وبسایت
"حقوق معلم و کارگر" در یادداشتی از صلاح آزادی که فعال صنفی معلمان
مریوان است، خبر از پلمپ شدن دفتر "کانون صنفی فرهنگیان قزوین" توسط
مدیرکل سیاسی استانداری قزوین و حراست اداره کل آموزش و پرورش آن استان داده؛ و
صلاح آزادی به درست این اقدام ارتجاعی و ضدکارگری را محکوم کرده و از دیگران هم
خواسته است که این اقدام را محکوم کنند. صلاح آزادی در فراخوانش حول این اقدام
دولت می نویسد: "از دوستان و فعالان صنفی و کانونهای صنفی فرهنگیان در سراسر
کشور استدعا دارم در مقابله با این اقدام غیرقانونی ضمن محکوم کردن آن از تمام
پتانسیلهای موجود در جهت بازگشایی دفتر کانون صنفی فرهنگیان قزوین استفاده کنند
...".
مٶثرترین
راه برای پیشروی مبارزه کارگران و معلمان در ایران راه انداختن اعتصاب و اعتراض
خیابانی است. واضح است که فعالین جنبشهای اعتراضی باید هر اعتراضی که جا دارد و
بشود عملا به پیش برد را در دستور خود بگذارند و صرفا منتظر این نمانند که تظاهرات
و اعتراض خیابانی راه بیاندازند. اما آنچه که امروزه بیش از هر اقدام اعتراضی
دیگری برد دارد و امکان عقب راندن جمهوری اسلامی را دارد، راه انداختن اعتراض و
اعتصاب است که علاوه بر جمع کردن کارگران و معلمان عضو آن تشکل مشخص، باید کل
خانواده اعضا و کل جامعه را فراخواند که به این اعتراض بپیوندند. جمهوری اسلامی از
تجمع تودههای معترض وحشت دارد و بیشترین سعی خود را می کند که صدای اعتراض
کارگران به خیابان نرسد. کارگران و معلمان باید بسیار طلبکارانه به میدان بیایند
که رژیمی که نان شبشان را گرو گرفته است، حق ندارد تشکلشان، که ظرفی برای به پیش
بردن مطالبات آنهاست و محلی برای تبادل نظر و تصمیم گیری شان است، را غیرقانونی
اعلام کند و دفتر آن را پلمپ کند! رژیم جمهوری اسلامی، همانند هر رژیم ارتجاعی و
ضدکارگری دیگری زبانی جز زبان زور سرش نمی شود.
نمونه
دیگری از اعتراض به بیحقوقی کارگران و معلمان، مطلع کردن کل جامعه و کل دنیا از
وضعیتی است که جمهوری اسلامی به این اقشار تحمیل کرده است. باید از هر فرصتی
استفاده کرد و با رادیو و رسانه های موجود مصاحبه و گفتگو کرد که زورگوئی جمهوری
اسلامی را به گوش همه رساند. فعالین تشکلهای کارگری و معلمان، فعالان سیاسی ای که
این مسائل را پیگیری می کنند، باید با رادیو و تلویزیونهای خارجی و اپوزیسیون تماس
بگیرند و دنیا را از این وضعیت باخبر کنند. این کار بعضا شده، اما به هیچوجه کافی
نیست و با آن بیحقوقی صرفی که بر کل جامعه و بخصوص به کارگران و معلمان می شود
تناسب درستی ندارد.
فعالینی
همچون صلاح آزادی باید نهادهای بین المللی مثل سازمان جهانی کار ILO،
کنفدراسیون بین المللی اتحادیه های کارگری ICFTU، فدراسیون جهانی اتحادیه های
کارگری WFTU،
نهادهای کارگری در دیگر کشورها مثل فدراسیون کار آمریکا، کنگره کار کانادا، ال او
سوئد، تی یو سی بریتانیا و غیره را نامه باران کنند که در ایران چه بلائی به سر
کارگران می آید! و خواهان حمایت فعال این نهادها از مبارزه و اعتراض کارگران
بشوند.
لازم
است که وبسایتها و رسانه های اجتماعی این نهادها و فعالین شناخته شده سیاسی در
ایران پرکارتر شوند و منبعی برای اطلاع رسانی بشوند. اینها می توانند به موقع جمع
کثیری را به حمایت از اعتصاب و اعتراض کارگران بسیج کنند.
طومارنویسی
به مقامات دولتی، برپائی غرفه اطلاع رسانی در مناطقی که اعتراضی هست، نوشتن تراکت
و غیره راههای دیگر اعتراض هستند که همه اینها نهایتا برای اعتراضات قدرتمند
خیابانی و اعتصابات بزرگتر نیرو مادی و معنوی جمع خواهند کرد.
درباره
همه این تاکتیکها و راه چاره ها باید بیشتر نوشت و با نشان دادن موفقیتهای عملی
تاریخی آنها حرف زد. اینجا اما عجالتا لازم بود که در واکنش به فراخوان صلاح آزادی
نکاتی که به ذهنم خطور می کردند را مطرح کنم.
٢
دسامبر ٢٠١٧
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر