۱۳۹۳ بهمن ۱۴, سه‌شنبه

یونان و افسردگی من

قدرتگیری سریزا، حزب چپ رادیکال در یونان از نظر من یک اتفاق بسیار مهم سیاسی است که می تواند دنیا را بطور بسیار رادیکالی تغییر بدهد. هیچ اتفاق سیاسی چند سال گذشته، حتی اعتراضات توده ای سال ۸۸ در ایران و حتی انقلابات تونس و مصر هم من را به این اندازه ذوق زده نکردند. دلایل ذوق زدگی من در این باره بسیارند. اولا هر وقت عده ای را صمیمانه خوشحال می بینم، خودم نیز خوشحال می شوم. در عکسهایی که بدنبال انتخابات یونان منتشر شدند، این خوشحالی صمیمانه و امیدوارانه را می توان به سادگی در چهره میلیونها انسان دید. یک خوشحالی واقعی و از ته دل! با دیدن این همه خوشحالی و این همه امید به آینده، انسانی که نمی تواند برای این همه آدم زحمتکش و بی شیله پیله خوشحال شود، قلبش پر است از خورده شیشه.
دوم اینکه من یکی با هر اعتصاب کارگری خوشحال می شوم و ذوق می کنم. یونان از سال ۲۰۰۶ تا انتخابات ۲۰۱۵ شاهد حداقل ۳۵ اعتصاب کارگری بزرگ و مهم و سراسری بود. تا آنجا که به عقب راندن دولتهای حاکم برمی گردد، این همه اعتصاب حتی یک پاپاسی هم تأثیر نداشتند. و درست به همین دلیل اگر ادامه این اعتصابات، که در جای دیگری به تأثیر آنها در قدرتگیری سریزا اشاره کرده ام، حزب سریزا با پلاتفرمی که دارد پیروز نمی شد، من یکی حتما افسرده می شدم.


زنده باد خوشحالی. زنده باد زندگی. زنده باد سریزا!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر