به دنبال "جنگ" ایران و اسرائیل، بحث
در بین چپها بار دیگر گرم شد که چه کسی را باید محکوم کرد. البته منظورم از
"چپ" آن تعداد آدمهایی است که مثل گربه هر طوری که بیاندازی با چهار
دست و پا روی مواضع پرو جمهوری اسلامی پائین میآیند.
جمهوری اسلامی تعدادی جنایتکار به سوریه تحت
عنوان دیپلمات فرستاده است که کار اصلیشان سرکوب مردم سوریه بوده. در واقع بدون
کشت و کشتار آنها بشار اسد حتی با کمک پوتین هم جان سالم بدر نمیبرد. ظاهرا ما هم
باید قبول کنیم که "سفارتخانه" جمهوری اسلامی ایران در سوریه، خاک ایران
است. دولت اسرائیل در حملهای به "خاک ایران" تعدادی از منفورترین
سرکوبگران را به قتل رساند.
این چپ واقعا پدیده جالبی برای مطالعه است! در
این "خاک" نه کارگری کشته شده، و نه زن و بچهای آسیب دیدهاند. یک عده
از منفورترین جنایتکارانی که رفته بودند به جای قاسم کتلت مردم سوریه را بکشند،
کتلت شدند. این چپها، که باقیماندههاشان هم چند سال آینده بازنشسته خواهند شد؛
فریادشان بلند شده که "رژیم صهیونیستی باید محکوم شود!" برای اینکه به
خاک! ایران حمله کرده است. من نمیدانم چرا باید در این مورد خاص اسرائیل را محکوم
کرد!؟ وقتی که از آنها سئوال میشود که چرا برای کشته شدن تعدادی جانی زانوی غم
بغل کردهاند، جنایات دولت اسرائیل و آمریکا را در طول ۵۰ – ۶۰ سال گذشته را ردیف
میکنند. روی منبر میروند که درباره صبرا و شتیلا، غزه و نوفل لوشاتوو، کودتای ۲۸
مرداد و غیره و غیره برایمان روشنگری کنند.
واقعا نمیدانم که چرا یک آدم شریف باید با کتلت
شدن قاسم سلیمانی خونش به جوش بیاید؟! از کی "خاک" برای کمونیستها
اینقدر مقدس شده است؟! مگر خاک ایران همانجائی نیست که روزانه زنان و کارگران را
سرکوب میکنند؟ خون کارگر را در شیشه کردهاند؟! حقوق بازنشسته را نمیدهند؟! آدمها
را بخاطر مسلمان نبودن، همجنسگرا بودن، زن بودن و غیره اعدام میکنند؟! مگر
همانجائی نیست که آخوند جماعت تمام دارائیهای آنجا را به تملک خود در آورده است؟!
مگر همانجائی نیست که هر که توانائیاش را داشته باشد از آن فرار میکند؟! خوب این
جهنم چه تقدسی باید داشته باشد!؟
۲۴ آوریل ۲۰۲۴
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر