۱۳۹۲ اسفند ۱۳, سه‌شنبه

سئوال‌هایی كه جمهوری اسلامی برایشان جوابی ندارد


یكی از نمایندگان مجلس اسلامی به نام فاطمه آلیا اخیرا گفته بود كه "در ایران کودک کار رسمی نداریم و نهایتا کودکانی که در اوقات فراغتشان در مزارع به کار مشغول می شوند، کودک کار هستند." این اظهارات از آن اظهارات سخیف مسئولین جمهوری اسلامی است كه آخوندوار می پیچانند و بعد دروغی سوارش می كنند كه خود نیز دیگر به آن باوری ندارند. این البته جزئی از زندگی شان بوده است. خودش معلوم نیست از كدام مزرعه آمده و خبر ندارد كه بخش وسیعی از مردم این كشور در خیابانهای شهرهای بزرگ با همان به اصطلاح درآمد كودان كار غیررسمی "زندگی" می كنند.

در جواب ایشان، یكی از فعالین حقوق كودك به نام احسان در همان جلسه ای كه فاطمه آلیا سعی می كرد آن دروغ را به خورد مخاطبینش بدهد، بلند شده و جوابش را چنین می دهد: "سال‌هاست که اسیر درد بوده ام. از کودکی تا به امروز که سی ساله هستم. در سال‌های درد من، مسئولین و ارگان ها کجا بودند؟ وقتی من و امثال من زیر شکنجه نامادری خود بودیم، شما برای حمایت از ما چه کردید؟ تا کی بچه های این مملکت باید بی پناهی بکشند؟ چه زمانی قرار است مصیبت های کودکان کار به پایان برسد؟" یكی دیگر از فعالین حقوق كودك به نام مینا زمانیان به دنبال صحبتهای احسان جواب فاطمی آلیا را اینچنین می دهد: "امروز در مترو می گفتند بچه های کار از مترو جمع آوری شده اند و خوشحال بودند؛ نمی دانند که سرنوشت این کودک را سیاه کرده اند، چون این بچه که تا دیروز در خیابان و قطار جلوی چشممان بود، حالا به زیرزمین های تاریک و کارگاه های کثیف برده می شود و بیشتر از پیش مورد بهره کشی قرار خواهد گرفت."

جمهوری اسلامی این جامعه را به تباهی مطلق كشیده است! پدیده كودكان كار و دهها معضل دیگر مثل روآوری به اعتیاد و تن فروشی برای سیر كردن شكم، سراپای این جامعه را در خود فرو برده اند. جواب جمهوری اسلامی به سئوالاتی مثل سئوالات احسان و مینا زمانیان زندان و شلاق و تباهی هر چه بیشتر زندگی مردم زحمتكش این جامعه است. جواب این سئوالات را در واقع باید فراتر از چهارچوب جمهوری اسلامی جست. جمهوری اسلامی و یا هر حكومت دیگری، اگر قرار بود به معضلی رسیدگی كند اول آن را به رسمیت می شناخت و سپس منابعی مستقل از موش دوانی و دست درازی اسلامی به آن اختصاص می داد. اما قرار نیست كه چنین كند. رسیدگی به وضعیت كودكان كار، جدا از رسیدگی به وضعیت خانواده هایی كه كودكانشان مجبورند مدرسه و زمین بازی را رها كرده و در كارگاههای نمور فرشبافی قربانی شوند، نیست! این رژیم اما رژیم فقر و فقیر كردن بیشتر جامعه است و هیچ برنامه ای برای حتی یك قطره بهتر كردن وضعیت زار و اسفبار این جامعه ندارد. بجای رسیدگی به وضع كودكان، تحمیق مذهبی را ارمغان آورده است. بیش از ٣٥ سال است سعی كرده وجب به وجب دستآوردهای مدنی و مترقی را از این جامعه پس بگیرد و هر آنچه كه بوئی از انسانیت و مدنیت برده را بزند، زندان كند و به دار بكشد!

در جمهوری اسلامی و ایدئولوژی اسلامی، كودک ملك مرد است و این والدین مرد هستند كه برایش در كار، رفاه، ازدواج و مرگ تصمیم می گیرند. این وضعیت با وجود سر كار بودن جمهوری اسلامی نه بهبود خواهد یافت و نه هم قرار است چنین شود. تنها راه نجات از این وضعیت، اتحاد خانواده های این كودكان و به زیر كشیدن این رژیم جنایت و فقر است.

١ مارس ٢٠١٤

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر