مهمترین خبر کارگری سال جدید، خبر اعتراض کارگران پتروشیمی
تبریز است. در خبرها آمده است که، از ورود صدها کارگر پتروشیمی تبریز بخاطر
خودداری از امضای قرارداد موقت برای مشاغلی که جنبه دائمی دارند ممانعت بعمل آمده است.
این کارگران هم در محوطه اداره کار تبریز دست به تجمع اعتراضی زده اند.
خبر اعتراض کارگران پتروشیمی از چند جنبه مهم است. ابتدا
اینکه کارگرانی در یک محیط کار مهم بالاخره بر علیه قرارداد موقت و سفید امضاء
مقاومت می کنند، مقاومتشان متحدانه است و سرتیتر اخبار رسانه ها شده است. امروزه
بنابه اعتراف آمار خود رژیم بیش از ۹۰ درصد نیروی کار در ایران موقت و سفید امضا
است. قرارداد موقت و بتبع آن ناامنی شغلی چماقی است بالای سر کارگران برای، بقول
علیرضا صدری مدیرعامل پتروشیمی تبریز، "زیاده نخواستن" کارگران! کارگران
اما جنگشان را با این وضعیت شروع کرده اند و اعلام کرده اند که دیگر تاب تحمل این
وضعیت را ندارند. همراه با اعتراضات وسیعی که از جانب بخشهای مختلفی از جنبش
کارگری در روزهای آخر سال ۹۳ به سطح دستمزدها شد، عکس العمل کارگران پتروشیمی
تبریز به قراردادهای موقت یک حرکت مهم تعرضی است.
نکته دوم اهمیت اعتراض کارگران پتروشیمی تبریز به نظر من
این است که، این حرکت ادامه اعتراضات آخر سال ۹۳ به وضعیت فلاکتبار دستمزدها و
معیشتی است که، جمهوری اسلامی به توده وسیع مردم کارگر و زحمتکش در ایران تحمیل
کرده است. کارگران پتروشیمی تبریز این اعتراضات را پی گرفتهاند. در سالهای گذشته
با تعیین حداقل دستمزد شاهد جنب و جوشهایی در صفوف کارگران و در بین فعالین، تشکلها
و نهادهای کارگری بودهایم. اما این تحمیل فقر برای سالی دیگر و این جنب و جوش با
تعطیلات آخر سال همزمان می شد و بعد از بازگشت کارگران به سر کار، آن تب و تاب
اعتراض کمابیش فروکش می کرد. با اعتراض کارگران پتروشیمی تبریز جنبش کارگری می رود
که از این دور باطل عبور کند.
کارگران باید تعرض کنند
اعتراض کارگر تنها زمانی میوه خواهد داد که متحد و متشکل و
تعرضی باشد. نمی شود فقط با غرولند وبشکل ایزوله، به وضعیت فلاکتباری که دولت
سرمایهداران ما کارگران را به آن راندهاند خاتمه داد. کارگر امنیت شغلی
ندارد، امنیت جانی ندارد، حق تشکل ندارد،
دستمزد و بیمه مکفی ندارد، حق اعتراض و اعتصاب ندارد، و هزار و یک تبعیض و بیحقوقی
دیگر. در عین حال با یک دولت هار و کارگرکش تا دندان مسلح طرف است، که جز سرکوب و
فشار آوردن به جامعه چیز دیگری نمی داند. کارگری که بخواهد با این وضعیت مقابله
کند باید متشکل و متحد بشود. کارگر ایزوله را اخراج می کنند و خانواده اش از هم می
پاشد. زندان می فرستند و از زندگی ساقط می کنند. کارگرانی که متشکل نیستند، حتی
اگر اعتراضی هم بکنند اعتراضشان معمولا سر دوانده می شود و در آخر هم پیگیری لازم
نمی شود. یک نمونه زنده، همین کارگران پتروشیمی تبریز هستند. سال گذشته نیز درست
در یک چنین موقعیتی همین کارگران دست به اعتراض زدند، اما با وعده و وعید دروغین
کارفرما اعتراضشان سر دوانده شد و بدون نتیجه به پایان رسید.
کارگر در این جامعه از هر طرفی مورد تعرض قرار گرفته است.
در قانون کار جمهوری اسلامی آمده است، کارفرما نمی تواند، برای کاری که جنبه موقت
نداشته باشد، کارگر موقت استخدام کند.
بعید به نظر می رسد که ۹۰ درصد مشاغل در آن جامعه جنبه موقت داشته باشند! در قانون
کار جمهوری اسلامی همچنین آمده است که مبنای افزایش دستمزدها تورم خواهد بود. اما
آنچه که مبنا قرار نمی گیرد همین تورم است. باز هم در قانون کارشان آمده است که
دستمزد باید سطح معیشت خانواده کارگری را در نظر بگیرد؛ اما آنچه که مورد بی
اعتنائی قرار می گیرد همین موقعیت معیشتی کارگران است. کارگران می گویند که ما قیم
نمی خواهیم. می خواهیم نمایندگان خود را، خودمان انتخاب کنیم که بر سر میزان
دستمزد و راههای افزایش آن با دولت و کارفرما مذاکره کنند. اما در بین کارگران و
در جامعه، هر کسی حرفی از این مطالبه بزند مارک ضدیت با سیستم می خورد و زندگی اش
تباه می شود. در قوانین جمهوری اسلامی جاسوسان در بین کارگران، همدستان و هم کاسه
های مدیریت را بعنوان "نماینده" کارگران جا می زنند. آنها را به جلسات
مذاکره بر سر دستمزد می فرستند. برای نشستهای بین المللی آنها را برای خوش و بش با
مراجع بین المللی، بعنوان نماینده کارگران ایران، راهی سفر می کنند. کارگران بارها
اعلام کرده اند که این مترسکها دیگر حتی مترسک هم نیستند. اینها دشمنان کارگران
هستند که لباس کارگر پوشیده اند. در نیشکر هفت تپه و شرکت اتوبوسرانی واحد تهران
برای قبولاندن این حقیقت به جمهوری اسلامی ماهها و سالها جانانه جنگیدند و تشکلهای
آزاد خودشان را ایجاد کردند. در دیگر مراکز کارگری مجامع عمومی خود را سازمان می دهند
و دائم درگیر مبارزه با شوراهای اسلامی و دیگر شاخکهای خانه کارگر اسلامی هستند.
و بالاخره مهتر اینکه مبارزات کارگران باید از حالت تدافعی
در بیایند و جنبه تعرضی بخود بگیرند. درست است که در جامعه ای مثل ایران که
کارگرازهیچگونه حق و حقوقی برخوردار نیست و هر اعتراضی حمله به کل سیستم است؛ اما
در همین محدوده هم حرکات تعرضی برای خواستهای معین معنا دارند. کارگری که در
اعتراض به وضع معیشتی اش خودکشی می کند با کارگری که جلوی صف اعتراض افتاده و
سخنرانهای آتشین می کند، در چشم جامعه دو مقوله متفاوت را نمایندگی می کنند. تجربه
نشان داده است که اگر جمهوری اسلامی در مقابل یکی از اینها کوتاه بیاید، در مقابل
همین اعتراض تعرضی بوده است.
حمایت و همبستگی کارگری سازمان دادن
مبارزه و اعتراض کارگران احتیاج به حمایت و همستگی کارگری
دارد. اغراق نیست اگر بگوئیم پیروزی کارگران با حمایت و همبستگی کارگران دیگر
مراکز و محلات کارگری تسهیل می گردد. باید رفت سراغ خانوادههای کارگران معترض که
در تجمعات کارگری شرکت کنند. باید رفت به محلات کارگری و خواست که کارگران معترض
فلان جا به حمایت شما نیازی مبرم دارند. باید رفت سراغ کارگران محیطهای دیگر
کارگری و دنبال متحد گشت. همین کارگران تجمع کرده پتروشیمی تبریز فقط بخشی از
کارگران این شرکت هستند که دست به تجمع زدهاند. کارگران و فعالین کارگری باید
بروند از بقیه کارگران، که ظاهرا قراردادشان موقت نیست، بخواهند که در اعتراض آنها
شرکت کرده و اعلام حمایت و همبستگی کنند. این نه تنها پیروزی کارگران معترض را
تسهیل می کند، بلکه کل کارگران آن مرکز را قدرتمند خواهد کرد. در اعتراضات احتمالی
آینده، کل کارگران را در موقعیت بهتر و متحدتری قرار خواهد داد.
اما یک نکته را باید برای چندمین بار مورد تأکید قرار داد.
وقتی که جمع بزرگی از کارگران مثل همین کارگران پتروشیمی تبریز دست به اعتراض می
زنند، این اعتراض نمی تواند اتفاقی باشد. هر اعتراض کارگری، بخصوص اعتراضات بزرگ
کارگری، دارای سطحی از تشکل و سازماندهی هستند. تعدادی بعنوان فعالین و معتمدین
کارگری جلو افتادهاند و بقیه را قانع به پیوستن به اعتراض کردهاند. در بحبوحه
اعتراضات وظیفه این فعالین و معتمدین بیشتر و سنگین تر می شود. همین ها دنبال
کسانی که مستعد پا جلو گذاشتن هستند می گردند و آنها را سازمان می دهند تا در
پیشبرد اعتراض کارها و وظایفی را به عهده بگیرند. یک کار مهم این تیپ از فعالین
این است که با کارگران و فعالین کارگری دیگر مراکز کاری ارتباط بگیرند و خواهان
حمایت و همبستگی بشوند. با کارگران مراکز کارگری در شرایط مشابه تماس بگیرند که
خودشان هم دست به اعتراض بزنند و اعتراضشان را متحدانه و قدرتمند به پیش ببرند. پیروزی
اعتراض و اعتصاب کارگری به فاکتورهای مختلفی بستگی دارد. شاید مهمترین فاکتورها
جلب توجه تعداد بیشتری از کارگران برای حمایت و همبستگی و همچنین برای دست زدن به
عمل مشابه باشد. این جنبه به نظر می رسد که کمترین توجه را به خود جلب کرده است.
شاید لازم باشد به دلیلش بیشتر فکر کرد.
اگر اواخر سال ۹۳ نشانی از تحولی باشد، نشان از تحول در
همین واقعیات است که کارگران دستمزد مکفی می خواهند، امنیت شغلی می خواهند و آن
"سه جانبه گرائی" دروغین، که دولت اسلامی هر سه جانبه آن است را دیگر
قبول نمی کنند. جنبش کارگری بخصوص در آخر سال گذشته نشان داد که پتانسیل عظیمی
برای حمله و تعرض دارد. این پتانسیل باید بالفعل شود.
سال هنوز تازه است و با یک گل هم بهار نمی شود. اما اگر
فضای اعتراضی آخر سال نشانه از حال و هوایی بود این حال و هوا، حال و هوای اعتراض
است. اگر آن فضا چیزی را مژده می داد، باید در سال ۹۴ منتظر حرکات مهمی در جنبش
کارگری بود.
۲۸ مارس ۲۰۱۵
(کارگر کمونیست ۳۵۵)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر