بحث
و گفتگو درباره استقلال کردستان عراق، دو طیف در اپوزیسیون را در صحنه سیاست ایران
همراه با خشم و عصبانیت، بیشتر از بقیه نگران کرده است. یکی طیف
ناسیونالیستهای عظمت طلب ایرانی است و دیگری طیف سندیکالیستهای ایرانی. جدا از
اینکه لازم است به نظر سندیکالیستهای ایرانی درباره کارگران و میهن پرداخته شود،
نشان دادن ضدیت طیفی که اهدافش با جمهوری اسلامی و ناسیونالیستهای عظمت طلب فرق
چندانی ندارد و شاید تنها فرقش با آن دوتای دیگر در این است که با مخاطب قرار دادن
کارگران می خواهد اهداف خود را از این کانال به پیش ببرد، یک ضرورت است. هر جا که
اینها حرف زدند باید به کارگران جوانتر گفت و نشان داد که اینها تا چه حد ضد کارگر
و ضد منافع کارگران هستند!
مسئله
کردستان
به
دنبال حمله داعش به عراق، مسئله استقلال کردستان عراق بار دیگر به سر تیتر اخبار
بین المللی کشیده شد. نیروهای زیادی و هر کدام به دلائلی، موافق و یا مخالف
استقلال کردستان عراق هستند. دلائل ترکیه برای دفاع از این موضوع با دلائل اسرائیل
فرق می کند. دلائل بارزانی و ناسیونالیسم کرد با دلائل کارگران و کمونیستها برای
دخالت و دفاع از این قضیه فرق می کند. مخالفت آمریکا با مخالفت جمهوری اسلامی هم
از یک جنس نیست و غیره.
درباره
استقلال کردستان علی العموم گفته ایم که "نظر به سابقه طولانی ستم ملی بر
مردم کرد در همه کشورهای منطقه و سرکوب خونین خواست های حق طلبانه و جنبش های
اعتراضی و خودمختاری طلبانه در کردستان ایران در رژیم های سلطنتی و اسلامی، بعنوان
یک اصل، حق جدایی از ایران و تشکیل دولت مستقل از طریق یک پروسه انتخاب آزاد و
عمومی را برای مردم کردستان به رسمیت میشناسیم و هر نوع اقدام قهرآمیز و نظامی
برای جلوگیری از این انتخاب آزادانه را قویا محکوم میکنیم. ما خواهان حل فوری
مساله کرد در ایران از طریق برگزاری یک رفراندم آزاد در مناطق کردنشین غرب ایران،
زیر نظارت مراجع رسمی بین المللی هستیم. این رفراندم باید با خروج نیروهای نظامی
دولت مرکزی و تضمین یک دوره فعالیت آزادانه کلیه احزاب سیاسی در کردستان به منظور
آشنا کردن توده مردم با برنامه و سیاست و نظرشان در رفراندم، انجام شود. در هر
مقطع تنها در صورتی به جدایی کردستان رای موافق میدهیم که قویا محتمل باشد چنین
مسیری کارگران و زحمتکشان در کردستان را از حقوق مدنی پیشروتر و موقعیت اقتصادی و
مناسبات اجتماعی برابرتر و ایمن تری برخوردار خواهد ساخت." و گفته ایم که
"طرح های مختلف خودمختاری کردستان را که از جانب نیروهای خودمختاری طلب در
کردستان ارائه میشود را نه فقط گامی به پیش در امر حل مساله ملی کرد تلقی نمیکنیم،
بلکه آنها را نسخه ای برای دائمی کردن هویت های ملی کرد و غیر کرد در یک چهارچوب
کشوری واحد، ابدی کردن و قانونیت بخشیدن به جدایی های ملی و زمینه ای برای تداوم
تخاصمات و کشمکش های ملی در آینده ارزیابی میکنیم."
گرچه
این موضع را درباره کردستان ایران فرموله کرده ایم، اما درباره "مسله
کرد" در کشورهای مختلف کمابیش چنین نظری داریم. بخصوص بدنبال فرورفتن کامل
بخشهای عرب نشین عراق به آتش و خونی که داعش آن را این اواخر دامن زد، مسئله جدائی
کردستان عراق و ایجاد یک کشور مستقل، مردم کردزبان این جغرافیا مشقاتی را که جامعه
عراق هم اکنون با آن درگیر است را دور خواهد زد. هر انسانی که کمی به شرایط سیاسی
عراق آشنا باشد می داند که در عراق، مردم کردزبان شهروندان درجه دو این کشور بوده
اند و تخاصمات قومی چنان عمیق هستند که هر شهروند کردزبانی که به یک شهر غیر
کردنشین مسافرت می کند، با زندگی خود به معنای واقعی کلمه بازی می کند. در این
شرایط بر این باوریم که "از هم گسیختن شیرازه جامعه عراق و گسترش نفرت پراکنی
و تخاصمات قومی و مذهبی در این کشور از مقطع جنگ خلیج و تشدید این وضعیت بعد از
تهاجم نظامی آمریکا و متحدینش در ٢٠٠٣، مدتهاست که جدائی کردستان
از عراق را به یک راه حل متمدنانه و انسانی برای مصون داشتن بیش از پنج میلیون
مردم ساکن این منطقه از جنگ و کشمکشهای مذهبی- عشیره ای تبدیل کرده است. امروز با
بالا گرفتن شعله های جنگ کثیف نیروهای اسلامی در عراق، جدائی کردستان مبرمیت و
مطلوبیتی دو چندان می یابد. ... در شرایط حاضر در جامعه عراق تنها راه حل مساله
کرد، هم به معنی ریشه کن کردن ستم ملی و پایان بخشیدن به تخاصمات تاریخی و پرسابقه
بین "کرد" و "عرب" و هم به معنی مشخص مصون داشتن جامعه
کردستان از شرایط سیاه و فاجعه باری که امروز در عراق پا گرفته و رو به تشدید و وخامت
بیشتر دارد، تشکیل یک دولت مستقل در کردستان بر اساس رای و اراده مردم ساکن این
منطقه است."
تجزیه
ایران، خط قرمز سندیکالیسم!
همچنانکه
بالاتر اشاره کردم، برای ما مسئله نقطه پایانی گذاشتن بر معضلات و مصیبتهای آن
جامعه و قدم گذاشتن در راهی است که امنیت جانی و شرایط زیست بهتری را برای مردم
فراهم کند. اما برای سندیکالیسم ایرانی، درست مثل شاه پرستان عاشق تباهی، مسئله
"خاک" است و نه انسانهایی که بر روی آن خاک زندگی شان هر روزه تباه می
شود.
حشمت
رئیسی، از اعضای قدیمی رهبری حزب توده و سازمان چریکهای فدائیان اکثریت که از
فعالین کارگری سندیکالیسم هم بود، اخیرا در برنامه تلویزیونی "همصدا" به
موضوع استقلال کردستان عراق اشاره می کند و می گوید که "تعدادی از گروه های
تندرو غیرخردمند می گویند کارگر وطن ندارد." و آن را "سخن سخیف" می
داند "که با تکیه بر آن از تجزیه کشور حمایت می کنند". با اینگونه حرفها
و "مبارزه عادلانه با جمهوری اسلامی برای تغییر"، به شرکت خود و دوستانش
در جبهه های جنگ با عراق اشاره می کند و می گوید اگر یکپارچگی ایران به مخاطره
بیافتد، کارگران را به دفاع از جمهوری اسلامی فرامی خواند همچنانکه در جنگ ایران و
عراق هم این کار را کردند. مازیار گیلانی نژاد هم، که از رهبران گرایش سندیکالیستی
در این دوره است، در نوشته ای تحت عنوان "سندیکا و سیاست" که چند سال
پیش منتشر کرده بود، اخیرا به بهانه "بحث های پیرامون فعالیت های سندیکایی"،
مجددا منتشر کرده است. در جائی از این نوشته می گوید: "در قضیه جدایی بحرین
از ایران در دوران پهلوی، سندیکای کارگران کفاش ضمن محکوم کردن این قضیه بدرستی این
عمل را ضد استقلال و حاکمیت ملی دانست."
این
یادداشت درباره همه نظراتی که حشمت رئیسی و مازیار گیلانی نژاد در آن دو منبع طرح
کردند نیست. اما نشان دادن این موضوع است که حتی عکس گرفتن در کنار کارگران هم
چهره کریه میهن پرستی بورژوائی اینها را پنهان نمی کند.
تا
آنجا که به کردستان عراق برمی گردد، حشمت رئیسی از موضع یک چپ سنتی عقبمانده این
موضوع را مطرح می کند که "امپریالیستها نمی توانند کشورهای یکپارچه مثل
ایران، عراق و افغانستان را یک لقمه بخورند و می خواهند با تکه تکه کردن و تجزیه
عراق به این هدف خود نائل آیند." یک سئوال ساده را اما بی جواب می گذارد که
مگر حکومت پهلوی، که خیلی هم ایران را یکپارچه نگه داشته بود، تمام و کمال در خدمت
"امپریالیسم" نبود؟ اتحاد شوروی به این گندگی را، مگر یک لقمه نکردند؟
اشاره به بزرگی و کوچکی یک کشور، برای حشمت رئیسی فقط یک ابزار فریب است و دیگر
هیچ! تمام قضیه این است که فکر می کند تمامیت ارضی ایران به خطر افتاده است. مسئله
اینجا هیچ ربطی به رفاه و امنیت جانی انسانهای در این کشورهای یکپارچه و تجزیه شده
ندارد. تقدم بر خاک است! اهمیت قضیه برای حشمت رئیسی و سندیکالیستهای مثل او فقط
"یکپارچگی خاک و سرزمین باستانی و حاکمیت ملی" است! برای حفظ یکپارچگی
این "سرزمین باستانی" کارگران را جلو می فرستد و بعد از کشته شدن نیمی
از آنها، آنهایی که زنده از جبهه برگشتند هم باید بقیه نای مانده شان را هم فدای
آبادانی برای بورژوازی بکنند. واقعا کدام یکی حرف سخیف است؟ این همه دستکم گرفتن
شعور کارگران یا این همه از خود و طبقه خود راضی بودن؟! طیف متبوع سیاسی حشمت
رئیسی که امروز با بهانه "تمامیت ارضی"، کارگران را قربانی منافع
بورژوازی می کند، در دوره جنگ ایران و
عراق هم، در کنار تبلیغ شرکت در جنگ، در همکاری مستقیم با سپاه پاسداران، فعالین
کمونیست را به تله پلیس می انداخت.
از
حرف زدن درباره کردستان عراق که بگذریم، اما چه کسی درباره تجزیه ایران حرف زده که
رگ گردن ناسیونالیسم ایرانی زده بالا؟ اینها از همین امروز برای کارگران و
کمونیستها خط و نشان می کشند که "با تمام قدرت در برابر به خطر افتادن تمامیت
ارضی خواهند ایستاد". از این سندیکالیسم اما چه چیزی به کارگران می رسد؟
خدماتش به جمهوری اسلامی می رسد و عربده کشی و تهدید کردنشان به کارگران! از نظر
اینها کارگران باید بروند جبهه برای صدور اسلام جانشان را فدا کنند و گرسنه و
بیحقوق سر هم بر بالین بگذارند. یک کلمه از بیحقوقی کارگر در جمهوری اسلامی بر
زبان نمی آورد.
دفاع
از "استقلال و حاکمیت ملی" سندیکای کفاش مازیار گیلانی نژاد هم از همین
جنس سندیکالیسم حشمت رئیسی است. کسی به درست می تواند بگوید که جدائی مثلا بحرین
از ایران به ضرر طبقه کارگر بحرین تمام می شود و کارگران در بحرین بیحقوق تر می
شوند و یا کل جنبش کارگری در منطقه را در موقعیت ضعیف تری قرار خواهد داد و یا هر
بلای دیگری. اما صرف دلخور بودن از خدشه وارد شدن بر "استقلال و حاکمیت
ملی"، ربطی به منافع کارگران ندارد.
واقعیت
این است که در دنیای امروز و بخصوص در بین جنبش کارگری و کارگران، فقط کسانی که
گوششان را به عقب مانده ترین گرایشات قرض داده اند از منظر حشمت رئیسی و مازیار
گیلانی نژاد به استقلال و حاکمیت ملی نگاه می کنند. کارگری که در جنگش بورژوازی را
از یک کشوری عقب رانده و حکومت را در دست گرفته، می جنگد که بورژوازی قدرت را از
دستش خارج نکند. اما کارگری که می جنگد تا نان شب فرزندش را تأمین کند، نگران
استقلال به سبک جمهوری اسلامی و ناسیونالیسم ایرانی نیست. از این منظر به کشور
نگاه می کند که یک بخش از جامعه زیر چکمه های داعش و دست نشانده های جمهوری اسلامی
ایران در بغداد له نشود. واقعا عراق امروزه با این همه کشت و کشتار قومی و مذهبی
ای که در آنجا برقرار است، چه چیزی دارد که به کردستان و مردم این جغرافیا عرضه
کند؟! کسی که مشغله رفاه کارگران را دارد، باید از رفاه و امنیت شهروندان دفاع کند
و این می تواند آدم منصف را به دفاع و یا عدم دفاع از استقلال و جدائی کردستان
برساند.
١٧
ژوئیه ٢٠١٤