۱۴۰۳ اردیبهشت ۵, چهارشنبه

ویژه‌گی انسان نسبت به موجودات دیگر و دیگر مسائل!

فلاسفه ویژه‌گی انسان نسبت به دیگر موجودات را به طرق مختلفی توضیح داده و تفسیر کرده‌اند. یکی گفته است که انسان از بقیه متفاوت است برای اینکه دین دارد. دیگری ویژه‌گی فکر کردن انسان را برجسته کرده است. بعضی‌ها آگاهی را ویژه‌گی او دانسته‌اند. آن یکی حرف زدن او را. مارکس می‌گوید تولید برای فردا (آینده) انسان را از دیگر موجودات متمایز می‌کند. بیشتر از آنچه که امروز لازم دارد تولید می‌کند. (این نکته را یادآوری کنم که این نظر مارکس درباره تفاوت بین انسان و حیوان است، نه اینکه به نظر او چنین باید باشد.)

به نظر من این ویژه‌گی انسان سرچشمه تمام مشکلات اجتماعی و فردی امروز اوست. اینکه امروز به اندازه کافی برای فردایش تولید کرده یا نه، باعث اضطراب و افسردگی انسان شده است. اینکه برای فردایش باید به اندازه کافی تولید کند، باعث رقابتش با همسایه و بغل دستی‌اش است. تولید برای فردایش را در گرو دزدی، کلاهبرداری، دروغگوئی، آدمکشی و هزار و یک رفتار ناهنجار دیگرش می‌گذارند. تولید برای فردایش را در گرو کار برای دیگران می‌گذارند. عده معدودی بخش بیشتری از آنچه را که انسان تولید می‌کند در تصاحب شخصی خود می‌گیرند. این تولیدات انسان بجای اینکه در خدمت رفاه و آرامش انسان قرار بگیرد، در خدمت سفت کردن زنجیرهای بر پایش قرار می‌گیرد. هر چقدر جامعه توانسته باشد آن عده معدود را مجبور کند که بخش بیشتری از تولیدات انسان را در خدمت رفاه و آسایش جامعه بگیرد، انسان در آسایش نسبی بیشتری زندگی کرده است.

سئوال این است که آیا این سرنوشت محتوم انسان است؟! به نظر من نه. انسان همیشه اینچنین زندگی نکرده است و تداوم این وضعیت جامعه بشری را به سوی نابودی کامل سوق می‌دهد. یک لحظه به دنیا فکر کنید؛ هیچوقت دنیا به این اندازه سرشار از ثروت نبوده. تنها یک بمبی که برای ویرانی شهری بکار گرفته می‌شود، حاصل کار صدها روز صدها نفر است؛ و به نظر می‌رسد که هیچ زمانی هم به اندازه امروز در زنجیر و بردگی و بی‌اختیاری بر سرنوشتش نبوده است.

۲۰ آپریل ۲۰۲۴

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر