۱۳۹۲ اسفند ۲۹, پنجشنبه

دستاویز محمود قزوینی برای حمله به حزب كمونیست كارگری


محمود قزوینی كامنتی چند سطری را مقدمه نوشته ای از دیگران كرده و خواهان معذرتخواهی حزب كمونیست كارگری شده است.*

جریان این است كه سه نفر در بین یك دنیا كامنت و نوشته از اعضای حزب كمونیست كارگری دو سه كامنت فیسبوكی پیدا كرده اند كه با زدن سر و ته آنها نتیجه دلخواه خود را بگیرند. اسم من هم پای یكی از كامنتهاست.

ماها آدمهای سیاسی حقیقی و حقوقی هستیم و مسئولیت بحثهایمان هم با خودمان است. من از هیچ كامنتی كه كسی را عامل و جیره خوار جمهوری اسلامی بداند یا حتی بطور ضمنی و غیر مستقیم چنین شائبه ای ایجاد کند نه دفاع می كنم و نه آنرا اصولی میدانم؛ حتی اگر آن را خودم نوشته باشم. اما هر كسی بگوید حزب كمونیست كارگری منحل شود، بهزاد جواهری و یا هر كس دیگری باشد، باز هم بهش خواهم گفت كه "آن نوشته ات را برای كیهان شریعتمداری بفرست". گفتن اینکه "مقاله تو برای ستون اول کیهان مناسب است" یا "این مقاله تو جایزه قلم کیهان میگرفت" هیچگونه اتهام و حكمی، حتی ضمنی علیه کسی صادر نمی كند. با اینهمه اگر میدانستم رفیق دیگری از این عبارات من پا را فراتر میگذارد همین را هم نمینوشتم. همینجا این را هم بگویم كه پاسدار خطاب کردن بد دهن ترین مخالف سیاسی، یعنی کسی که هر روز علیه این و آن لیچار میگوید را هم اصولی و مجاز نمیدانم. اما از توئی که شکایتنامه تنظیم می کنی این انتظار هست که در این حد مسائل را متوجه باشی. میدانی که انحلال حزب کمونیست کارگری موضع دشمنان ما و از جمله جمهوری اسلامی است. کیهان میخواهد حزب كمونیست كارگری منحل شود تا از دست مریم و مینا و كیوان و فرشاد حسینی و شیوا و مرسده و كریم شاه محمدی و شهناز مرتب و محمدامین كمانگر و افسانه وحدت و شهلا دانشفر و سمیر نوری و یدی محمودی و اصغر كریمی و سوسن صابری و فریده آرمان و عبدالله اسدی ... و نهایتا حزب كمونیست كارگری راحت شود. و آنوقت بهزاد جواهری هم مدافع همین سیاست میشود. او اعلام موضع سیاسی كرده و من هم جواب سیاسی بهش داده ام. مگر ارزیابی سیاسی از یك نوشته و یك موضعگیری جرم است! امیدوارم خود بهزاد هم کمی تعمق کند ببیند با این حرفش کجا ایستاده است. ولی بهتر است شما وکیل مدافع او نشوید. کمکی به او نمیکند.

اما شما محمود قزوینی؛ وقتی در مقابل فراخوان به انحلال حزب كمونیست كارگری و لیچارها و توهین های متعدد عباس رضائی و حامد خاکی سکوت میکنی و یکطرفه حزب را بدهکار میدانی، آیا حق ندارم ترا مدافع ادبیات و مواضع آنها بدانم؟ حتما می دانی كه عباس رضائی یکی از بد دهن ترین ها با مخالفین خود میباشد. با تحقیرآمیزترین لحن رو به اعضای حتی رهبری حزبی كه ادعا می كند فعالش هست یا فعالش بوده است، حرف زده و آنها را لمپن خطاب كرده است! ببین رو به یکی از اعضای كمیته مركزی حزب حكمتیست چه نوشته است: "این ادبیات لمپنی را تمام کن و برو پیش همفکرات. شورش را در اورده ای. اسب تروا ح ک ک را دیگر کسی وارد قلعه نمی کند، بیرون قلعه اتیشش میزنند". و همین رفیق دیگرت، حامد خاكی چنان ادبیات نابهنجار و ناشایسته ای را روی دیوار عباس رضائی رو به یکی دیگر از رفقای ما نوشت كه حتی همین عباس رضائی مجبور شد آن را پاك كند! تو اینها را دیده ای و سکوت کرده ای و بدتر اینکه قلم بدست گرفته ای تا از این آدم ها دفاع کنی. غیر از همسوئی سیاسی و یا همسوئی با این فرهنگ و این لحن چه اسم دیگری میتوان روی آن گذاشت؟! فكر نمیكی اگر کسی باید معذرتخواهی کند شما باشید؟

به حجم بد و بیراه و ناسزا و لمپن بازی علیه مریم نمازی و حزبش یک نگاهی بینداز. هیچكدام از این همه فحش و هجمه و لمپن بازی سبیل بناگوشان بر علیه مریم نمازی و حزب كمونیست كارگری بگوشت نخورد؟ گیرم دوتا فحش هم ما داده ایم، فوری حزب کمونیست کارگری باید محاکمه بشود؟! وسط این همه كثافتی كه بر علیه شریفترین كمونیستهای این مملكت پرتاب كردند، تو، محمود قزوینی گرامی، آمدی كه معلم اخلاق بشوی؟ آنهم فقط برای محاكمه كردن حزب كمونیست كارگری! خوب می دانی كه در این مدت هیچگونه "اخلاقی" را نسبت به ما رعایت نكردند، تو آمده ای از ما فول اخلاقی می گیری؟

می دانم كه از نظر تو و هم لیگانت ما كمونیستها فقط حق داریم فحش بخوریم. اما دنیا اینجوری نیست، دوست عزیز! مریم نمازی و حزبش را به زشت ترین القاب مردسالارانه ضد زن مورد تهاجم قرار دادند، شما ككتان هم نگزید. همین اسامی ای كه تو نامه شان را پخش كرده ای و در مقام وکیل مدافعشان ظاهر شده ای، سردسته همین اخلاقیات ضدزن مردسالار بودند. جنگ مغلوبه علیه ما راه انداختند و شما وسط این تهاجم اسلامی آمده ای و یقه ما را میگیری. چه جوابی برای این داری؟ آیا اختلاف سیاسی با حزب کمونیست کارگری شما را در دفاع از این منتقدین و لحن و ادبیات آنها مجاز کرده است؟ 

 

توضیح

===========

* نوشته ای كه محمود قزوینی كامنت خودش را مقدمه آن كرده است، توسط سه نفر به نامهای حامد خاكی، فردین آرام و عباس رضائی نوشته شده است. من در گوگل اسم این سه نفر را جستجو كردم كه ببینم اینها كی هستند! در هفت هشت سال گذشته تعداد هفت هشت نوشته ای از آنها را پیدا كردم كه همه آنها بر علیه حزب كمونیست كارگری نوشته شده بودند. این در خود هیچگونه اشكالی ندارد. اما دریغ از یك نوشته بر علیه جمهوری اسلامی. دریغ از یك نوشته بر علیه سرمایه داری. دریغ از یك نوشته بر علیه ناسیونالیسم كرد. دریغ از یك نوشته در دفاع از حقوق زن، حقوق كارگر، دفاع از پناهندگان. اینها حتی اگر آدمهای حقیقی هم باشند متاسفانه  كارشان شده گشت و گذار در فیسبوك و به مغلطه كشیدن بحثهای سالم دیگران.

١٩ مارس ٢٠١٤

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر