دامن بشار اسد، پوتین، استالین، حسن نصرالله، صدام حسین، چاوز و نهایتا
روحانی افتاد.
فریبرز رئیس دانا یک یهودی ستیز بود!
امضای
فریبرز رئیسدانا میتوانست این باشد: "حزب کمونیست کارگری ایران از اسرائیل پول
میگیرد". فریبرز رئیسدانا حداقل صد بار در نوشتههای مختلف و در کامنتهای فیسبوکی
این را تکرار کرده است. بقول منصور حکمت: "این یک فتوای اسلامی و یک تحریک
تروریستی علیه حزب کمونیست کارگری ایران است. ... در پس این جملات، پاپوشدوزی همیشگی
رژیم اسلامی برای صدور حکم و فتوای اعدام مخالفانش را میبینیم. آنتیسمیتیسم نهضت
کثیف اسلامی را میبنیم که فصل مشترک هویت همه مرتجعین اسلامزده ایرانی اعم از
معمم و مکلا و ساکن تهران یا ونکوور است. در پس این جملات، اوین و سپاه پاسداران و
وزارت اطلاعات را میبینیم. این یک کنجکاوی مالی و یک حسابرسی مالیاتی از درآمدها و
داراییهای حزب کمونیست کارگری ایران نیست. این یک تحریک اسلامی تروریستی علیه حزب
و فعالینی است که بیوقفه برای آزادی و برابری در ایران و سرنگونی رژیم اسلامی
مبارزه میکنند." او با همنوا شدن با حسین شریعتمداری و کیهان، با تکرار چنین
پرووکاسیون اسلامی و ارتجاعی، پا در مسیری بینهایت رسوا گذاشت.
درباره
فریبرز رئیس دانا میشود زیاد نوشت، اما قصد من نه نقد فریبرز رییسدانا که زیر
نورافکن گذاشتن بعضی از مواضع اولترا راست ایشان بود. امیدوارم که خوانندگان با کمی
تعمق سوگوران سیاسی فریبرز رئیسدانا را هم بشناسند!
۱۹
مارس ۲۰۲۰
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر