بار دیگر به آخر سال نزدیك می
شویم و بحث محافل كارگری هم قاعدتا باید درباره افزایش حداقل دستمزد و راه حلهای
افزایش دستمزدها باشد. در این رابطه یادآوری چند نكته را باید در دستور گذاشت تا
حول آنها بحث و گفتگو راه بیافتد.
افزایش دستمزدها و واقعیات
حول آن
هم اكنون بحث حداقل دستمزد ٢
میلیون تومان در بین بعضی از محافل كارگری در جریان است. منتها بخش وسیعی از
كارگرانی را كه چندین دهه است به زندگی با خط فقر مطلق عادت داده اند و اعتراض و
مبارزاتشان را با قساوت تمام سركوب كرده اند، مطالبه حداقل دستمزد ٢ میلیون تومان
را با مقایسه با حداقل دستمزد اكنونشان كه ٣٠٠ و خرده ای هزار تومان است، مقایسه
می كنند و آن را غیرواقعی می دانند. یعنی توقع این بخش از جامعه را بسیار پائین
آورده اند. این البته وظیفه فعالین جنبش كارگری است كه با اقدامات مستمر خود توقع
یك جامعه و دنیای شایسته انسان را به جامعه برگردانند.
اما در مورد كار و فعالیت
درباره افزایش حداقل دستمزد دو فاكتور را باید در نظر گرفت: ١) مدیریت و دولتشان
دستمزد كارگران را با اختیار خود بالا نمی برند. ٢) خود قوانین دولتی این را تأكید
كرده است كه حداقل دستمزد نباید كمتر از حداكثر تورم باشد.
این واقعیت را باید بپذیریم كه
مبارزه و اعتراض سخت است و در جمهوری اسلامی كه زبانی جز زور و سركوب را متوجه
نیست، حتی سختتر هم هست. اما مسئله این است كه شرایط زندگی برای كارگران سالهاست
كه غیرقابل تحمل شده است. اگر جمهوری اسلامی با زبان خوش و آدمیزاد نمایندگان
كارگران را برای تعیین حداقل دستمزد به این عرصه دخالت می داد و با استناد به
شرایط واقعی اقتصادی آن جامعه حداقل دستمزدها را تعیین می كرد، مبارزه و اعتراض
معنی نمی داشت. اما جمهوری اسلامی نه تنها این شرایط را نمی پذیرد، بلكه تعدادی
مترسك جیره خوار را با نام شورای عالی كار تعیین می كند كه برای كارگران دستمزد
تعیین كنند! كارگران ایران كه تجربه یك انقلاب و همچنین تجربه بیش از ٣ دهه و نیم
اعتراض و جنگ و گریز با این رژیم را پشت سر دارند، نمیتوانند این اجحافات را
بپذیرند.
حول تجربه اعتراض كارگری به
پائین بودن حداقل دستمزدها، تجربه اخیر جنبش كارگری آمریكا آموزنده است. حداقل
دستمزد سراسری، یعنی حداقل دستمزد دولت فدرال آمریكا، ٧ دلار و ٢٥ سنت است. اكنون
جنبشی قوی برای افزایش این حداقل به ١٥ دلار در جریان است. حول همین موضوع شهر
سیاتل برای اولین بار در حدود یك قرن گذشته، یك نماینده ماركسیست را به شورای شهر
انتخاب كرد. بسیاری از نیروهای مترقی این كشور و همچنین فدراسیون كار آمریكا به
این كمپین و این اعتراض پیوسته اند. شهرداری شهر SeaTac حداقل دستمزد ١٥ دلار را تصویب
كرد. شهردار جدید سیاتل هم پشت این موضوع رفته و گفته است كه موضوع افزایش حداقل
دستمزد به ١٥ دلار در اولویت شهرداری قرار خواهد گرفت. سیاستمداری نسبتا مترقی، كه
همه مدیای جریانات دست راستی او را بخاطر طرفداری از مبارزات ساندینیستها در
نیكاراگوئه او را ماركسیست و كمونیست معرفی می كنند، به سمت شهرداری نیویورك
انتخاب شد. او هم درست حول و حوش و بحبوحه اعتراضات جنبش اشغال و افزایش حداقل
دستمزد انتخاب گردید. شهرداری واشینگتن هم افزایش حداقل دستمزد را در دستور كار
خود گذاشته و مهمتر از آن قرار است از سال ٢٠١٧ به بعد، حداقل دستمزدها با محاسبه
نرخ تورم افزایش بیابند. جدا از هر تحلیلی كه داشته باشیم، اینها بر این نكته
تأكید می گذارند كه اعتراضات كارگری مسئولین دولتی را وادار به واكنش كرده و نمی
توانند صدای اعتراض كارگران را ناشنیده بگیرند. این می تواند درسی آموزنده برای
همه فعالین كارگری در همه كشورها و از جمله در ایران باشد.
تورم و افزایش دستمزد
عادت شاید بدترین بلای جان
آدمیزاد باشد. تلاش کرده اند ما را با
سركوب و قلدری و ارعاب به یك زندگی ای عادت بدهند كه با هیچ معیاری با واقعیات آن
جامعه خوانائی ندارد. رژیم با اینكه همیشه در آمار و ارقامش دست می برد كه آن را
به میل خود در آورد، با این حال نتوانسته تورم را آنقدر پائین بیاورد كه عالم و
آدم به آن نخندند. بر همین مبنا تورم در این كشور را همیشه بسیار پائین تر از رقم
واقعی اعلام كرده كه باز هم بسیار بالاتر از آنچیزی كه دستمزدهای آخر سال بر مبنای
آن تعیین شده اند اعلام كرده است. مثلا برای سال ٩٢ تورم را بیشتر از یك میلیون و
٥٠٠ هزار تومان اعلام كردند، اما حداقل دستمزدها را حتی به ٤٠٠ هزار تومان هم
ارتقاء ندادند. خود رئیس اتحادیه كارفرمایان گفته بود كه با دستمزد یك میلیون
تومان هم باز زندگی زیر خط فقر است. منتها بهانه آوده بود كه كارفرمایان نمی
توانند بپردازند! شما اما این "نمی توانند" را با یك رقم پولشوئی ٨٧
میلیارد یوروئی كه دم و دستگاه دزد و جانی رژیم اسلامی آن را وارد تركیه كرده كه
گند همه چیزشان را بالا آورد، مقایسه كنید. اگر دستمزد یك نماینده مفتخور مجلس
اسلامی می تواند ٥ یا ٦ میلیون تومان باشد، دستمزد كارگری كه تمام ثروت جامعه حاصل
دسترنج وی است، نباید كمتر از ٢ میلیون تومان باشد. اگر كار كارگر سختتر و مهمتر
از كار آخوند در آن مملكت است، باید همانقدری كه به یك آخوند و دیگر جیره خواران
رژیم دستمزد می دهند، به كارگر هم همان دستمزدها را بدهند.
یك نكته مهمتر كه باید توجه
فعالین كارگری و بتبع آن كل جنبش كارگری را به آن جلب كرد این است كه جمهوری
اسلامی در قوانینش تصویب كرده است حداقل دستمزد نباید كمتر از حداكثر تورم باشد.
اگر اینطوری است باید نمایندگان منتخب كارگران بروند تحقیق كنند كه نرخ تورم واقعی
در آن مملكت چقدر و بر مبنای همان رقم، حداقل دستمزد را مطالبه كنند.
ما فعالین كارگری این نكته را
هم در نظر می گیریم كه حسن روحانی هم در كمپین انتخاباتی خود وعده رسیدگی به وضعیت
معیشتی كارگران داده بود. وی خود در تبلیغات انتخاباتی گفته بود: "عدالت،
آزادی، رونق اشتغال، اقتصاد و حقوق بایسته برای کارگران به وجود خواهد آمد".
واضح است كه "حقوق بایسته" مورد نظر مقامات جمهوری جمهوری اسلامی با
واقعیات "حقوق بایسته" زندگی ما كارگران متفاوت است و ما باید زندگی
غیرانسانی تحمیل شده بر خود را شاهد بگیریم كه این وضعیت باید تغییر بیاید و هر چه
زودتر هم تغییر كند.
افزایش حداقل دستمزد
پارامتر افزایش همه دستمزدها
واضح است كه اگر بحث با افزایش
دستمزد شروع شود به معنای بی اعتنائی به حقوق و دستمزد كسانی نیست كه دستمزدشان هم
اكنون بیشتر از حداقل دستمزد است. اما افزایش حداقل دستمزد به سطح یك زندگی شایسته
انسان، شاخص و پارامتر افزایش دستمزدهاست. اصولا باید قاعده ای به رژیم كارفرمایان
تحمیل شود كه هر سال بر اساس نرخ تورم، دستمزدهای كارگران نیز، حال هر دستمزدی كه
می گیرند، محاسبه شود. اگر كارگری با ٢ یا ٣ میلیون تومان دستمزد استخدام می شود،
سال بعد این دستمزد با نرخ تورم محاسبه شده برای سال افزایش بیابد.
به نظر من نكته مهمتر این است
كه بدون متحد و متشكل شدن و متحد و متشكل ماندن این مطالبه و هیچ مطالبه دیگری هم
به واقعیت تبدیل نخواهد شد. كارگری كه متحد و متشكل نیست، اعتراضش، حتی اگر موفقیت
هم به دنبال داشته باشد، موضعی است و پیروزیهای بیشتری را لزوما به دنبال ندارد.
كارگری كه متشكل است، با هر پیروزی ای، خشتی بر خشت دیگری می گذارد و سنگرش را
محكمتر می كند. اگر محاسبه افزایش دستمزد سالانه بر مبنای نرخ تورم آن سال در
قرارداد بین كارگر منفرد و كارفرما انعقاد گردد، سریع به حاشیه رانده خواهد شد.
اما اگر این موضوع با تشكل كارگران صورت بگیرد، كارفرما نمی تواند آن را نادیده
بگیرد.
اتحاد عمل كارگری
درباره اتحاد عمل كارگری زیاد
گفته و نوشته ایم. شاید یكی از بهترین عرصه هایی كه اتحاد عمل كارگری معنی می یابد
مبارزه بر سر افزایش حداقل دستمزد است. این عرصه ای است با احتمال بسیار ضعیف كه
فعالین كارگری متشكل در محافل و نهادهای كارگری با هم همنظر نباشند. همین فعالینی
كه در تشكلهایی چون سندیكای كارگران شركت واحد، سندیكای كارگران نیشكر هفت تپه،
اتحادیه آزاد كارگران ایران، كمیته هماهنگی برای كمك به ایجاد تشكلهای كارگری،
كمیته پیگیری تشكلهای آزاد كارگری، شورای كارگران كیان تایر، كانون مدافعان حقوق
كارگران، انجمن صنفی كارگران برق و فلزكار كرمانشاه، سندیكای كارگران فلزكار
مكانیك و بقیه نهاد و محافل كارگری گرد هم آمده اند بر سر ناكافی بودن دستمزد
كارگران و مبارزه متحد و متشكل برای افزایش آن توافق دارند و لازم است كه یك كمپین
قدرتمند و سراسری حول همین موضوع سازمان بدهند.
لازم است یادآوری شود كه تعداد
زیادی از فعالین كارگری هم اكنون در این جامعه برای بخش وسیعی از جامعه شناخته شده
هستند و در نهادهایی متشكل هم شده اند؛ اما واقعیت این است كه بخش بسیار وسیعتری
از فعالین كارگری كه هر روز اعتراضات كارگری را سازمان می دهند، برای ماها شناخته
شده نیستند. من اصراری هم بر این ندارم كه اگر خود تشخیص نداده اند، علنی شوند؛
اما اعتراضات سراسری بر سر مثلا افزایش حداقل دستمزد بدون هماهنگی با این كارگران
و فعالین شناخته شده كارگری در كردستان كه تجارب بسیار ارزنده و مهمی در سازماندهی
اعتراضات كارگری در مراكز مختلفی دارند، امكانپذیر نیست.
شب یلدا بر همه مبارك
٢١ دسامبر ٢٠١٣
(كارگر كمونیست ٢٩٢)