سقوط بشار اسد باعث خوشحالی و شادی زیادی شده
است؛ در عین حال قدرت گرفتن نیروهای اسلامی به درست نگرانیهایی را باعث گردیده.
من در نوشته "سوریه ای شدن سوریه" گفتم که اتفاقات این دوره سوریه،
ادامه اتفاقات و اعتراضات بهار عربی هستند. من هنوز هم بر این عقیده ام که اتفاقات
سوریه و سقوط دولت بشار اسد، حاصل ادامه بهار عربی است. در تحلیلها دیده ام که
گفته می شود سقوط اسد همانند تار و مار شدن حماس و حزب الله، یکی از پیامدهای ۷
اکتبر است. این هم می تواند باشد؛ منتها استدلال من این است که اگر بهار عربی ۲۰۱۱
باعث اعتراضات و شورشهای سوریه نمی شد، احتمال اینکه سوریه به دنبال حمله ۷ اکتبر
و جنگ، بمب باران و موشک پرانی های بعدی، دچار این تحولات بشود، نزدیک به صفر می
بود. اما این بحثی است که ربط مستقیمی به یادداشت زیر ندارد.
از هفت هشت کشوری که به دنبال اضمحلال امپراطوری
عثمانی ایجاد شدند، سوریه هم همانند بقیه هیچوقت به یک ثبات سیاسی نسبی دست نیافت.
جنگ و نزاع بین دستهجات و باندهای مختلف ناسیونالیست و اسلامی که باعث به قدرت
رانده شدن خانواده اسد شد، تا همین دو روز پیش ادامه داشت. نیروهای اسلامی، بطور
مشخص اخوان المسلین، در سوریه یک نیروی قوی بود که در دهه ۸۰ قرن گذشته تا دو قدمی
قدرت گیری به پیش رفتند. گرچه حافظ اسد در شهر حما در سرکوبی که بیش از ۴۰ هزار
کشته بر جای گذاشته رمق آن را گرفت، اما این سرکوب هم، همانند همه سرکوبهای دیگر،
فقط می توانست یک جنبش را برای یک دوره کوتاهی به عقب براند. شاید کارشناسان این
عرصه بتوانند توضیح دهند که نقاط مشترک و اختلاف جبهه النصر و هیات تحریر شام با
اخوان مسلمین دهه ۸۰ قرن گذشته چه ها هستند، اما تا جائی که به جنبش اسلامی برمی
گردد، نسبت به دیگر جنبشها در سوریه هم دست بالا داشت و هم متشکل و سازمانیافته
تر بوده است.
با همه اینها و با اینکه ما پتانسیل وحشی بودن
یک نیروی اسلامی را خودمان خوب می شناسیم و تجربه کرده ایم، اما حکومت خانواده
بشار اسد بیشترین شایسته سرنگونی را داشت. حکومتی که فقط از سال ۲۰۱۱ تا امروز بیش
از نیم میلیون شهروند آن کشور را به قتل رسانده و بنابر آمارهای زیادی، بیش از ۱۰
میلیون جمعیت آن کشور را آواره کرده است. وحشیانه ترین شکنجه ها را بر علیه
زندانیان سیاسی اعمال داشت. همه اینها فقط برای اینکه این خانواده و حلقه مفتخور و
آدمکش دور و بر او بتوانند در قدرت بمانند! بعدا در سوریه چه اتفاقاتی خواهند
افتاد و حکومت کنونی چگونه می تواند باشد، همه بستگی به توازن قوا در خود سوریه
خواهد داشت. اینکه مردم اجازه بدهند به دنبال بشار اسد تعدادی دیگر زندگیشان را
ناامن کنند و یا با جان و آینده شان بازی کنند، مسائلی هستند که در آینده جواب
خواهند گرفت. اما خودکشی از ترس از مرگ کاری عاقلانه نیست.
از وحشیگری آن حکومت در سرکوب شهروندان سوریه که
بگذریم، حکومت اسد را باید همچنین بعنوان ستونی مهم، اصلی و فعال از حامیان منطقه
ای جمهوری اسلامی، که پدر خوانده اسلام سیاسی در منطقه و حامی تروریسم سازمانیافته
است، نیز یاد کرد. سقوط اسد و حکومت فاسد و سرکوبگر او، مردم ایران را یک گام بلند
به سرنگون کردن جمهوری جنایت پیشه اسلامی نزدیک می کند. خود سرنگونی رژیم اسلامی و
قدرت گرفتن نیروهای مترقی و چپ در ایران، می تواند کمکی باشد برای به عقب راندن
ارتجاع اسلامی در سوریه و در کل منطقه.
۹ دسامبر ۲۰۱۴
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر