۱۴۰۳ دی ۱۰, دوشنبه

سوریه ای شدن سوریه

اتفاقات این دور سوریه، بسیاری از کسانی که عمری را در انتظار تغییر به سر برده اند، بسیار محافظه کار و سردرگم کرده است. اخبار - عمدتا منتشره از رسانه های غربی - حاکی از این است که نیروهایی که دست بالا را در این درگیریها داشته اند، منشعبین القاعده و بازماندگان داعش هستند. قدرت گرفتن اینها هر کسی را قاعدتا باید نگران کند. منتها بشار اسد و متحدین او، از جمله جمهوری اسلامی، حزب الله و پوتین آنقدر منفور هستند که در این حمله، مقاومتی از طرف مردم بر علیه تسخیر شهر حلب انجام نگرفته و گفته می‌شود مردم شهر از سقوط شهر توسط نیروهای دولت بشار اسد، ابراز خوشحالی و استقبال هم کرده اند.

اعتراضات بهار عربی در سوریه با مشت آهنین بشار اسد، و بخصوص با کمک نیروهای نظامی جمهوری اسلامی و حزب الله لبنان روبرو شد که حداقل نیم میلیون نفر در این اعتراضات جان خود را از دست دادند. حداقل ۶ میلیون نفر از مردم سوریه آواره شدند. این وضعیت به درست بشار اسد را منفورترین جانور درنده خوی آن کشور کرده است که برای اینکه در قدرت بماند گفته است تا جان آخرین نفر از معترضین را هم خواهد گرفت.

فاکتورهای اینکه ترکیب نیروهای شرکت کننده در اتفاقات این دوره چگونه است و چه سرنوشتی در انتظار مردم می‌تواند باشد را باید به تحلیل و بحثهای آینده موکول کرد. این نوشته را به نکات دیگری اختصاص داده ام.

***

سئوالی که در چنین مواقعی ذهن من را به خود مشغول می‌کند این است که کمونیستها چگونه باید برخورد کنند؟ از نظر من در چنین مواقعی، که اعتراضات و قیام‌هایی در جریان هستند، مردم به طرق مختلفی درگیرند. نیروهای ارتجاعی و داعشی هم به اضافه آمریکا و متحدینش، واضح است که کار خودشان را می‌کنند که سعی خواهند کرد رهبری اعتراضات را به دست بگیرند. موقعیت سوریه ادامه یکی از انقلابات بهار عربی است. یک نیروی فعال درگیر در مسائل سیاسی یا باید طرف انقلاب باشد و یا هم طرف اعتراضات! نیروی سومی که می‌گوید "نه این و نه آن" اینجا در واقع بی طرف است که معمولا هم حاصل این بی طرفی به جیب دولت و نیروهای سرکوب آن می‌رود. "نه این و نه آن" برای یک نیروی دخیل کمونیست باید در کمپ مخالفین دولت باشد که می‌گوید می‌خواهم بشار اسد را بیاندازم، اما با اسلامی‌ها هم جنگ می‌کنم که جامعه را به عقب نبرند. کسی که می‌گوید "با اسلامی‌ها می‌جنگم که جامعه را به عقب نبرند و این به عقب نرفتن وضعیت حاکم است"، در واقع در لیگ اسد/قاسم سلیمانی‌ها توپ می‌زند.

گفتم که موقعیت امروز سوریه ادامه اعتراضات معروف به "بهار عربی" است. آنچه که می‌خواهم روی آن تاکید کنم این است که یک جنگ خارجی، یعنی نیروئی خارجی برای برانداختن دولت اسد این وضعیت را طراحی نکرده است، حتی اگر دولت ترکیه و بعضی دول دیگر سخت درگیر و حمایت کننده نیروهای اسلامی درگیر در این وضعیت هم باشند. این وضعیت همانند رژیم چنج در عراق نیست که آمریکا و متحدینش رفتند با یک جنگ رژیم صدام حسین را تار و مار کردند و سعی کردند رژیم مطلوب خودشان را آنجا سر کار بیاورند. انقلابات واقعیتهای عینی هستند که از دل جامعه بیرون آمده اند و باید با آن روبرو شد. مردم اعتراض می‌کنند و نیروهای سیاسی مختلفی خودشان را سازمان می‌دهند و سعی می‌کنند انقلابات را به سمتی ببرند که اهداف آنها را به قدرت نزدیک کند. کمونیستها هم که در آغاز اعتراضات حضور دارند مردم را سازمان می‌دهند و با درگیر شدن و اقدامات و کارهای خودشان است که مردم را از نیروهای مرتجعی که در انقلاب شرکت کرده اند دور می‌کنند و به دور خودشان گرد می‌آورند. در دور اول اعتراضات هم، کمونیستها و نیروهای مترقی کمیته‌های مقاومت تشکیل داده و محلات را سازمان می‌دادند. به درمان زخمی‌ها پرداختند و اخبار اعتراضات را آنطور که بود منعکس می‌کردند. شاید بعضی کمونیستها منتظر روزی بمانند که همه شرایط برای رهبری آنها حاضرند، اما مردمی که جانشان به لبشان رسیده، چنین انتظاری را نمی‌کشند. کمونیستها و نیروهای مترقی‌ای که لزوما نه خود را کمونیست می‌دانند و نه دوست دارند چنین خطاب بشوند، این انقلاب را ادامه خواهند داد و سعی می‌کنند نگذارند اسلامیستها به قدرت برسند؛ اما من فکر می‌کنم که در ادامه این وضعیت حتی اگر داعشی‌ها را هم به قدرت برساند، خزیدن زیر پرچم بشار اسد و خامنه ای گناهی نابخشودنی است که یک کمونیست می‌تواند مرتکب شود!

۳ دسامبر ۲۰۲۴



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر