مشکل فعالین کارگری چیست؟
میگویند
روزی ارتش عراق در دهه ۷۰ قرن گذشته میلادی، یک گروه ویژه ضربت را برای متلاشی
کردن پیشمرگان میفرستد که در پی دنبال کردن گروهی از پیشمرگان، به غاری میرسند
که در آنجا یکسری از وسایلی که پیشمرگان برای خوردن غذا و چائی از آن استفاده کرده
بودند را میبینند. رئیس آن گروه ضربت میپرسد که پیشمرگان با این وسایل چکار میکنند؟
وقتی که متوجه میشود این ظروف صرف غذای پیشمرگان است به سربازان زیر فرمانش امر
میکند که برگردند، چرا که لازم نیست آنها پیشمرگان را بکشند. پیشمرگه ها خود با
استفاده از این وسایل شانس زنده ماندن برای مدت زمان زیادی ندارند.
***
"کمیته
پیگیری ایجاد تشکلهای کارگری در ایران" اخیرا نوشتهای تحت عنوان "بحثی
در مورد روش اعتصاب غذای جعفر عظیم زاده" منتشر کرده است. ابتدا بگویم که در
جواب به این دوستان، من همه علاقمندان را به نوشته باارزش شهلا دانشفر، مندرج در
نشریه "کارگر کمونیست" شماره ۴۲۷ تحت عنوان "سخنی با دوستان کمیته پیگیری برای
ایجاد تشکلهای کارگری" رجوع میدهم. میخواهم در حاشیه مطلب
"کمیته پیگیری" چند نکته در خصوص آنچه که فعالین کارگری در نهادها و
محافل کارگری مثل "کمیته پیگیری" و "کمیته هماهنگی" به آن
مشغولند بگویم.
آنچه که کنه نوشته دوستان
"کمیته پیگیری" را تشکیل میدهد، همان چیزی است که بعضی از فعالین
کارگری که در چند نهاد شناخته شده در جنبش کارگری جمع شدهاند، مشغول به آنند: مشغول
بودن به تضعیف همدیگر و صندلی را از زیر پای همدیگر کشیدن! نام کامل "کمیته
پیگیری" هست "کمیته پیگیری ایجاد تشکلهای کارگری در ایران"!
کو؟ آخرین باری که این دوستان ردی از خود در مبارزهای از کارگران بر جا گذاشتند
کی و کجا بود؟ در جائی از مطلب فوق مینویسند که در مقابل تهاجم رژیم اسلامی به
کارگران با چه ابزاری باید به مقابله برخاست؟ جواب میدهد: "تنها با ایجاد
تشکلهای مسقل و سراسری و با به خیابان آوردنهای سازمان یافته کارگران معترض و در
نهایت توقف چرخ تولید." باید پرسید: کجا؟ چگونه؟ با شعار و نوشتن این اشعار
بر صفحه کامپیوتر که کارگری سازمان نمییابد! تشکلی ایجاد نمیشود! نانی بر سر
سفره کسی اضافه نمیشود! ایجاد تشکل مستقل و سراسری پیشکش؛ به خیابان آوردن سازمان
یافته کارگران معترض پیشکش؛ لطفا نشان بدهید که حتی دست دو کارگر را در دست هم
گذاشتهاید! دو فعال کارگری را همنظر کردهاید!؟ حتی مشترکا امضا کردن یک اطلاعیه
توسط دو نهاد کارگری در ایران امروز حول یک خواست بسیار ابتدائی و پیش پا افتاده
کارگران هم یک آرزو دست نیافتنی شده است. تلاش برای جمع کردن فعالین کارگری متشکل در
همین نهادهای کارگری برای مثلا گرامیداشت اول ماه مه و یا روز جهانی زن به یک کار
هرکولی تبدیل شده است.
درست زمانی که جامعه ایران شاهد اعتراضات مهم کارگری، مثل
اعتصاب کارگران ایران ترانسفو و اعتصاب و اعتراض بسیار مهم کارگران شرکت واحد است،
دوستان "کمیته پیگیری" درباره اعتصاب غذای عظیم زاده مینویسند. سعی می
کنند "اتحادیه آزاد" را تحقیر کنند که "دست به دامن روحانی شده
است" و میخواهند در چشم جامعه کوچکش کنند! درست زمانی که احتیاج به اتحاد
بیشتر و همبستگی و روحیه مبارزاتی بالاتری داریم، به جعفر عظیم زاده و فقط هم جعفر
عظیم زاده! حمله میکنند که میخواهد خودش را محور کند! واقعا چه کسی از اینگونه
رفتارها خوشحال میشود؟!
مبارزه از نوع دیگری باید کرد!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر