"هيئت سياسی ـ اجرائی سازمان فدائيان خلق ايران
(اکثريت)" اخیرا اعلامیه ای منتشر كرده است تحت عنوان "گفتگو و نقد آری،
تهمت و تخریب نه!" در این اطلاعیه كه سوتیتر آن هم "موج جدید تخریب
سیمای سازمان" است، عنوان شده است كه سیمای سازمان اكثریت در چند هفته اخیر
توسط ارگانهای اطلاعاتی و تبلیغی جمهوری اسلامی و بدخواهان این سازمان تخریب شده
است. بدخواهان این سازمان هم سلطنت طلبان، نیروهای سابق و فعلی اقلیت، پیكار، بخشی
از كادرهای خود این سازمان كه اكنون از آن جدا شده اند و "برخی جریانهای
تندرو" عنوان شده است. در بخشی از این اعلامیه آمده است: "اقدامات اين
مجموعه عليه سازمان ما، اخيرا همسو و همزمان شده است. لذا ما شاهد سربرآوردن کمپين
عليه سازمان در شبکه اجتماعی فيسبوک، پرونده سازی توسط برخی نيروها و متهم کردن
سازمان به لو دادن اعضای جريان های چپ در سال های ١٣٥٩ ـ ١٣٦١ بدون ارائه مدرک و
سند، فحاشی و لجن پراکنی در برخی برنامه های پالتاکی و راديوئی، انتشار مطالبی
نظير "سازمان فدائیان خلق ایران (اكثریت) اعلام انحلال كند"، از صندوق
در آوردن برخی مطالب کهنه و انتشار آن ها در سايت ها و فيسبوک، انتشار مقالات و
کوبيدن سازمان به خاطر مشارکت اعضائی از آن در اين و يا آن کنفرانس و يا گفتگو با
نيروهای جنبش سبز." حق سوزی است اگر كسی بدون ارائه مدرك و سند چیزی به این
سازمان بگوید، از اینرو یکی از این اسناد را از زبان یکی از رهبران این جریان نقل
می کنم:
"يادم می آيد به تصميم رهبری سازمان، زنده ياد رفيق
جواد، عليرضا اکبری شانديز، مقاله ای بدون امضاء نوشت در نشريه کار و بحث کرد که
اين اعدام ها به زيان انقلاب است و بايد متوقف شود. از پی آن اسدالله لاجوردی از
اوين زنگ زد و نام نويسنده آن مقاله را خواست. ما در جلسه دبيران سازمان تصميم
گرفتيم مدير مسئول نشريه، رفيق منصور، محمدرضا غبرابی، که قبلا به حکومت معرفی شده
بود، پاسخگو شود. او رفت و لاجوردی او را گروگان گرفت تا نويسنده اصلی مقاله خود
را معرفی کند. رفيق منصور، بی هيچ اتهامی گروگان ماند. حتی پس از دستگيری رفيق
جواد در کردستان، اعدامش کردند. رفيق منصور تنها قربانی نبود. در سال های ۶۰ و ۶۱ حدود ۱۲۰ نفر از رفقای
ما بدون هيچ اتهام يا پرونده اي، در اينجا و آنجا به جوخه های اعدام يا به چوبه
های دار سپرده شدند." این بخشی از نوشته ای است
از فرخ نگهدار كه در شماره ٩٧ نشریه "آرش" درج شده است.