توافق "مقدماتی"
جمهوری اسلامی و گروه ٥ + ١ كه حول كشمكشهای هستهای جمهوری اسلامی بوده، همچنانكه
انتظار میرفت برای مردمی كه هر روز باید برای سیر كردن شكم فرزندانشان تلاش و
تقلا بكنند، امید و انتظار بهبودهایی را به وجود آورده است. جدا از اینكه انتظاری
است واقعی یا نه، به نظر من انتظاریست بجا! چرا كه در كنار فشارهای فزایندهای كه
در طول عمر رژیم جمهوری اسلامی بر كارگران و مردم فقیر این جامعه رفته است،
ماجراجوئی های جنگی و هسته ای چند سال اخیر كه تحریمهای كشنده و خانه خرابی بیشتری
را بدنبال آورده، شرایط زندگی در این جامعه را به معنای واقعی كلمه غیر قابل تحمل
كرده است. اما رسالت مقامات ریز و درشت جمهوری اسلامی هم "مدیریت" همین
انتظارات و تخفیف و كاهش بحرانهایی بوده كه رژیم روزانه درگیرش است؛ و نه گام
برداشتن برای عملی كردن انتظارات! چرا كه می دانند نه تنها این توافق
"مقدماتی" است و قرار نیست معجزه ای بكند، بلكه حتی تحریم بر شاهرگ
اقتصاد جمهوری اسلامی، یعنی نفت، همچنان پابرجاست!
یك فرم "مدیریت" این
انتظار این بوده كه پیغامی به جامعه ارسال شود كه وضع اقتصاد جمهوری اسلامی بسیار
وخیمتر از آنی است كه حتی خود حسن روحانی و كابینه او هم پیش بینی كرده و انتظار
آن را داشتند. فعلا فكر می كنند كه می توانند مخاطبین منتظر خود را در این جامعه
با خیالاتی چون "چند سال طول خواهد كشید كه جامعه به حالت اولیه قبل از
تحریمها برگردد" سرگرم كنند. و این فقط مقامات جمهوری اسلامی نیستند كه در
حال چنین تقلاهائی هستند. كافی است سری به سایتها، روزنامه و مجلات اقتصادی كه
مشوق این سیستم هستند بزنید تا دهها نوع از چنین تحلیلهایی را ببینید.
یك لحظه به این مثال توجه
كنید: در مسابقه بین دو تیم فوتبال استقلال و پرسپولیس فرضا شما طرفدار تیم
استقلال هستید و در این بازی مشخص تیم شما دو هیچ عقب است. و خوشبختانه هنوز ٥٠
دقیقه از بازی باقی مانده. اگر شما هم منطقتان را از دست داده باشید، با این امید
به تماشای بقیه مسابقه ادامه می دهید كه هنوز ٥٠ دقیقه باقی است و استقلال سه دو
مسابقه را می برد. یك آدم منطقی تر می گوید تیم پرسپولیس هم ٥٠ دقیقه دیگر دارد كه
می توانند در این وقت باقیمانده چند گل دیگر هم بزنند. در این مثال، طرفدار تیم
استقلال یك طرف بازی را كلا از معادلات حذف كرده و قدرت آن و احتمالات تنیده در آن
را نمی بیند. طرفداران جمهوری ورشكسته اسلامی هم مردم منتظر را می بینند، اما در
مورد اینكه چگونه باید در این چند سال صبر و انتظار زندگی كنند، دوست ندارند چیزی
ببینند و بر زبان بیاورند! راستش این مشكل همه اقتصاددانان قشری ـ بازاری است كه
در ذهن خود مشغول جمع و تفریق سود حاصله از فلان معامله و بهمان بالا و پائین آمدن
قدرت دلار و ریال در بازار سهام هستند، اما فكر نمی كنند كه بخش "٩٩
درصد" جامعه هم باید زندگی كند و شب و روز برای زندگی كردن و راه بهتر زندگی
كردن نقشه می ریزد!
نمی شود؛ دیگر نمی شود كارگران
را منتظر نگه داشت، بخصوص اگر شخص مقابل از كسانی باشد كه وعده رسیدگی به مشكلات
كارگران را هم داده باشد. حسن روحانی خود شخصا در تبلیغات انتخاباتی گفته بود: "عدالت، آزادی، رونق اشتغال، اقتصاد و حقوق بایسته برای کارگران
به وجود خواهد آمد". همان زمان سعید حجاریان از دادن اینگونه وعده و وعید
هشدار داد و با آوردن مثال عراق گفت كه حتی اگر دولت آینده بتواند مناسباتش را با
غرب عادی سازد كه به لغو تحریمات بیانجامد، دهها سال طول خواهد كشید كه مناسبات
اقتصادی رژیم به حالت قبل از تحریمها برگردد. این یك جنبه از قضیه است. جنبه مهم و
اصلی اما این است كه مگر جمهوری اسلامی و اقتصادش در قبل از تحریمها چه گلی به سر کارگران زده بود.
كارگران به اعتراضات خود
ادامه می دهند
كارگران اما منتظر نمی مانند.
اعتراضاتشان را به این وضعیت شروع كرده اند. طبق گزارشی که اتحادیه آزاد کارگران
روز ٥ دسامبر منتشر کرده است کارگران پتروشیمی های خوارزمی و بسباران در ماهشهر در
روزهای ١٠ و ١١ آذر دست به اعتصاب زدند و خواهان حداقل دستمزد دو میلیون تومان
شدند. كارگران در جریان مذاکره با مسئولین پتروشیمی اعلام کردند که حداقل دستمزد
بدون اضافه کاری باید دو میلیون تومان باشد تا قادر به ادامه زندگی باشند. ایلنا
نیز خبر داد كه "کارگران نی بر مجتمع کشت و صنعت کارون شوشتر روز ٣ دسامبر در
اعتراض به بیتوجهی کارفرما به مطالباتشان برای دومین روز متوالی در مقابل ساختمان
اداری مجتمع کشت و صنعت کارون شوشتر تجمع کردند." روزنامه "خلیج
فارس" هم روز ٦ دسامبر خبر داد كه كارگران شركت
"آبهای عمیق" وابسته به صدرا بوشهر در اعتراض به پرداخت نشدن حقوق خود
طی ٣ ماه گذشته دست به اعتراض زدند. باز ایلنا روز ٦ دسامبر خبر داد كه كارگران
آسفالت طوس، مجددا اعتراض خود از روز ٥ دسامبر از سر گرفته اند. و همین رسانه
دولتی در همین روز ٦ دسامبر خبر از تجمع اعتراضی كارگران كارخانه "كارتن
ایران" در اعتراض به بی توجهی مدیریت به مطالباتشان اشاره می كند. اینها فقط چند اعتراض مهمی بودند كه در عرض
چند روز گذشته صورت گرفته و نشان می دهد كه جنبش كارگری نسبت به معادلات رژیم
كاملا بی اعتنائی می كند.
اعتراضات مهم جامعه را به
جلو می راند
از نظر من هر اعتراض كارگری،
حتی اگر تعداد كارگران شركت كننده در آن به تعداد انگشتان یك دستم هم نرسد، مهماند.
اما اعتراضاتی هستند كه به سرعت برق به سرتیتر مهمترین خبرگزاریها راه پیدا می
كنند و موضوع بحث و گفتگوی هر محفلی می شوند؛ مثل اعتراض كارگران پتروشیمی ها و
مطالبه دو میلیون تومان حداقل دستمزد! چنین اعتراضاتی قبل از هر چیز این واقعیت را
جلوی دنیا و از جمله جامعه معترض ایران می گذارند كه تحت حاكمیت جنایتكاران
اسلامی، حتی با حقوق دو میلیون تومان هم زندگی كردن در آن جامعه غیرممكن گشته است.
این را روبروی جامعه می گذارد كه در مقابل حداقل دستمزد سیصد و خرده ای هزار
تومان، باید حداقل دو میلیون تومان دستمزد خواست! چنین اعتراضاتی برای جامعه
خوابیده روی اعتراضات این پیام را در بر دارد كه نباید انتظاری از این رژیم داشت.
اگر انتظاری هست، از خود و مبارزه و اعتراض خودمان باید باشد. راه میانبری وجود
ندارد!
٨ دسامبر ٢٠١٣
(كارگر كمونیست ٢٩٠)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر