در انقلابات شعارها و مطالبات زیادی، از طرف بخشهای
مختلفی از جامعه مطرح میگردند. انقلاب امروز ایران استثنا نیست. دلیل این قاعده
هم این است که اگر انقلابی بخواهد بخشهای مختلف و گاها ناهمخوان جامعه ای را با
هم متحد کند، باید روی یک شعار تمرکز بکند که در خود مطالبات زیاد دیگری را حمل میکند.
مطالبه اصلی جامعه امروز ایران آزادی زن از این وضعیت برده وار است و شعار آن هم
آزادی زن است که در شعار "زن، زندگی، آزادی" خلاصه شده است. بخشها و
گرایشات مختلفی سعی خواهند کرد که شعارهای دیگری را به این شعار تحمیل کنند. همین
امروز شاهد این هستیم که کارگران هفت تپه شعار "شادی، رفاه، آزادی" را
ضمیمه این شعار کرده اند و گرایش ارتجاعی ناسیونالیست هم شعار "مرد، میهن،
آبادی" را ضمیمه آن کرده است. سرنوشت شعارهای ضمیمه را صفبندیها و تناسب
قواهای آینده و بعدی تعیین خواهد کرد. شعار "زن، زندگی، آزادی" همانند
شعار "جان سیاهان باارزش است" است که هیچ ضمیمه را نپذیرفت. هر کسی که
میخواست رادیکال بازی در بیاورد که "همه جانها باارزشند" را وسط
بیاندازد، با بی اعتنائی این جنبش روبرو شد.
انقلاب ۱۹۱۷ روسیه، با همه عظمتهای بعدی اش یک
مطالبه اصلی؛ "صلح" را داشت که در پروسه انقلاب در شعار "صلح،
زمین، نان" خلاصه شد. "صلح" مطالبه اصلی بود برای اینکه چرخه زندگی
کردن صرف در آن جامعه با جنگ دچار مشکل شده بود. جنگ نان خشک و خالی را از سفره
های مردم ربوده بود. شعار "شورا" که در روزها و ماههای اولیه انقلاب
توسط تعدادی زمزمه میشد، تنها در پروسه رادیکال شدن انقلاب بود که شعار "همه
قدرت به شوراها!" برجسته شد.
در انقلاب کبیر فرانسه هم، مطالبه اصلی مردم
برابری در برابر قانون بود که در شعار "آزادی، برابری، برادری" خلاصه
شده بود. مردم در آن جامعه یا جزو یک درصد کلیسا و اشراف بودند و یا جزو ۹۹ درصد
رعیت. بخشهای رادیکالتر انقلابیون مثل ژاکوبنها و طرفداران بابوف و یا مارات، و
همچنین طرفداران سلطنت مشروطه هم شعار و مطالبات خودشان را داشتند، اما در پروسه
انقلاب یا مطالبات و شعارهایشان برجسته شد و یا هم در حاشیه ماندند.
مطالبه انقلاب ۵۷ ایران رفتن شاه بود که در
"مرگ بر شاه" خلاصه شد. "نه غربی، نه شرقی" که گرایش غالب بر
فعالین آن انقلاب بود، مهر خود را به انقلاب زد.
آدمها و حتی احزاب هم، نمیتوانند به دلخواه
شعار تولید و به انقلابی تحمیل کنند. میتوانند، اگر قدرتش را داشته باشند، رنگ و
روی شعارها و مطالبات خود را در پروسه انقلاب، چه انقلاب رو به جلو و چه انقلاب رو
به افول، به انقلاب بزنند.
همه چیز بستگی به توان گرایشات دارد
انقلاب ایران نمیتواند برای مدت زمان زیادی بدون
رهبری مشخصی ادامه داشته باشد. این انقلاب رو به خاموشی نخواهد رفت و در نتیجه
مجبور است در طول ادامه اعتراضات رهبری یک ستاد انقلاب را بپذیرد و فعالین این
ستاد میتوانند شعارهایی را که منعکس کننده نظرات و گرایشات آنها هستند ضمیمه شعار
"زن، زندگی، آزادی" بکنند.
این انقلاب میرود که زن را آزاد کند. میرود که
هر چه آخوند و کثافات اسلامی است را از این جامعه جارو کند. اما بعد از آن چه؟! زن
آزاد یا باید برای آبادی میهن، که همانا ریاضت کشی است، همدوش مردان آن جامعه جان
بکند، یا باید همدوش مردان آن جامعه شروع به ایجاد جامعه ای مرفه و شاد بکند.
انتخاب از همین امروز با شماست!
۶ اکتبر ۲۰۲۲
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر