۱۳۹۲ دی ۱۷, سه‌شنبه

زوایایی از بحث اتحاد عمل كارگری


فراخوان سه فعال دربند كارگری، شاهرخ زمانی، محمد جراحی و بهنام ابراهیم زاده در مورد مبارزه سراسری برای خواست افزایش دستمزدها كه هم اكنون در بین كارگران و محافل فعالین و رهبران كارگری در جریان است، در به جلو بردن جنبش افزایش دستمزدها گام مهم و مؤثری خواهد بود. جمهوری اسلامی فعالین كارگری مثل شاهرخ، محمد و بهنام را دقیقا به این خاطر دستگیر می كند كه دهان فعالین و سخنگویان جنبش كارگری و به تبع آن دهان كل كارگران و جامعه را ببندد تا از مسائلی چون زیر خط فقر بودن دستمزدها و تحمیل یك زندگی غیر انسانی به یك جامعه هشتاد میلیونی چیزی گفته و اعتراضی نشود. اما همچنانكه تاكنون از زبان كسانی چون این سه فعال كارگری و شیث امانی، رضا شهابی، علی نجاتی و دهها فعال كارگری دربند و نیمه دربند دیگر شنیده ایم، فقر و نداری و به تباهی كشاندن زندگی كارگران را نمی توان با به بند كشیدن فعالین كارگری جواب داد. این امر مستلزم یك اعتراض متحد و همبسته است.

 

باز هم درباره اتحاد عمل كارگری

جنبش كارگری انتظارات زیادی از فعالین كارگری دارد. متحد ظاهر شدن برای یكسری اموری كه مبارزه و تلاش بر سر آنها ربط آنی و مستقیم بر سرنوشت كارگران و خانواده های آنها دارد، در صدر این انتظارات است. منتها متحد و همبسته ظاهر شدن فعالین كارگری، كه اسم دیگری است برای "اتحاد عمل كارگری" اشكال متفاوتی می تواند بخود بگیرد. نمی توان از همه فعالین كارگری، از گرایشات مختلف درون جنبش كارگری انتظار داشت كه برخورد و تحلیلشان به موضوعات مختلف پیش پای جنبش كارگری، یكسان باشد. به همین دلیل در جنبش كارگری ایران اكنون ما شاهد چندین نهاد از فعالین كارگری هستیم كه درباره چگونگی ایجاد تشكل كارگری و تلاش و مبارزه برای نوع سازماندهی كارگران، الزاما نظر واحد و یکسانی ندارند. درست در چنین موقعیتی است كه ما از "اتحاد عمل كارگری" حرف می زنیم. حال، منظور از همین "اتحاد عمل كارگری" هم می تواند در مورد مسائل مختلف، متفاوت باشد.

در غیاب تشكل‌های توده ای كارگران كه بتوانند كارگران را بسیج كنند و امرشان سازماندهی توده كارگران برای و دفاع از حقوق حداقل ابتدائی شان باشد، فعالین و رهبران كارگری دست به اتحاد عمل كارگری می زنند. اما اتحاد عمل كارگری بر سر افزایش حداقل دستمزد با اتحاد عمل بر سر مثلا برگزاری اول ماه مه حتما متفاوت است. در نگاه اول چنین به نظر می رسد كه همین فعالین كارگری بر سر مسائل ابتدائی و عاجل پیش پای كارگران و جنبش كارگری توافق دارند. من اما فكر نمی كنم كه به همین سادگی باشد و بهمین دلیل باید با دیدی باز به استقبال چنین مواردی رفت.

شكافتن دو نمونه متفاوت مثل افزایش حداقل دستمزد و برگزاری مراسم اول ماه مه، شاید كمكی باشد به درك بهتر مطلب. می دانیم كه فعالین كارگری از همه گرایشات و در همه محافل و نهادهای كارگری بر سر مبرمیت افزایش حداقل دستمزد توافق دارند. همین موضوع نطفه های یك نوع اتحاد عمل كارگری را در خود دارد. وقتی كه فعالین شناخته شده ای از جنبش كارگری مثل شاهرخ زمانی، بهنام ابراهیم زاده، محمد جراحی و اتحادیه آزاد كارگران ایران از یك طرف و از طرف دیگر كارگران یكی از معترض ترین بخشهای جنبش كارگری ایران در چند سال گذشته، یعنی كارگران پتروشیمی های ماهشهر از افزایش حداقل دستمزد به ٢ میلیون تومان حرف می زنند، این در واقع نبض جنبش كارگری است و انتظار می رود كه كلیه فعالین كارگری از هر گرایش و محفلی در همین محدوده، اعتراض و مطالبه كارگران را به پیش ببرند. می خواهم بگویم كه خواست افزایش دستمزد در بین فعالین كارگری یك فرض است و الزاما جلسات مختلف گذاشتن بر سر اینكه مطالبه افزایش دستمزد را مطرح كنیم یا نه، ضرورتی ندارد. این یك فرض است كه همه فعالین كارگری این موضوع را در صدر فعالیتهای خود می گذارند!

شیوه و متد جلو بردن و مطرح كردن این مطالبه هم می تواند متفاوت باشد. تحصن جلوی مجلس، جلوی مدیریت، نوشتن طومار اعتراضی، نامه نوشتن به مطبوعات و رسانه های گروهی و غیره فقط چند نوع از انواع شیوه های مطرح كردن این مطالبه است. منظور به سطح جامعه بردن و آن را مسئله كل جامعه كردن است.

منتها در مورد مسائلی چون برگزاری اول ماه مه و یا مثلا اعتراض بر علیه امنیتی كردن فضای محیط كار، از آنجا كه مستلزم صدور اطلاعیه و بیانیه مشتركی است، اتحاد عمل كارگری شكل دیگری بخود می گیرد. از آنجا كه چنین موضوعاتی مستلزم توافقاتی هست كه فعالین كارگری را مجبور می كند از یكسری مسائل بگذرند و كوتاه بیایند، گاها فعالین متشكل در نهادهای كارگری به توافق هم نمی رسند. در سه چهار سال گذشته، شیوه برگزاری و یا توافق بر سر صدور یك بیانیه مشترك چندان ساده و بدون دست انداز نبوده. برای مثال در سال ٩٢، نهادها و فعالین كارگری موفق نشدند به توافقهایی برسند و شاهد بودیم كه هر دو و یا سه نهاد و یا گاها تك نهادی از فعالین جنبش كارگری به تنهایی بیانیه و اطلاعیه خود را به مناسبت اول ماه مه صادر كرد.

منتها یك چیز روشن و واضح است؛ كه همه فعالین، نهاد و تشكلهای كارگری بر ضرورت متحد عمل كردن و متحد ظاهر شدن بر سر موضوعات فوق، متفق القولند. پس باید برای آنها كار بیشتر كرد و اولویتها را تشخیص داد.

 

طرح مسائل غلط و نامربوط در رابطه با اتحاد عمل كارگری

چندی پیش با مطلبی در اینترنت برخورد كردم كه درباره اتحاد عمل كارگری چند نكته غلط و یا شاید بهتر باشد بگویم، "مضر" را مطرح كرده بود. در جائی از این مطلب آمده بود: "پرسش این است که آیا اتحاد عمل در بین احزاب چپ و در بین گرایشات جنبش کارگری می تواند به سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی و استقرار سوسیالیسم کمک کند؟" و در جای دیگری نیز می نویسد: "به هر شکل آنچه در ارتباط با اتحاد عمل کارگری و جنبشی مطرح و تعیین کننده است، پرهیز از در غلطیدن به سیاست های پوپولیستی و راست است."

تا آنجا كه به "اتحاد عمل" احزاب چپ برمی گردد، بحث امروز ما نیست. اما وقتی كه در مورد "اتحاد عمل" در بین گرایشات جنبش كارگری حرف می زنیم، مطرح كردن سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی و استقرار سوسیالیسم حرفهای نامربوطی هستند. نمی شود گرایشات كمونیستی، رفرمیستی، آناركوسندیكالیستی، ناسیونالیستی، شبه آنارشیستی، پروتكشنیستی و غیره در جنبش كارگری را حول "استقرار سوسیالیسم" متحد كرد! اصلا مسخره است كه اسم متحد كردن جامعه برای سرنگونی رژیم اسلامی و یا استقرار سوسیالیسم را بگذاریم "اتحاد عمل در بین گرایشات جنبش كارگری"! حالا این را مجسم كنید كه دنبال توافق با فعالین مثلا "هیأت مؤسس سندیكاهای كارگری" برای سرنگونی جمهوری اسلامی و استقرار سوسیالیسم باشیم! بالاتر گفتم كه بكار بردن ترمینولوژی "اتحاد عمل بین گرایشات جنبش كارگری" حول مسائلی است كه توافقاتی قابل حصولند و یا حداقل فرض بر این است كه توافقات ضمنی هم اكنون موجودند. سرنگون كردن رژیم اسلامی و استقرار سوسیالیسم كار احزابی هستند كه برای این كارها ساخته شده اند و جامعه را حول تاكتیكها و استراتژی خود بسیج كرده و برایش كار كرده اند.

مسئله "پرهیز از در غلطیدن به سیاست های پوپولیستی و راست" هم همینطور. پیش كشیدن چنین بحثی نشان از این است كه مطرح كننده بحث درك درستی از موضوعاتی را كه مطرح كرده، ندارد. امیدوارم كه چنین اغتشاشاتی در بین فعالین جنبش كارگری وجود نداشته باشد و نوشته فوق صرفا یك انشاء در اینترنت باشد. وقتی كه از اتحاد عمل كارگری در جنبش كارگری حرف می زنیم، حرف زدن از راست و چپ و پرهیز از پوپولیسم، بی معنی هستند. قصد ما متحد كردن كارگران حول مطالبه افزایش دستمزد است. پوپولیسم سیاستی عموم خلقی است و راستش ربط پوپولیسم به این موضوع را من متوجه نمی شوم.

منتها طرح چنین مسائلی قبل از اینكه ربطی به بی ربطی نویسنده به جنبش كارگری داشته باشد، ضربه زدن به تلاشهایی برای متحد كردن فعالین كارگری حول موضوعاتی هستند كه طرح مسئله اتحاد عمل كارگری درباره آنها موضوعیت دارد. همین نوع برخوردها بوده كه مثلا سال ٩٢ با راست و چپ كردن های اختیاری، از ظاهر شدن قدرتمند جنبش كارگری در اول ماه مه جلوگیری كرد. همین برخوردها بود كه در قبال خواست ایجاد تشكل كارگری، سنگ اندازی كرد و نهاد موازی برای رقابت ایجاد كرد! همین برخوردها است كه مسئله مبارزه بر سر افزایش دستمزد را یك كار غیر انقلابی و رفرمیستی می خواند و "رفرمیسم چپ و راست" می كند! بهرحال هر كسی كه جنبش كارگری ایران را در چند سال گذشته دنبال كرده باشد، متوجه خرابكاری چنین تزها و اغتشاشاتی در بین فعالین كارگری می شود.

اما كسی می تواند بپرسد مگر اینگونه تزها و اینگونه افراد دارای چه وزنه ای در جنبش كارگری هستند كه بتوانند جلوی مثلا اتحاد عمل كارگری بر سر سازماندهی كارگران برای افزایش حداقل دستمزد مانع ایجاد كنند. به نظر من قدرت تخریبشان بسیار زیاد است. اجازه بدهید سئوال را اینجوری مطرح كنم؛ مگر چند نفر آدم مزاحم لازم است كه محله ای و یا شهری را كاملا ناامن كنند؟! در جائی كه اجازه تشكل كارگری نداریم و هرگونه تلاش برای متشكل شدن با سركوب روبرو می شود، پنج نفر می توانند محفلی درست كنند و ادعای نمایندگی كردن بخشی از جنبش كارگری را داشته باشند. چنین محفلی می تواند در نشستهای مقدماتی اتحاد عمل كارگری هرگونه خرابكاری و پارازیتی بپراند و مانع پیشرفت كارها بشود. باز این را تكرار می كنم كه هر كسی كه فعل و انفعالات بین فعالین جنبش كارگری در ایران را در یك دهه گذشته دنبال كرده باشد، متوجه این موضوع می شود.

 

از همه اینها گذشته، بار دیگر در آستانه تعیین حداقل دستمزد هستیم. از فعالین و نهادهای كارگری انتظارات زیادی می رود. باشد كه این بار متحدتر عمل كنیم!

٤ ژانویه ٢٠١٤

(كارگر كمونیست ٢٩٤)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر