۱۳۹۳ اردیبهشت ۱۲, جمعه

حقانیت وارونه!


سالهاست كه به مراسم مارش اول مه در كانادا می روم. یكی از چپهای شریفی را كه تقریبا همه ساله در اول ماه مه همدیگر را می بینیم، دیدم. نشریه گروه شان را گرفتم و درباره جریانشان چند سئوالی پرسیدم. سرتان را درد نیاورم، گفت كه از سال ١٩٨٥ از یكی از جریانات تروتسكیست كمی بزرگتر از خودشان انشعاب كرده اند و هم اكنون در ٧ كشور غربی عضو دارند. پرسیدم كه در تورنتو چند نفر هستند. گفت كمتر از ١٠ نفر.

این قسمتش زیاد مهم نیست. قصدم گفتن یك نكته دیگر است. فرقش را با جریانی كه از آنها انشعاب كرده بودند و كلا دیگر جریانات تروتسكیست پرسیدم. خودش بحث را برد سر انقلابات خاورمیانه و شاید در مقابل من از حزب كمونیست كارگری، خواست نكته ای را مطرح كند. گفت بخش مهمی از چپ در مقابل حمله غرب به لیبی سكوت كرد و آن را محكوم نكرد. گفتم كه خودت بهتر می دانی قذافی نقشه خود را اعلام كرده بود كه "می رود تمام كسانی كه به صف مخالفین پیوسته اند را از خانه بیرون خواهد آورد و تك تك شان را تكه تكه خواهد كرد. گفتم كه جریان زیر ١٠ نفر شما درباره قتل عام نصف مردم یك كشوری دست روی دست می گذارد و تازه زبانش روی سر كسی كه خوشحال بود چنین حمام خونی به راه نیافته است، دراز هم هست؟! در جواب گفت برای ما مهم نیست كه چه تعداد را می خواستند بكشند، اما نباید اجازه می دادیم غرب دخالت كند!

شاید حقانیتی در حرفهایش باشد كه من متوجه نمی شوم! اما این "حقانیت" هر چه باشد، بیخود نیست كه كسی را جذب این محفل زیر ١٠ نفر نمی كند.
٣ مه ٢٠١٤

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر