ناصر اصغری
اخیرا مطلبی از مازیار گیلانی
نژاد، كه ظاهرا دست اندر كار مسائل كارگری در ایران است، منتشر شده است كه اگر كسی
بخواهد به همه مواردی كه ایشان درباره آنها اظهار نظر كرده بپردازد، به حداقل یك
هفته وقت برای نقد آن نیاز میباشد. بخش
اعظم مواضع سیاسی اعلام شده در نوشته مذكور با مواضع سران خانه كارگر و دیگر
نهادهای سركوب رژیم در میان كارگران تفاوت خاصی ندارند. من اما اینجا فقط به یك
نمونه از این مواضع سیاسی اشاره خواهم كرد كه اینجا و آنجا از جانب كسان دیگری هم
به اشكال مختلف و متفاوتی بیان شده است.
مازیار گیلانی نژاد در جائی از
نوشته فوق می گوید: "کارگران فلزکارمکانیک جز با رسانه های داخلی از جمله ایلنا
و روزنامه کار و کارگر، قائل به مصاحبه با
رسانه های غیر نیستند. این سیاست ماست." سئوال این است كه چرا كارگران با
"رسانه های غیر" از رسانه های رژیم اسلامی مصاحبه نكنند؟ آدم سیاسی ای
كه این كار را سیاست خود تعریف كرده است حتما باید از یك سیاست پایه ای در جامعه
پیروی كند كه در نگرشش به جامعه و جمهوری اسلامی ریشه دارد. برای این سیاست، رسانه
های جمهوری اسلامی رسانه هایی از خود مردم!! هستند، حالا این "رسانه های
خودی" در این برهه از تاریخ كمی با مازیار گیلانی نژاد دعوای غیرضروری پیدا
كرده اند! او در واقع "رسانههای غیر" را رسانه های دشمن تعریف می كند.
واقعیت اما این است كه تمام جناح و باندهای جمهوری اسلامی و از جمله خانه كارگر،
ایلنا و روزنامه "كار و كارگر" از هر "غیر"ی ضدكارگرتر هستند
و كارگران این را با پوست و گوشت خود لمس كرده و یك عرصه از مبارزه آنها پس زدن و
عبور از لاشه سیاسی جاسوسان خانه كارگر و شوراهای اسلامی كار، همراه با رسانه
هایشان است. این یك موضوع. موضوع دیگر این است كه فردی كه مسئله ذكر شده را سیاست
خود تعریف كرده است یا جمهوری اسلامی و رسانه های ایلنا و "كار و كارگر"
آن را نمی شناسد و یا می شناسد اما نمی خواهد مسائل كارگران از زبان هیچ رسانه
دیگری جز رسانههای جمهوری اسلامی منعكس شوند. اگر نمی شناسد بیخود دارد با پز فعال
كارگری ظاهر می شود. اما اگر می شناسد و نمی خواهد كسی چیزی جز همان مسائلی كه هم
اكنون در ایلنا و "كار و كارگر" منعكس می شوند را مطرح كند فردی مثل حسن
صادقی، اكبر عیوضی و علیرضا محجوب است كه كارگران خوب می دانند كه با اینها چگونه
برخورد بكنند. ایلنا و "كار و كارگر" حتی اگر مجبور شده باشند با فعالین
مستقل جنبش كارگری مصاحبه ای بكنند و نظرشان را بپرسند، سر و ته بریده و سانسور
شده مصاحبه های آنها را منعكس كرده اند.
از این ها گذشته، یك واقعیت
پایه ای این است كه فعالین كارگری و فعالین دیگر جنبشهای اجتماعی به این دلیل با
رسانه های بقول مازیار گیلانی نژاد "غیر" مصاحبه می كنند كه جمهوری
اسلامی جایی برای مطرح شدن صدای كارگران در ایلنا و اعوان و انصارش نگذاشته است!
درست از همین سر هم هست كه خارج از مرزهای ایران شاهد صدها رادیو و تلویزیون هستیم
و یا اینكه مردم بصورت میلیونی به ماهواره ها روی می آورند تا بلكه خبر و تحلیلی
مستقل از رژیم و بدور از مزاحمت و موش دوانی های رژیم و مأموران اداره اطلاعات آن
بشنوند. در نتیجه می خواهم بگویم كه محدود كردن كارگران و فعالین كارگری به ارگان
و رسانه های جمهوری اسلامی ریشه در یك سیاست دوستی و نزدیكی به جمهوری اسلامی دارد
كه سابقه ای به قدمت خود همین رژیم اسلامی دارد. من به مازیار گیلانی نژاد و همه
فعالین دیگر كارگری توصیه میكنم كه از این سیاست هر چه زودتر و بیشتر دوری كنند.
مشغله فعالین جنبش كارگری نه
این است كه با كدام رسانه مصاحبه می كنند و از طریق آنها مسائل جنبش كارگری را
مطرح می كنند، بلكه مشغله شان این است و باید هم این باشد كه مشكلات پیش پای جنبش
كارگری را از هر طریقی كه برایشان مقدور است مطرح كرده و به گوش كل جامعه برسانند.
نه ایلنا و "كار و كارگر" دوستان كارگرانند و نه بی بی سی. منتها كسی كه
بلندگوی محجوب و خانه كارگر را به دیگر رسانه ها ترجیح می دهد و حتی بدتر از آن
نمی خواهد كسی جز با آنها با رسانه و مطبوعات دیگری مصاحبه و گفتگو كند، یك نزدیكی
سیاسی با آنها، یعنی با محجوب و خانه كارگر احساس می كند. كارگران ایران مدتهای
زیادی است كه از این سیاست فاصله گرفته اند كه ظاهرا تعدادی هنوز این موضوع را
متوجه نشده اند.
٢٤ مارس ٢٠١٣
(كارگر
كمونیست ٢٥٣)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر