به
دنبال انتشار بیانیه ۷ تشکل و نهاد کارگری حول حداقل دستمزد سال ۹۵، که در ۲۱ بهمن
۹۴ منتشر شد، امیر جواهری لنگرودی مطلبی با عنوان "تشکلهای مستقل کارگری نخستین
و حیاتیترین شرط مبارزه برای حداقل دستمزد" نوشت که بدون دادن سرنخی دارد جواب
یکسری از مخالفین خود را میدهد که برای ما معلوم نیست از چه کسی دلخور است. وی در
پاراگرافهای اولیه نوشتهاش مینویسد: "شایسته بود که در خارج از کشور، این بیانیه
هفت تشکل مستقل؛ حداقل با بیانیهای مشترک از سوی جمع هر چه بزرگتری از حامیان
جنبش کارگری پاسخ میگرفت." و کمی پائینتر مینویسد: "داشتن تشکلهای
مستقل کارگری، نخستین و حیاتیترین شرطی تلقی میگردد که میتواند به حداقل دستمزدها
در ایران معنا بخشند."
اینکه
"جمع هر چه بزرگتری از حامیان جنبش کارگری" بیانیهای ندادهاند، حتما
مستلزم تلاش و فعالیتی است که باید برایش کار کرد تا این کمبود هم رفع شود. اما با
گذاشتن شرط "داشتن تشکلهای مستقل کارگری" درست در مقطعی که تشکلهای
موجود بیانیه داده و خواهان حمایت هر چه وسیعتری از مطالبه افزایش حداقل دستمزد
هستند، گام اول در حمایت نکردن از این مطالبه است. در مبارزه و زندگی روزمره
کارگران خیلی چیزها به همدیگر ربط دارند و همدیگر را تکمیل میکند اما اگر کسی در
بحبوحه یک مبارزه و کار مشخصی دلائل و بهانههای سیاسی و فلسفی دیگری آورد حداقل
دارد سطوح مشخصی را قاطی میکند که جواب مشخص آن در این لحظه خاص نیست. وقتی که
کارگر آخر سال و در مقطع تعیین حداقل دستمزد درگیر مبارزه است، ما همه را به حمایت
از این مبارزه فرامیخوانیم. بعد که این مبارزه و این کمپین مشخص موقتا خاتمه
یافت، حول ربط مبارزه برای افزایش دستمزد، ضمانت اجرائی افزایش دستمزد، جایگاه
تشکل کارگری و غیره و غیره با همدیگر بحث میکنیم تا به نظرات و نقطه ارجاعات
مشترکی نزدیک شویم.
اتحاد عمل
امیر
جواهری لنگرودی در ادامه شرط گذاشتن برای مطالبه حداقل دستمزد، می نویسد: "زیرا
طبقهای پراکنده و نامتحد، در طلب عدم اتحاد عمل و هیچ نوع همگرایی، حتی نمیتواند
انتظار حداقل دستمزدی را داشته باشد که نیازهای حیاتیاش را پوشش بدهد." اینکه
طبقه کارگر ایران پراکنده و نامتحد است، دلیلش اظهر من الشمس است. جمهوری اسلامی
سرکوبش میکند و با این حال فعالین، رهبران و تشکلهایش یک دم از مبارزه برای متحد
کردن آن غفلت نکردهاند. اما این تحریف به آستین کسی نمیرود که گویا طبقه کارگر و
رهبران، فعالین و نهادهای جنبش کارگری "در طلب عدم اتحاد عمل و هیچ نوع
همگرائی" هستند! این دروغ است برای اینکه همین مطلب جواهری لنگرودی از ۱۲
تشکل، نهاد و محفل از فعالین کارگری اسم میبرد که بر مطالبه سه و نیم میلیون تومان
حداقل دستمزد "اتحاد عمل" کردهاند. بر این ۱۲ نهاد، باید نام سندیکای
واحد را هم به این "اتحاد عمل" اضافه کرد، چرا که آن هم از مطالبه سه و
نیم میلیون تومان حداقل دستمزد حمایت کرده است.
چه چیزی گمراه کننده است؟
مطلب
امیر جواهری لنگرودی میافزاید: "در واقع این ایده مورد دفاع در میان بعضی از
حامیان جنبش کارگری در خارج از کشور که میگویند: "مبارزه برای افزایش دستمزد
یکی از سرفصلهای مشترک و متحد کننده تمام مزدبگیران" میتواند تا حد زیادی
گمراه کننده باشد." به نظر من هر کسی که گفته باشد "مبارزه برای افزایش
دستمزد یکی از سرفصلهای مشترک و متحد کننده" است، حرف درستی زده است. اما
ربط دادن مبارزه برای افزایش دستمزد به خواستن "تشکل مستقل کارگری" هر
چه ما را از رسیدن به یک سرفصلی که بتواند کارگران را یک گام به هم نزدیکتر کند،
دورتر میکند؛ بخاطر این نکته پیش پا افتاده در بین فعالین کارگری، بخصوص در خارج
کشور، که هر کسی یک تبیین و تعبیری از "تشکل مستقل کارگری" دارد!
امیر
جواهری لنگرودی بخش زیادی از نوشتهاش را به توضیحات نالازمی درباره تعداد
کارگرانی که شامل قانون کار نمیشوند، بخش وسیعی با مسئله دستمزدهای معوقه روبرو
هستند و غیره و غیره اختصاص داده و راستش مغلطه و سفسطه کرده است که از مطالبه
کارگران حمایت نکند. او جائی در این بازار آشفتهای که خود به پا کرده مینویسد:
"بیانیه مشترک هفت تشکل کارگری در باره افزایش دستمزد بطور کلی نیست، در باره
افزایش حداقل دستمزد صادر شده است. افزایش دستمزد با افزایش حداقل دستمزد فرق میکند."
و کمی پائینتر مینویسد: "بنابراین باید متوجه باشیم که تمرکز بر حداقل
دستمزد، نه الان و نه در آینده نمیتواند "تمام مزدبگیران" را متحد کند."
واضح است که هر کسی که زندگیاش با دریافت دستمزد بگذرد فرق بین "حداقل
دستمزد" و "دستمزد" را میداند. افزایش حداقل دستمزد یعنی افزایش
دستمزد پایه بر مبنای افزایشی که بر حداقل دستمزد شده است. این را جواهری لنگرودی
قاعدتا باید بداند. اما با کمال تأسف باید گفت که مغلطه میکند تا توجیهی داشته
باشد برای اینکه از مبارزه و بیانیه تشکلهای کارگری حمایت نکند. و دلیلش هم ظاهرا
قانع کننده است: "نمیتواند تمام مزدبگیران را متحد کند." به قول آن ضرب
المثل معروف "به خیر شما امیدی نیست، شر مرسانید."
رادیکال نمائی در مقابل کارشناسی
هر
چه به پاراگرافها و جملات پایانی نوشته امیر جواهری میرسیم، خشم او بر علیه
"رادیکال نمائی" بیشتر میشود. یکی دو پاراگراف آخر نوشته، که گفتم
معلوم نیست با کدام ارواح در حال جنگ است، حاوی اوج پرخاشگری است. اما تا آنجا که
به مسئله دستمزد و حداقل دستمزد برمیگردد، مینویسد: "بی دلیل نیست که از
چند سال پیش به این سو پا به پای نمایش چانهزنی بر سر حداقل دستمزد در شورای عالی
کار در بالا، در پائین هم شاهد نوعی مسابقه رادیکالنمایی بر سر میزان حداقل
دستمزد بودهایم. طوری که انگار هر گرایشی حداقل قیمت را بالاتر اعلام نماید، رادیکالتر
است و آنهایی که رقمشان یک حدی پائینتر مینماید، به حد کافی رادیکال نیستند."
در دنیای سیاست یاد گرفتهام که کسی که سعی میکند چیزی را که عیان است نگوید،
دارد چیز دیگری را میگوید. درست یکی دو هفته قبل از انتشار نوشته امیر جواهری
لنگرودی، فریبرز رئیس دانا در مصاحبهای درباره حداقل دستمزد هم با پرخاشگری از
اینکه فعالین کارگری درباره سطح حداقل دستمزد "کارشناسی" نمیکنند و یا
با "اقتصاددان طرفدار طبقه کارگر" مشورت نکردهاند، گلایه میکرد. از
درگاه این "کارشناسان و اقتصاددانان طرفدار کارگران" معذرت نمیخواهیم
که معذورات دولت اسلامی را در اعلام حداقل دستمزدمان منظور نمیکنیم. ما را با این
دولت سر جنگ است.
در پایان
مگر
نه اینکه بحث امیر جواهری لنگرودی بر سر "تشکل مستقل کارگری" بود که
قرار است رقم و حدود و ثغور حداقل دستمزد را تعیین کند؟! خوب؛ اگر تشکل قرار است
مستقل باشد، چرا شر کارشناسان و اقتصاددان طبقه حاکمه از سر کارگر کم نمی شود؟ اگر
۱۳ تشکل و نهاد کارگری تشخیص دادهاند که رقم حداقل دستمزد ایکس تومان باشد، باید
پرسید تشکل باید چقدر مستقل تر باشد که از شر تئوریسینهای خجول طرفدار سرمایه
داران خلاص شود؟ چه معذوراتی در تولید، و در زندگی کارگر هم، امیر جواهری لنگرودی
و فریبرز رئیس دانا را مجبور به ایستادن در برابر "رادیکالیسم کارگر" کردهاند؟
این کارشناسان و "طرفداران و حامیان" کارگران چه منفعتی دارند که صرف
خواستن دستمزدی از جانب کارگران که با آن بتوانند زندگی بخور و نمیری را بگذرانند
با چوب رادیکالیسم نمائی از صحنه بدر می کنند؟
بالاتر
گفتم که هر کسی تعبیر و تفسیری از "تشکل مستقل کارگری" دارد. حال معلوم
شد که تمام داد و فغان و پرخاشگری امیر جواهری لنگرودی بر سر "تشکل مستقل
کارگری" این بود که چند کارشناس و اقتصاددان طرفدار کارگر، که بدانند سرمایه
دار چقدر می تواند دستمزد به کارگر بپردازد، هم بر این شتر گاو پلنگ اضافه شود.
۷
مارس ۲۰۱۶
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر