در
اواخر ماه ژوئن سال ۲۰۱۷، دادگاهی در استان انتاریو کانادا یکی از قاتلان زنجیره
ای به نام الیزابت وتلافر، که متهم به قتل ۸ سالمند و تلاش برای به قتل رساندن ۶
سالمند دیگر شده بود را به حبس ابد محکوم کرد. او پرستاری بود که در طول دوره
اشتغالش در چندین خانه سالمندان مشغول کار بود و در طی مدتی که با این سالمندان
کار می کرد، با تزریق آمپول قربانیان جنایاتش را به قتل رساند. داستان قتل و
جنایات الیزابت وتلافر هدف این یادداشت نیست. خواننده علاقمند می تواند از طریق
اینترنت در جریان جزئیات آنها قرار بگیرد. آنچه که بعد از یک سال مسئله فوق را به
سرتیر اخبار کشانده است - و من را نیز وادار به نوشتن این یادداشت کرد، جنگی است
که رسانه های نان به نرخ روزخور، همراه با کل دم و دستگاه ضدکارگری کانادا بر علیه
اتحادیه های کارگری راه انداخته اند.
الیزابت
وتلافر عضو اتحادیه پرستاران انتاریو بوده و در دو مورد، هنگامی که ایشان از جانب
مدیریت دو خانه سالمندان (قبل از آخرین مورد) تهدید به اخراج می شود، هر دو بار
اتحادیه فوق از ایشان حمایت و از حق اشتغال ایشان دفاع می کند. ظاهرا در هر دو
مورد پرونده شکایت اتحادیه طوری پیگیری شده که مدیریت بخاطر کاهش هزینه پیگیری، سر
و ته قضیه را به هم آورده و نامه های سفارشی ای که خود وتلافر و اتحادیه متن آن را
پیشنهاد می کنند، تا بلکه ایشان شانس پیدا کردن شغل دیگری داشته باشد، از طرف
مدیریت به او داده می شود. در کل هر دو بار قضیه نسبتا به نفع الیزابت وتلافر
خاتمه می یابد.
اکنون
اتحادیههای کارگری در کانادا زیر فشار قرار گرفتهاند که چرا به هر قیمتی از
اعضایشان دفاع میکنند. در مورد مشخص اتحادیه پرستاران اونتاریو و الیزابت وتلافر،
اتحادیه هیچگونه کار غیرعادی و خارج از نرم انجام نداده است. اتحادیه، بنابر وظیفه
قانونیای که در برابر عضوش دارد، از یک عضوی که در تمام دوره اشتغال حق عضویت
برای یک چنین روزی پرداخت کرده، دفاع کرده است. اتحادیه چگونه از عمل جنائی آن عضو
مشخص اطلاع پیدا کند؟! این کار پلیس است که ربطی به رابطه اتحادیه با اعضایش
ندارد. اتحادیه تنها، با اطلاعاتی که مدیریت در اختیارش گذاشته، عمل کرده است. این
دروغ محض است که گویا اتحادیهها به هر قیمتی از اعضایشان دفاع میکنند. فردی که
جان کس دیگری را عمدا به خطر میاندازد، هیچ اتحادیهای از او دفاع نمیکند. این
البته وظیفه کارفرماست که مدرک محکمهپسندی ارائه بدهد تا اخراج و یا تنبیه کارگری
را توجیه کند. ایشان اگر ترجیح بدهند برای کاهش هزینه سر و ته قضیه را به هم
بیاورند، و مدارک کافی برای اخراج کسی ارائه ندهند، این دیگر ربطی به اتحادیه
ندارد. بلکه ریشه در حرص و آزی است که از سیستم طبقاتی و استثمار کارگر سرچشمه می
گیرد.
اتحادیههای
کارگری در غرب، با تمام اشکالات سیاسی که دارند، تنها سنگری هستند که برای جلوگیری
از سقوط نسبی به عمق دره فقر و نداری از کارگران دفاع میکنند. در این دوره و زمانه،
همین نهادهای کارگری هم شدیدا زیر فشار قرار گرفتهاند که همان دفاع نیم بند هم از
حقوق کارگران نکنند! کل دم و دستگاهی که سیستم ضدانسانی سرمایهداری بر آن بنیان
نهاده شده برای استفاده از فرصتهایی که فکر میکنند میتوانند کارگران را در بردگی
مطلق نگه دارند، بسیج می شوند. در مقابل کارگران باید تمام قد از حق و حقوق و
نهادهای خود در برابر این حملات دفاع کنند. اینها میخواهند همین حداقلهایی را هم
که امروز بشریت از آن برخوردار است، بزنند. دنیا را برای امثال ترامپ، اردوغان،
پوتین، نتنیاهو و داگ فورد هموار می کنند، اما درباره ریشه ناامنی در جامعه آدرس
غلط می دهند!
۱۰
ژوئن ۲۰۱۸
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر