۱۳۹۵ آبان ۵, چهارشنبه

نمی توان درباره این داستان زیبا ولی غم انگیز ننوشت!

دانلد ترامپ در یکی از سخنرانی هایش گفته بود که زندگی در بعضی از محله های شهرهای آمریکا ناامن تر از زندگی در سوریه و افغانستان شده است.
***
نیویورک تایمز اخیرا در یک سلسله مقالاتی که به تیراندازیهای اعضای باندهای متخاصم در شیکاگو پرداخته است، نوشته بود که در سال ۲۰۱۶ به بیش از ۳۰۰۰ نفر در شیکاگو گلوله اصابت کرده و از این تعداد بیش از ۶۰۰ نفر جانشان را از دست داده اند. اکثر این ۳۰۰۰ نفر عضو هیچکدام از این باندها نبوده اند.
***
امروز به مصاحبه ای با ستیسی ترنر Stacy Turner گوش فرا دادم که بقول فارسی، آدم دلش کباب می شد. ستیسی مادر یکی از زنانی به نام Precious است که در شیکاگو مورد اصابت گلوله قرار گرفته است. پرشس ۴ پسربچه ۱۱، ۹، ۷ و ۶ ساله دارد. دکترها در اولین هفته ای که پرشس در بیمارستان و در کما (اغماء) بود، از ستیسی می خواهند که اجازه بدهد کلید دستگاه کمک کننده برای زنده ماندن پرشس را خاموش کنند. او اما اجازه نمی‌دهد و پرشس اکنون به خانه برگشته است. پرشس دیگر در کما نیست. اما قادر به هیچ حرکتی، حتی ابتدائی ترین حرکت هم، جز نفس کشیدن با کمک دستگاه های ویژه، نیست. ستیسی که پیرزن بی درآمدی است، از پرشس همانند یک نوزاد نگهداری می کند. برادر پرشس هم شبانه بالای سرش است که بلائی سرش نیاید. صبح زود هم خواهرزاده هایش را آماده و به مدرسه می فرستد. آنچه که به پرشس قدرت زنده ماندن داده است، دیدن دو پسر بزرگترش، فقط برای یکبار و مطمئن شدن از اینکه بچه هایش توسط دائی و مادر بزرگشان بطور احسان مواظبت می شوند. ستیسی می گفت برایش همین یک دنیاست.

آدم فقط باید مادر باشد که بتواند ستیسی را درک کند. من هم مثل آن خانم مصاحبه کننده، در طول مصاحبه بغض گلویمان را گرفت و اشکمان در آمد.

۲۶ اکتبر ۲۰۱۶

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر