۱۳۹۴ شهریور ۱۱, چهارشنبه

سوسیالیسم را دیگر زیر گوشی نجوا نمی کنند!

گرچه اتفاقات "بهار عربی" موقعیت سیاهی که دنیا را فراگرفته بود پس زد وعده ای را که  "انقلاب" و تغییر را بی‌خیال شده بودند سورپریز کرد، و بدنبال آن در آمدن کلمه "سوسیالیسم" از پستوی خانه‌ها خواب راحت را از چشم همه طرفداران موقعیت فعلی ربوده است. جدا از جاهائی مثل یونان و اسپانیا که احزاب در قدرت و یا در حال قدرتگیری رسما می گویند چپ هستند و بسیاری از ناظران تحلیلگر آنها را سوسیالیست می دانند، اکنون در قلب دو کشور زورگو  و الگوی سرمایه‌داری، یعنی انگلیس و آمریکا، کسانی رسما و بدون ترس و واهمه از اینکه رأی شان برای ورود به کاخ ریاست جمهوری و یا رئیس جمهور شدن کم خواهد شد اعلام کرده اند که سوسیالیست هستند. مهمتر اینکه همین اعلام علنی، اتفاقا باعث محبوبیتشان هم شده است. هافینگتون پست (Huffington Post) در آخرین گزارشی که از آخرین نظرسنجی در آمریکا منتشر کرده است، می گوید ٤٧ درصد آمریکائیها گفته‌اند به کاندیدی که خود را سوسیالیست معرفی کند رأی خواهند داد. حتی در بین افراد بین ١٨ تا ٢٩ سال، این رقم به ٧٠ درصد رسیده است! یکی از سردبیران روزنامه تلگراف به نام آلیستر هیت (Allister Heath) می گوید: "برای دوره‌ای چنین به نظر می‌رسید که ضدانقلاب بازار آزاد در دهه ١٩٧٠ و ٨٠، همراه با شکست شوروی بالاخره سوسیالیسم را از بین برد. تنها آلترناتیو از آن ببعد سرمایه‌داری است و از میان مدل‌های مختلف آن می‌شد یکی را انتخاب کرد. این "مدل‌ها" هر چه می‌بودند، کسی دیگر پیشنهاد نابودی نظامی را نمی‌کرد که در عرض بیش از ٢٥٠ سال گذشته این همه بر ثروت جوامع افزوده است. اما متأسفانه چنین نشد و ایده های چپ بار دیگر بازگشته اند." (٣١ ژوئیه ٢٠١٥) همین ایشان در مطلبی دیگر در واکنش به یک نظرسنجی می‌گوید: "جامعه یواش یواش، اما به یقین، دارد به اقتصاد بازار آزاد پشت می‌کند و به سوسیالیسمی که مال نیاکانشان بود روی می‌آورد. ... تا آنجا که به بعضی مسائل اقتصادی مربوط است، جامعه بسیار چپ تر از آنی است که حزب محافظه کار توان درکش را دارد و حزب لیبر توان باورش را." (سایت City A.M ٥ نوامبر ٢٠١٣)
بیست - بیست پنج سال پیش، در اوج رقص و پایکوبی طرفداران نظم خونین سرمایه‌داری بر آوار دیوار برلن، که آن را فروریزی سمبل آرمانخواهی و امید به تغییر تفسیر می‌کردند، انسان باید قدرت تخیلش فوق العاده می‌بود تا یک چنین روزی را در سال ٢٠١٥ پیش بینی کند. اما آن روز اینجاست و قصد هم ندارد صحنه را ترک کند.
اما سوسیالیسم و دیالوگ بر سر سوسیالیسم گرم است. هر تفسیر و تعبیری که برنی ساندرز، جرمی کوربین، الکسیس سیپراس و یا پابلو ایگلسیاس و امثالهم از سوسیالیسم داشته باشند، مردمی که اعلام کرده‌اند به اینها رأی می‌دهند و یا بعضا رأی هم داده‌اند، یک چیز را نشانه گرفته‌اند و آنهم موقعیت و سیستم فعلی است که زندگی را بر همه تباه کرده است! رئیس اتحادیه اروپا، دانلد تاسک، به دنبال بحرانی که یونان به جان اروپا انداخت، می گوید "برای او نگرانی قبل از آنکه مربوط به مسائل مالی باشد، فضای سیاسی است که به راه افتاده است. می گوید که این فضا اروپای ١٩٦٨ را به یاد او می آورد."
کلمه دیگری که آن هم این روزها به همان اندازه سوسیالیسم و شاید هم حتی بیشتر بر سر زبان‌ها افتاده است، "سرمایه‌داری" است. برای دوره ای ١٥، ٢٠ ساله، جز در بحثهای روشنفکران دانشگاهی و احزاب و گروه‌های کمونیستی، نام "سرمایه‌داری" بندرت به میان می‌آمد.  اما مردم امروز به حق مسبب همه مشکلات و مصائب این دنیا را سیستم سرمایه‌داری می دانند. کتاب پرفروش می نویسند که سرمایه‌داری بی‌اعتنا به عواقب اعمالش، با دنده آخر در حال تخریب طبیعت است. جنگل‌ها که آتش می‌گیرند، دریاچه و رودخانه‌ها که خشک می‌شوند، انگشت اتهام به سوی سرمایه‌داری نشانه می‌رود. کتاب پرفروش می‌نویسند که سرمایه‌داری بانی و باعث اصلی نابرابری‌ها در درآمد و در فرصت‌هاست. بحران که دنیا را فرامی‌گیرد، انگشت اتهام به سمت سرمایه‌داری نشانه می‌رود. دیگر کسی گول رجزخوانی "دمکراسی" و "حقوق بشر" و از این نوع کالاهای بنجل را نمی‌خورد. بحث فقر، بیکاری، جنگ، دزدی، آدمکشی و غیره که در مهمانی‌های خانوادگی به میان می‌آید، سرمایه‌داری را می‌کوبند. فرانک لانتز، مهمترین نظرسنج حزب جمهوریخواه آمریکا به استراتژیستهای این حزب گفته است که دیگر در کمپین‌های خود از "سرمایه داری" دفاع نکنند؛ چرا که فقط باعث کاهش آرایشان خواهد شد! این حکایت دنیای امروز ماست.

گام‌های بعدی
قریب به اتفاق کسانی که با مصائب دنیای امروز روبرویند و انگشت اتهام را به سوی سرمایه‌داری نشانه می‌روند و به دنبال راه حل در سوسیالیسم هستند، البته که رفرم‌هایی را در نظر دارند. اما رفرمی که دست به ریشه نبرد، محکوم به شکست است. قبلا هم در اعتراض به سرمایه‌داری و معضلاتی که بر جامعه تحمیل کرده بود، شاهد رفرم‌هائی بودیم. اما دیدیم که بسیاری از این رفرم‌ها دست به ریشه نبردند و سرمایه‌داری قادر شد آن رفرمهای نیمبند را پس بگیرد.
"گام‌های بعدی" برای گذر از سرمایه‌داری و برقراری نظامی سوسیالیستی دست زدن به اقدامات عملی مشخص است که باید در فرصتی دیگر به آنها پرداخته شود. در این یادداشت هدف من نه پرداختن به آن گام‌های عملی، بلکه توجه دادن خواننده به دیالوگهایی است که حول بازگشت دو مقوله سوسیالیسم و سرمایه داری راه افتاده است. هدف من از این نوشته تحلیل کردن انواع "سوسیالیسم"ها و برخوردها به "سرمایه‌داری" نیست. در این باره هم البته باید بحث و گفتگو کرد. اما اینکه مردم به مشکلات خود فکر می‌کنند و به دنبال مسبب آن و راه حلی ریشه‌ای که بر مصائب زندگی‌شان نقطه پایانی بگذارد هستند، یک واقعه بسیار مهم است. اینکه مردم دوباره درباره سوسیالیسم و سرمایه داری، حال هر تفسیر و تعبیری از این مقولات داشته باشند، حرف می‌زنند را باید به فال نیک گرفت. بیخود نیست که ستون نویسان روزنامه تلگراف با مطرح شدن نام جرمی کوربین، یکی بعد از دیگری اعلام کرده اند که بیشتر نگران این هستند که سوسیالیسم و سرمایه داری بار دیگر بحث داغ جامعه شده است! بگذار بار دیگر "سوسیالیسم" به خانه‌ها برود و یک بحث اصلی ما در اتاق نشیمن‌ها، بر سر سفره‌ها، در ساعات استراحت و ساعات نهارمان باشد. بگذار مردم برنی ساندرز را با هیلاری کلینتون مقایسه کنند. جرمی کوربین را با تونی بلر مقایسه کنند. اولی‌ها از چیزی به نام سوسیالیسم حرف می‌زنند، دومی‌ها از آن وحشت دارند! بگذار درباره این مقایسه‌ها حرف بزنند و ببینند که چرا حرف زدن از سوسیالیسم به ما کمک می کند که به معضلات اجتماعی، بطور اجتماعی فکر کنیم. به همه ما کمک می کند که نقطه ها را - از رویکردمان (اپروچ) به رابطه کار و سرمایه، به فاجعه تخریب محیط زیست، از رویکردمان به فقر، به راسیسم و مذهب، از رویکردمان به بحران‌های ادواری سرمایه‌داری، از رویکردمان به اتوماتیزه شدن و به بیکاری، به جنگ، به ستم بر زن، به گلوبالیزاسیون و به نئولیبرالیسم و غیره و غیره - به هم وصل کنیم تا یک راه حل راهگشا بیابیم و بر این دور باطل نقطه پایانی بگذاریم.
٣٠ اوت ٢٠١٥

("کارگر کمونیست" ۳۷۶)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر