۱۳۹۸ مرداد ۱۶, چهارشنبه

افزایش دستمزدها در گرو اعتصابات قدرتمند و سراسری است!


صحنه سیاسی ایران را که نظاره می‌کنید پر است از اعتراض و اعتصاب کارگری. اعتراض و اعتصابی که بر سر ناچیز بودن دستمزدها، بر سر عدم پرداخت همین دستمزدهای ناچپز، بر سر بیکارسازی‌های فله‌ای و غیره است. این وضعیت انفجاری را سران جمهوری اسلامی هم دیده و شنیده، و به همدیگر گوشزد کرده و درباره‌اش هشدار می‌دهند. ایلنا، که یکی از بلندگوهای جناحی از جمهوری اسلامی است که درباره مسائل کارگری بیشتر از بقیه می‌نویسد و هشدار می‌دهد، اخیرا گزارشی درباره دستمزد کارگران و مستمری بازنشستگان منتشر کرده که گوشه بسیار کوچکی از وضعیتی را منعکس کرده که جمهوری اسلامی بر کارگران و قشر فقیرتر جامعه تحمیل کرده است.

در این گزارش آمده است که با آخرین محاسبات بعمل آمده از سبد معیشت کارگران، دستمزد کارگران فقط ۲۸ درصد هزینه زندگی کارگران و ۲۴ درصد هزینه زندگی بازنشستگان را پوشش می‌دهد. به غر و لندهای ظاهری خانه کارگری‌ها اشاره کرده که گفته‌اند باید به فکر "ترمیم دستمزدها" افتاد و این ترمیم نه با دستمزد مستقیم، بلکه دستمزدهای غیرمستقیم، یعنی تعاونی ها، بن، کوپن و اینگونه چیزها، ترمیم یابد.
اما تا آنجا که به ترمیم دستمزد مربوط است، یعنی اینکه اینها دستمزد را طوری "ترمیم" کنند که کارگر بتواند زندگی کند، این بحث ابدا جدی نیست. اگر درباره ترمیم دستمزد حرف می‌زنند که در این گزارش هم منعکس شده، از "روش‌های غیرمستقیم ترمیم دستمزد" حرف زده‌اند که تعاونی‌ها و سیستم کوپنی مد نظرشان است. همین تاریخ چهل ساله جمهوری اسلامی نشان داده که این سیستم – یعنی سیستم کوپنی و دستمزد غیرنقدی – خود منشائی برای چپاول و دزدی بیشتر سران رژیم بوده است. اگر کالا موجود است که بصورت دستمزد غیرمستقیم به کارگر بدهند، چرا مثل آدم معادل همان کوپن و بنی که گفته اند پول و دستمزد به کارگر نمی دهند که خودش برود به اختیار خود آن را بخرد؟ اگر کالا واقعا موجود است، چرا اینها از مردم پنهان کرده اند؟ چرا جائی نمی گذارند که همه مردم و از جمله کارگران بروند به اختیار خود آنها را بخرند؟ آیا اینها در نظر دارند که کالاهای بنجلشان را به اسم دستمزد غیرمستقیم به کارگران بیاندازند؟ از منظر کارگر همه این بحثها که گویا اینها در نظر دارند دستمزد کارگران را ترمیم دهند که یک زندگی انسانی با آن ممکن باشد، دروغی بیش نیست و کسی آن را جدی نمی گیرد.
گزارش بطور غیرمستقیم نتیجه می‌گیرد که با مقایسه دستمزدها و هزینه‌ها و حاضر نبودن دولت برای به رسمیت شناختن تشکل کارگری و مذاکرات دسته جمعی، هیچگونه بحثی درباره ترمیم دستمزدها جدی نیست. و این حاضر نبودن دولت برای به رسمیت شناختن تشکل کارگری و مذاکرات دسته جمعی، به نظر من کنه مسئله است و سرنوشت دعوای کارگر و دولت اسلامی هم حول همین مسئله نهائی خواهد شد.

حقه بازی نهادهای رژیم درباره دستمزد و ترمیم آن
همه میدانند که بحث ترمیم دستمزد توسط عوامل جمهوری اسلامی جدی نیست و تلاش عبثی است برای جلوگیری از اعتراضات کارگران. بانی این وضعیت تماما خود رژیم است و آنرا خودشان قانونی کرده اند. برای برانداختن این قوانین، باید کل دم و دستگاهشان به تاریخ سپرده شود.
بحث ترمیم دستمزدها نمی‌تواند جدا از این باشد که خود کارگران در مورد حداقل دستمزد تصمیم بگیرند. اینکه دولتی از بالای سر کارگران و بدون دخالت تشکل‌های مستقل کارگران و همانند اربابی که برای رعیتش تصمیم می‌گیرد درباره حداقل دستمزد کارگران بحث می‌کند، مأمور منصوب می‌کند و تصمیم می‌گیرد، بحثی پوچ و برای سرگرمی خودشان است. جمهوری اسلامی ظرفیت خود برای "شنیدن" اعتراض کارگری را هزاران بار نشان داده که کارگر معترض را سرکوب، فعال کارگری را زندانی و شکنجه و اعدام، و هرگونه صدای مخالف را با گله پاسدار و حزب اللهی و چماق بدست خفه می‌کند. این تنها "راه حل" جمهوری اسلامی برای معضلات کارگران بوده است.
جمهوری اسلامی برای اینکه کارگران صدای مستقلی نداشته باشند، تشکل کارگری را منحل کرد. فعالین این تشکل‌ها را اخراج، دستگیر و بعضا اعدام کرد. هرگونه فعالیت برای ایجاد تشکل کارگری را سرکوب کرد و فعالین این عرصه را در لیست سیاه قرار داد. سرنوشت ده‌ها و صدها فعال کارگری را که همه می‌شناسند، شاهد گویای این ادعاست. در قوانینش، از جمله قانون کار اسلامی‌اش، هرگونه تشکلی که مستقل از اراده مزدوران خانه کارگر نباشد را غیرقانونی اعلام کرده است.
تنها راه واقعی چانه زدن بر سر وضعیت معیشتی کارگر و از جمله دستمزد، مذاکره و قرارداد دسته جمعی کارگران و آن هم از طریق تشکل آنهاست که در جمهوری اسلامی چنین کاری یک جرم نابخشودنی است و فعالینی که خود را به این عرصه زده‌اند، با هزار و یک مشکل امنیتی روبرو بوده‌اند! دست و پایشان را با وثیقه و پادرمیانی اعضای خانواده بسته‌اند که سکوت کنند! بحث اینکه "اعضای کارگری شورای عالی کار"، یعنی اعضای خانه کارگر اسلامی بیایند و درباره "ترمیم دستمزد" اعتراض بکنند، تکرار حقه بازی این جماعت است که میخواهند برای کنترل اعتراضات کارگری بر موج سوار شوند. اینها قرار است به چه چیزی اعتراض کنند؟ به مصوبه‌ای که با امضای آنها تبدیل به قانون شد؟ جماعت خانه کارگریها و شورای اسلامی ها بی آبروتر از آن هستند که این ترفندها نتیجه ای داشته باشد.

جواب کارگران به این وضعیت چه می‌تواند باشد؟
زیر سیطره حکومت قتل و جنایت رژیم اسلامی، وضع کارگر به مرور زمان به وخامت گرائیده. یکی از فعالین کارگری که نامش در این گزارش آمده است، می‌گوید: "حداقل دستمزد "هیچگاه" کفاف هزینه‌های زندگی را نمی‌دهد و همیشه از هزینه‌های زندگی عقب است؛ هرچند امسال شرایط نسبت به همیشه دشوارتر است و عقب‌ماندگی دستمزدی بیشتر!" و همین بدتر شدن وضعیت است که جامعه را پر کرده است از اعتراض و اعتصاب. در این جامعه قیمت همه چیز بدون ضابطه و بدون منطق اقتصادی گران شده است الا قدرت خرید کارگر؛ الا دستمزد کارگر! هر که زورش از کارگر بیشتر بوده، چنان استثماری به راه انداخته که انگار فردا خیلی دیر است. امروز بچاپ که فردایت معلوم نیست! و البته که همه می‌دانند بانی این وضعیت خود این رژیم است. هیچ فرد دست اندرکاری از این رژیم، چه ریز و چه درشتش، در بچاپ بچاپ کارگر و در به قهقرا بردن موقعیت کارگر کوتاهی‌ای نکرده است. همه دزدی‌های میلیارد میلیاردی زیر سر همین مسئولین قاتل و جنایتکار این رژیم است.
کارگری که منتظر بماند روزی یکی از این عمامه به سرها و یا آقازاده بی‌عمامه‌ای بیاید و در دعوای بین کارگر و کارفرما یقه سرمایه‌دار و دولت حامی آنها را بگیرد که چرا زندگی کارگر را به این حال و روز دچار کرده‌اید، ول معطل است و من فکر نمی‌کنم کسی در آن جامعه اساسا چنین توهمی داشته باشد. هر چه هست از سر بی اطلاعی و یا توهم به رژیم اسلامی نیست. مساله اینست که فعلا ما به اندازه کافی متشکل و متحزب نشده ایم. فعالین جنبش کارگری فعلا به اندازه کافی دست در دست هم نگذاشته‌اند. فعلا این قدرت متشکل را سازمان نداده ایم که اگر اعتراض‌مان بر علیه دستمزد ناچیز و دستمزد پرداخت نشده را با اعتراض کارگران کارخانه بغل دستی و دو کارخانه آنطرفتر یکی کنیم، بر لش کثیف جمهوری اسلامی لرزه خواهد افتاد.
واضح است که هیچ کارگری برای بهبود وضعیت معیشتی خود منتظر لطف و عنایت رژیمی‌ها نمی‌نشیند. اعتراضات را باید ادامه داد، وسعت بخشید و به یک کانال متحد و قدرتمند هدایت کرد. اکنون بخش وسیعی از معلمان، بازنشستگان و کارگران هر روز در اعتراض و اعتصابند، این اعتراضات باید به یک کانال متحد و با مطالبات واحدی به هم پیوند بخورند. افزایش دستمزدها و حتی اندک تغییری در جهت بهتر شدن سطح معیشت کارگران فقط در گرو مبارزه قدرتمند و متحد کارگران و وادار کردن حکومت به عقب نشینی با اتکا به اعتصابات سراسری است.*
۵ اوت ۲۰۱۹
کارگر کمونیست ۵۸۴

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر