۱۳۹۲ آذر ۱, جمعه

چرا حزب کمونیست کارگری؟


حزب توده ای شدن

حزب توده ای شدن یعنی بخش وسیعی از جامعه، بخش وسیعی از پایگاه اجتماعی ات، تو را بعنوان نماینده خود در مبارزه روزمره سیاسی انتخاب كرده باشد. یعنی تو را بعنوان نماینده مطالباتش در مقابل احزاب و طبقات دیگر انتخاب كرده باشد. نمی شود یك حزب و نیروی كوچك و حاشیه ای در جامعه بود و ادعای نمایندگی كردن یك طبقه، مثل طبقه كارگر را كرد. منصور حكمت جائی می‌گوید كه "چپهای رادیكال هر وقت خواسته‌اند توده‌ای بشوند، رادیكالیسمشان را رقیق كرده‌اند. ما اما می خواهیم همچنان رادیكال بمانیم و توده‌ای هم بشویم." این چگونه امكانپذیر است؟ اینجاست كه باید به بخش "انقلاب و اصلاحات" در برنامه "یك دنیای بهتر" رجوع كنیم و در آن كمی دقیق شویم.

در پاراگراف اول بند مربوط به "انقلاب و اصلاحات" آمده است: "سازماندهى انقلاب اجتماعى طبقه کارگر امر فورى جنبش کمونيسم کارگرى است، انقلابى که کل مناسبات استثمارگر سرمايه دارى را واژگون ميکند و به مصائب و مشقات ناشى از اين نظام خاتمه ميدهد. برنامه ما، برقرارى فورى يک جامعه کمونيستى است. ... اما آن انقلاب عظيم کارگرى اى که بايد اين جامعه آزاد را متحقق کند، بمجرد اراده حزب کمونيست کارگرى رخ نميدهد. اين يک حرکت وسيع طبقاتى و اجتماعى است که بايد در ابعاد و اشکال مختلف سازمان يابد. موانع گوناگونى بايد از سر راه آن کنار زده شوند. اين تلاش فلسفه وجودى حزب کمونيست کارگرى و مضمون فعاليت هر روزه آن را تشکيل ميدهد. اما در همان حال که اين مبارزه براى سازماندهى انقلاب کارگرى جريان دارد، ميلياردها انسان همچنان در تکاپوى هر روزه براى تامين معاش و آسايش خود در متن يک جهان سرمايه دارى اند. مبارزه انقلابى براى برپايى يک دنياى نو، از تلاش هر روزه براى بهبود وضعيت زندگى مادى و معنوى بشريت کارگر در همين دنياى موجود جدايى پذير نيست." در ایران امروز آنچه كه جلوی پای جامعه است، مبارزه بر سر لغو مجازات اعدام است. مبارزه برای پرداخت دستمزدهاست. مبارزه برای برابری حقوقی زن و مرد است. مبارزه برای یك قانون كار مترقی است. مبارزه برای خلاصی فرهنگی و لغو سانسور است. مبارزه بر سر افزایش دستمزد و بیمه بیكاری است. مبارزه بر سر حق برابر شهروندی است. و اینها فقط چند فقره از دهها مسائلی است كه جلوی پای جامعه است و یك مبارزه حادی در همه این عرصه ها در جریان است. ما بعنوان آدمهای حقیقی در جامعه ای زندگی می كنیم كه هر روز باید بر سر مسائل مختلفی با انسانهای مختلفی چك و چانه بزنیم، نمی دانیم كی جامعه سوسیالیستی ایجاد خواهد شد! نمی دانیم كه كی آن انقلاب اجتماعی ای كه هدف اصلی مان است، اتفاق خواهد افتاد كه سازمان بدهیم؛ اما باید برای دریافت دستمزدهای پرداخت نشده مان تلاش و مبارزه كنیم. برای اعدام نشدن فرزندان و خویشاوندانمان جنگ و مبارزه كنیم. برای كنار زدن سانسور تلاش كنیم و اگر حزبی باشیم كه در همه این مشكلات جامعه دخیل باشیم، حزبی هستیم كه برای سازمان دادن انقلاب اجتماعی می توانیم نیرو جمع كرده و جابجا كنیم. اگر احزاب سوسیال دمكرات می توانند صاحب رأی بخش وسیعی از كارگران بشوند، دادن همان تصویر از خود است كه مسائل كارگران را در پارلمانها مطرح می كنند. كه خود را نماینده مطالبات كارگران معرفی می كنند. آنها اما حزب انقلاب اجتماعی نیستند! حزب ترمز توده‌های كارگر برای انقلاب كردن هستند. ما بعنوان حزب كمونیست كارگری در عین حالی كه در تمام وجوه تلاش و مبارزه كارگران برای قابل تحملتر كردن این زندگی دخیل هستیم، چشممان به آنجاست. به انقلاب كارگری!

منصور حكمت جائی می گوید حزبی كه در مسائل پیش پای جامعه دخالت نكند و دخیل نباشد اصلا حزب نیست. و حزب كمونیستی ای كه در مسائل و مطالبات كارگران دخیل نباشد حزب كمونیست نیست! یعنی دخالت مستمر و بی وقفه در زندگی سیاسی و اجتماعی جامعه و سازمان دادن انقلاب اجتماعی ـ سوسیالیستی.

همین مسئله را با احزاب، محافل و سازمان‌های چپ و راست دیگر مقایسه كنید. یا منزه طلبانه بجز مبارزه برای لغو كار مزدی و برقراری سوسیالیسم خود را به چیز دیگری آلوده نمی كنند و یا اینكه بسیاری از كارهای دیگر می كنند، اما مخالفین سرسخت انقلاب و مبارزه برای تغییر بنیادین این سیستم هستند.

من اما در كنار دهها دلیل دیگر، به آن دلیلی هم كه به تفصیل درباره اش گفتم، حزب كمونیست كارگری را انتخاب كردم و اگر امیدی برای رهایی از منجلاب سرمایه داری است، در گرو عضویت در همین حزب است!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر