۱۳۹۹ تیر ۱۱, چهارشنبه

هفت تپه، سنگر پیشروی جنبش کارگری


کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه بار دیگر به میدان آمده و اعتراضات بیش از یک دهه خود را دنبال کرده‌اند. اکنون دیگر نام هفت تپه، سمبل مبارزه کارگران است. مبارزه کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه، در همه این سال‌ها که جنبش کارگری و جنبش اعتراض به کل وجود نحس و نامیمون جمهوری اسلامی با افت و خیز جلو رفته، چراغ راه جنبش کارگری بوده است.

مبارزه کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه فقط به مطالباتی چون پرداخت حقوق معوقه، اعتراض به واگذاری شرکت به بخش خصوصی، جلوگیری از غارت اموال شرکت و واگذاری زمین‌های آن، اعتراض به دستبرد زدن به مزایای کارگران، اعتراض به عدم تمدید دفترچه بیمه، عدم پرداخت مطالبات سنواتی بازنشستگان و اینگونه مطالبات به اصطلاح تدافعی کارگران محدود نمانده است. از هر گوشه و کنار این اعتراض چندین ساله، تجارب و موفقیتهایی برای کل جنبش کارگری و به تبع آن برای کل جنبش اعتراض به جمهوری اسلامی برجای مانده است. کارگران نشان داده‌اند که می شود با قدرت اتحاد خود تشکل کارگری خود را ایجاد کرد. می‌شود رهبر کارگری مقاومی چون اسماعیل بخشی را به جامعه داد که صدای کل جنبش اعتراض به جمهوری اسلامی است. می‌شود به سرکوب رژیم اعتراض کرد و کل شهر را حول مطالبات خود سازمان داد. می‌شود مجمع عمومی خود را تشکیل داد و کل کارگران و خانواده های آنها را در سرنوشت شرکت و در ادامه اعتراض کارگران و غیره دخالت داد.

اگر در هفت تپه مدیرعامل مجتمع نیشکر آنجا، امید اسدبیگی، به دادگاه کشیده می‌شود (و به همراه پرونده او از فساد همه جانبه در این رژیم پرده برداشته شده) و بر روی صندلی متهم نشانده شده است، زیر فشار اعتراض کارگران متحد مجتمع نیشکر آنجاست. هیچ مدیرعاملی در هیچ کارخانه‌ای در ایران جمهوری اسلامی پرونده‌ای تمیزتر از ایشان ندارد. اگر فعلا فقط اسدبیگی روی صندلی متهم است، بخاطر این است که در جاهای دیگر کارگر هنوز فشاری مثل هفت تپه به دولت نیاورده است. اگر کارگر در جائی مثل هفت تپه مدیرعاملی را روی صندلی متهم نشانده، در واقع توانسته است جمهوری چپاول و فساد اسلامی را به محاکمه بکشد.
اگر کارگران مراکز مختلف کارگری دست به اعتراضاتی می‌زنند و یکی از مطالبات آنها برجسته است، کارگران نیشکر هفت تپه کل مطالبات جنبش کارگری را نمایندگی می‌کنند. هفته‌ای نیست که از کارگران مجتمع نیشکر هفت تپه خبری منتشر نشود. یا مطالبات پرداخت نشده خود را طلب می‌کنند، یا خواهان کنترل کارگری و نظارت مستقیم بر تولید هستند، یا خواهان بازگشت به کار کارگران بیکار شده هستند، یا خواهان منع تعقیب کارگران معترض هستند، یا خواهان تبدیل قراردادهای موقت به قراردادهای رسمی هستند، یا خواهان دادگاه علنی مفسدین اقتصادی هستند، یا خواهان اداره شورائی جامعه هستند، و یا رهبرشان خواهان مناظره تلویزیونی با وزیر و رئیس شکنجه‌گران و سرکوبگران است. کارگران نیشکر هفت تپه رژیم کشتار اسلامی را مجبور کرده است که سخنگوی آن با عجز و احساس ورشکستگی جلو تلویزیون بیاید و بگوید اینها کمونیست هستند و هست و نیست جمهوری اسلامی را نشانه رفته اند!


چراغ هفت تپه
جنبش کارگری و رهبران و فعالین میدانی این جنبش باید از قدرت و تجارب کارگران نیشکر هفت تپه بیاموزند و استفاده کنند. اگر سپیده قلیان، شاپور احسانی راد، حیدر قربانی و دهها فعال کارگری دیگر را دستگیر و به زندان می‌فرستند، فشار بر جعفر عظیم زاده و خانواده او بیشتر می‌شود، اگر کارگر معترض شرکت اتوبوسرانی واحد را شلاق می‌زنند و بر پای دهها شرکت کننده در مراسم اول مه ۱۳۹۸ قرارهای هنگفت وثیقه و وجه الضمان بسته‌اند، اگر جامعه مثل حیاط خلوت برده‌داران اداره می‌شود و حاصل زحمت دست کارگران خرج سرکوبشان می‌شود، اساسا به این خاطر است که از تجارب هفت تپه استفاده نشده است. بخاطر این است که فعال کارگری در مراکز دیگر کارگری هنوز همانند فعالین کارگری در هفت تپه و فولاد اهواز ادعای رهبری جامعه را با قدرت بیان نکرده است. کارگران در نیشکر هفت تپه از هر ابزاری برای رساندن صدای خود به گوش جامعه استفاده کرده اند. از کارگران مراکز دیگر کارگری کمک خواسته است. از رادیو و تلویزیونها خواسته اند که اخبارشان را پوشش دهند. اینها و دهها نمونه دیگر تجارب خوب کارگران هفت تپه اند که باید از آنها آموخت و به کار بست.


هفت تپه مصمم است
آنچه که هفت تپه را از جاهای دیگر متمایز کرده است، مصمم بودن کارگران در اعتراضاتشان است. هر کسی که درگیر یک اعتراض موفق کارگری بوده این را خوب می‌داند که پیروزی کارگران در اعتراض بدون یک درجه از خودگذشتگی امکانپذیر نیست. کارگری که اعتراض می‌کند و در مقام رهبری اعتراض نیست و تجربه زیادی در اعتراض ندارد، شاید درک درستی از اعتراض و نتیجه احتمالی این اعتراض نداشته باشد و شاید توهمی هم داشته باشد. مثلا احتمالا فکر کند با یک روز اعتراض کردن و یا یک هفته در خیابان ماندن بتواند کارفرما و دولت کارفرماها را عقب براند؛ اما یک رهبر عملی کارگری می‌داند که برای پیروزی یک اعتراض کارگری باید انتظار بیشتری از این داشت.
شاید بشود با یک ضرب شست نشان دادن کارفرما و دولت را عقب راند، اما باید کاری کرد که کارگر انتظار داشته باشد که شاید بیشتر از این و بسیار بیشتر از این لازم باشد. چنین چیزی در ایران هنوز از هفت تپه، فولاد اهواز، آذرآب، هپکو و شاید یکی دو جای دیگر و البته مبارزات معلمان و بازنشستگان را هم باید اضافه کرد، فراتر نرفته است. و این باعث می‌شود که اعتراض کارگری آن جایگاه ویژه ای را که به جامعه داده است و به آن عظمت منعکس نشود. واضح است که طبقه کارگر در ایران بسیار بیشتر از چند نمونه ای است که اسم برده شد. هر روز شاهد دهها اعتراض کارگری هستیم که فضای جامعه را چپ کرده اند. که گفتمان دیگری به جنبش سرنگونی داده اند. هر روز کارگر جمهوری اسلامی را به چالش می کشد، اما باید از تجارب خوب و ارزشمندی که بعضا اسم بردم، استفاده کنیم و تجارب آنها را به کار ببندیم.
جمهوری اسلامی خیلی سعی کرده است که از شر هفت تپه، این سنگر مهم مبارزه کارگران، خلاص شود، اما ین اتحاد و مصمم بودن کارگران است که خار چشم این رژیم است. این اتحاد و بالا بردن توقع کارگران باید در همه مراکز دیگر کار و کارگری تحقق بیابد.
۲۶ ژوئن ۲۰۲۰
(کارگر کمونیست ٦٢٩)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر