واقعیت یونان واقعیت دنیای امروز است. بحران انسانی که دارد
کشوری مثل یونان را در خود فرومی برد، حاصل کارکرد یکشبه دولتهای پیش از دولت
سریزا نبوده است. حاصل واقعیات کارکرد سرمایه داری عصر امروز است. قدرت گیری سریزا
را هم باید در همین متن دید. حزبی که پلاتفرمی را که جلوی جامعه گذاشت
"نه" به این وضعیت و "نه" به ریاضت اقتصادی بود.
یونان پیشا انتخابات از نگاه آمار
اگر کسی به موقعیت بحران انسانی – اجتماعی – اقتصادی یونان
توجه نکرده باشد، چرخش جامعه بطرف یک حزب کمتر شناخته شده که در چشم جامعه نماینده
"نه" رادیکال به این وضعیت بود، توجیه نمی شود. یونان حداقل از سال ٢٠٠٩
تا مقطع انتخابات ٢٥ ژانویه ٢٠١٥ شاهد یک بحران عظیم اقتصادی بود که جامعه را به
خاک سیاه کشاند. در این دوره یونان یک رشد ناخالص ملی (داخلی) (جی دی پی) منفی ٢٥
درصدی داشت. وامهای بین المللی ١٨٥ درصد جی دی پی بود. آمار بیکاری به بالای ٢٧
درصد رسید که در بین جوانان این آمار به ٦٠ درصد هم رسید. ١ میلیون و ٢٠٠ هزار نفر
در این مدت شغلشان را از دست دادند. ٣٠ درصد شرکتها تعطیل شدند. دستمزدها ٤٠ درصد
سقوط کردند. بیمههای بازنشستگی ٥٠ درصد کاهش یافتند. فقر ١٠٠ درصد افزایش یافت.
آمار فقر در بین کودکان به ٤١ درصد رسید. بانکهای یونان در این مدت شاهد ٨٠
میلیارد یورو کمتر سپرده بانکی بود. آمار خانوادههایی که بخاطر عدم توانائی
پرداخت قبض برق و در نتیجه قطع برق منازلشان، به ٢٥٠ درصد رسید. ضرر و ضایعات
صندوق تأمین اجتماعی به ٣٥ میلیارد یورو رسید. تعداد جوانان تحصیل کرده با مدارک
بالای لیسانس که یونان را به قصد دیگر کشورها ترک کردند به ٢٥٠ هزار نفر رسید. بیش
از ٤٠٠٠ نفر از زمان تشدید برنامههای ریاضت اقتصادی دست به خودکشی زدند.
ثروتمندترین ١٠ درصد جامعه ٥٦ درصد ثروت جامعه را در دست دارد. تعداد مراکز خیریه
مثل درمانگاههای خیریه، نوانخانهها، فروشگاههای شهرداری مخصوص فقرا و ندارها
بطور چشمگیری افزایش یافتند. تعداد افراد بیخانمان بطور چشمگیری افزایش یافته است.
٢٥ درصد کودکان در شهر آتن گرسنه به مدرسه میروند ووو.
بحران یونان، عبرت ایران
اما در مقایسه با ایران، هر کسی که دسترسی به آمار در این
کشور داشته باشد به راحتی می تواند ببیند که آمار بحران انسانی در یونان به گردپای
آمار فقر و فلاکت در ایران هم نمی رسند. (بر این آمار اقتصادی و فقر، سرکوب
سیستماتیک زنان و جوانان و سرکوب آزادیهای سیاسی را هم که نفس کشیدن را هم در آن
جامعه ناممکن کرده است، باید اضافه کرد.) از همین منظر، از نگاههای مختلف، یونان
می تواند آینه عبرت دیگر کشورها با شرایط نسبتا مشابهی باشد. کسی که در یونان
زندگی می کند و تمام مصائب ریاضت اقتصادی را با گوشت و پوست خود لمس می کند نمی
تواند چشم به راه حل اتحادیه اروپا بدوزد. تنها راه حلی که برایش باقی مانده بود
به چالش کشیدن این وضعیت بود و روی آوری به سریزا را هم، با تمام کم و کاستی که
داشت، باید در همین چهارچوب دید. راه حل ریاضت اقتصادی عملا نشان داد که آنچه در
چنته دارد، به خاک سیاه نشاندن جامعه و تباه کردن زندگی قریب به اتفاق احاد آن
جامعه است. کسی که شرایط امروز ایران را با آن فقر میلیونی که گریبان کارگران و
مردم زحمتکش را سخت می فشارد می بیند، تنها راه علاجی که جلوی این جامعه می بیند
دست زدن به یک عمل انقلابی برای خلاصی از این وضعیت است.
"دلواپسان" وضعیت موجود هم یونان را نشان هیأت
حاکمه می دهند، که وضعیت تحمیل شده به جامعه می تواند نوعی راه حل یونان را جلوی
کارگران بگذارد. محمد ماشین چیان، سردبیر سایت "بورژوا" در مطلبی تحت
عنوان "علاج یونان، عبرت ایران" می گوید: "بحران جاری در یونان درسهای
باارزشی برای همهی مردم جهان دارد، و به دلایل متعدد، امروز یونان میتواند آینهی
فردای ایران باشد. از این رو، شاید بتوان از این بحران درسهایی آموخت که به کار
علاج یک واقعه قبل از وقوع بیاید." ماشین چیان در ادامه می نویسد: "اگر
لهستان و آلمان و ترکیه دچار بحران نیستند، و در مقابل یونان و اسپانیا و ایتالیا
دچار بحران هستند، این احتمالا دلالت بر این دارد که بحران زاییدهی آن نظام
متعارف اقتصادی مبتنی بر مالکیت خصوصی نیست که بین همهی این کشورها مشترک است،
بلکه محتملا نتیجهی عواملی داخلی چون سیاستهای دولتها و فرهنگ جوامع است."
او به "احتمالات" روی آورده که برایش راه گشا نخواهند بود. بحث امروز ما
درباره اسپانیا و ایتالیا نیست. او بطورضمنی به یونان اشاره می کند، تا بعدا راه
حلی، به نظر من غیرواقعی، جلوی جمهوری اسلامی بگذارد. منتها اگر نظام اقتصادی
مبتنی بر مالکیت خصوصی در ایران "متعارف" نیست، واقعا ماشین چیان اقتصاد
سرمایه داری در اسپانیا و ایتالیا را هم نامعتارف می پندارد؟! این گفته که
"محتملا نتیجهی عواملی داخلی چون سیاستهای دولتها و فرهنگ جوامع است."
چیزی نیست بجز اینکه ایشان بطور ضمنی دارد می گوید، دولت یونان هم بزرگترین
کارفرمای کشور متبوع خودش است. او با اشاره ضمنی به این ویژگی، بیکارسازی و کاهش
خدمات و رفاهیات را پیشنهاد می کند. می نویسد: "دست نزدن به مخارج دولت و
کاهش ندادن آن و منتظر ماندن برای اینکه اقتصاد دوباره رونق گیرد تا از رهگذر آن
مالیاتها افزایش و بدهیها کاهش یابد، سیاست درستی نیست."
سایت "بورژوا" چه می خواهد؟
آنچه را که تئوریسینهای بورژوائی مثل محمد ماشین چیان جلوی
جمهوری اسلامی می گذارند تازه نیستند. نویسندگان سایت "بورژوا" می
خواهند ادای اقتصاددانان "متعارف" را در بیاورند. نزدیک به ٤ دهه است که
جمهوری اسلامی با اقتصادانان باعمامه و بدون عمامه (و گاها مثل نویسندگان سایت
"بورژوا" با فکل و کراوات) همین سیاستهای بیکارسازی، عدم پرداخت دستمزد،
کاهش ابتدائی ترین خدمات عمومی، ناامنی شغلی و زیر خط فقر نگه داشتن قریب به اتفاق
کارگران آن جامعه، زندگی را بر مردم کارکن تباه کرده است. اینها تنها با نشان دادن
یونان می خواهند این را تبلیغ کنند که بیشتر بیکار کنید! هرگونه خدماتی که احتمالا
در آن جامعه هنوز ارائه می شود را قطع کنید! در یک کلام: فشار بیشتری بیاورید!
اما راه حلی را که سایت "بورژوا" مبلغش است، برای
کشورهایی کارائی دارد که هنوز وارد بحرانهای شدید اقتصادی نشده اند. جمهوری
اسلامی که خود تا خرخره در بحران است، حتی اگر متعارف بود و حتی اگر به فکر رفاهیات
در آن جامعه بود، این پند و اندرزها دیگر بکارش نمی آمدند. کسی که شرایط اقتصادی و
سطح رفاه در جامعه ایران را بداند، حق دارد بپرسد، واقعا با چه درجه از فشار آوردن
بر توده زحمتکش و کارکن آن جامعه، رضایت کسانی مثل "بورژوا"ها تامین
خواهد شد!؟
(کارگر کمونیست ۳۵۶)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر