بخش زیادی از
انرژی کمونیستهای ایران صرف کل کل کردن در اینترنت با کسانی می شود که فیسبوک برایشان
حزب است، اتحادیه است، آکسیون و اعتراض خیابانی است، کلوپ خنده و طنز است، جدول و
شطرنج و تخته نرد و دیگر ابزار سرگرمی روزانه است، تلویزیون است، پارتنر است، رفیق
و دوست است، کار و شغل و حرفه و فن است، باشگاه ورزشی است، دوچرخه سواری و پیاده
روی است، ...
باز بخش زیادی از انرژی ما کمونیستها صرف کل کل
کردن در اینترنت با کسانی است که خواهان تشکل کارگری هستند، اما نیستند. که دارند
برای حق و حقوق پایمال شده کارگر می جنگند، اما نمی جنگند. که می گویند یک شرط
کمونیست بودن انصاف است، اما باوری به آن ندارند. که دارند دیگران را متحزب می
کنند، اما نمی کنند. که دارند لغو کار مزدی می کنند، اما نمی کنند. که دارند
انقلاب کارگری می کنند، اما هیچ انقلابی نمی کنند. از جمهوری اسلامی بدشان می آید،
اما خیلی هم نه! خواهان برابری زن و مرد هستند، اما نیستند.
ما بالاخره از این کل کل کردن با آنها خسته شده،
کوتاه خواهیم آمد. من یکی هنوز باور دارم که زیپ پوست هر انسان منصفی را پایین
بکشی، یک کمونیست دو آتشه را می بینی؛ اما مطمئن نیستم اگر زیپ پوست اینها را
پایین بکشی، چیزی جز نفرت ببینی!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر