یادم میآد چند سال پیش در شهر محل سکونتم دختر بچهای گم شد. شک کرده بودند که ربوده شده و احتمالا کشته شود. کل شهر بسیج شد. روزنامهها شماره ویژه چاپ کردند و رادیو و تلویزیون تمام برنامههای معمولیشان را تعطیل کردند که لحظه به لحظه مردم را آپدیت کنند. با کمال تاسف، بعد از یکی دو روز جسد بیجان دختره پیدا شد. برای چندین روز تحلیلهای مطبوعات شهر و کشور مربوط به این قتل و این ماجرا بودند.
در کنار زندگی سختی که همه ما داریم، راههای
فراری هم برای خودمان باقی گذاشتهایم که حداقل در این وضعیت دیوانه نشیم. من به
شنا و اسکواش پناه میبرم. اخبار مربوط به بازیهای اسکواش را هم دنبال میکنم. یک
بازیکن مصری رده بالائی هست که تنها ۱۵ سال سن دارد. امروز مصاحبهای را با او
خواندم که چطور توانسته به دنیای بزرگسالان در این سن و سال وارد شود و چگونه بازی
در این سطح و این همه مسافرتهای مسابقاتی با درس و مدرسهاش را تنظیم کند. مدرسه!
امروز که اخبار غزه را نگاه میکردم، میگویند
تا بحال حداقل ۱۰ هزار نفر کشته شدهاند. ده هزار نفر ناقابل! نتانیاهو هر چه
بگوید، حماسیها هر چه بگویند، من و شما هر چه بگوئیم، تاریخ هر چه باشد، در این
واقعیت که جلوی چشمانمان یک قتل عام، یک نسل کشی در حال وقوع است و با هیچ دلیل و
بهانه ای هم قابل توجیه نیست، غیرقابل انکار است. اگر شهر بزرگی برای نجات جان
دختر بچهای بسیج میشود، دنیا باید برای نجات باقیماندگان در غزه کاری بکند. اگر
دختر بچهای بالانسی بین مدرسه و بازی اسکواش ایجاد میکند، امروزه هیچ بچهای در غزه به مدرسه نمیبرود. دارند به این فکرند
که چکار کنند کشته نشوند. عاملان این جنایات در هر کجا باشند، چه در تل آویو و چه
در کاخ سفید حتما موضوع جنایات جنگی علیه بشریت خواهند بود، اما این ماشین کشتار همین
امروز باید خاموش شود. این بازی کشت و کشتار سادیستی باید همین امروز متوقف شود.
۶ نوامبر ۲۰۲۳