مطلبی تحت عنوان "انتخابات و سندیکاهای کارگری" در تعدادی
از سایتهای اینترنتی منتشر شده است که نویسنده آن بر "عضو سندیکا" بودن
خود تأکید کرده است. نکته "عضو سندیکا" بودن به نظر من مهم است که به آن
اشاره خواهم کرد. می نویسد: "من همیشه سوالاتی را پیش پای دوستان کارگرم
گذاشتهام از این قبیل که: «رأیدهندگان بگویند که چگونه از آرایشان صیانت خواهند
کرد؟ و همچنین تحریمکنندگان بگویند که چگونه و با چه ابزاری میخواهند به نتیجهٔ
مطلوب خود برسند و قدم بعدی را چه میبینند و در آن راه حاضرند چه قدمهایی
بردارند؟»" تمام این نوشته با این منطقی نوشته شده که هدف اصلیاش همان تئوری
بافی برای قانع کردن کارگران در شرکت در انتخابات است.
کارگر
بعنوان عضو جامعه میتواند به دلائل مختلفی در مضحکه انتخاباتی جمهوری اسلامی شرکت
بکند یا نکند. موقعیت اقتصای، سیاسی، اجتماعی، خانوادگی و روابط دوستیاش می تواند
او را به پای صندوق رأی بکشد و یا نکشد. اما اگر کسی بعنوان یک نهاد (حزب، سندیکا
و غیره) فراخوان شرکت و یا عدم شرکت در انتخاباتی را داد، مسئله کاملا سیاسی میشود
و آن موضعگیری مهری میشود بر پیشانی آن نهاد! تا آنجا که به "انتخابات"
در جمهوری اسلامی برمیگردد، باید اسم آن را مضحکه انتخاباتی گذاشت، زیرا این توهین
به شعور مخاطب است که در جایی که حق ندارد اسم فرزندش را خود انتخاب کند، حق ندارد
لباس خودش را خود انتخاب کند، حق ندارد کتابی را که دوست دارد آزادانه در بازار
بخرد و آزادانه مطالعه کند، گویا حق دارد در یک "انتخابات" رهبر و
نماینده مجلس و غیرهاش را خودش انتخاب کند!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر