۱۳۹۷ تیر ۵, سه‌شنبه

ما از کنار هیچ حمله‌ای به چپ ساکت و آرام نمی‌گذریم!


به دنبال اعتراض به حمله رضا شهابی به چپ، وی در ادامه تور سخنرانی‌هایش، در استکهلم سوئد گفته‌هایش را ظاهرا پس گرفته است. همینکه ایشان متوجه شده باشند که حمله به چپ کار بدی است و متوجه شد چپ جواب می‌دهد، نکته مثبتی است. با این همه، من نکاتی حول اظهارات او در جلسه اول و صحبتهای متعاقب آن، و کسانی که از او دفاع کرده اند دارم که در این یادداشت به آنها می پردازم.

من هم مثل بسیاری که علاقمند بودند بدانند شهابی چه می‌گوید، آن بخشی از سخنانش که درباره "چپ" حرف می‌زند را شنیدم. خلاصه حرفهای وی در این مورد سه جمله هستند: "چپ ما هنوز در تلویزیونها به همدیگر انگ می‌زنند. ٤٠ سال خارج از کشور هستند، مدعی هستند، اما هیچگونه برنامه مشخصی ندارند که ارائه بدهند. شما با همدیگر خوب باشید، زیر پای همدیگر را خالی نکنید، برای ما بزرگترین نعمت است."
چپهای زیادی، به نظر من به درست، به این نکات او و بخصوص با آن لحن تحقیر و توهین‌آمیزی که درباره کل چپ حرف می‌زند عملا دارد چپ را می‌زند اعتراض کرده و واکنش نشان داده اند. تعدادی هم از او دفاع کرده‌اند. در این یادداشت روی همین سه جمله و بعضی از نکاتی که مدافعین او گفته‌اند، تمرکز خواهم کرد.


چپ
کوتاه عرض کنم که آنچه که در ایران به "چپ" مشهور است، حتی ضعیفترین حلقه آن، از حقوق ابتدائی کارگران و مردم فقیر دفاع کرده است. طیفی که بعنوان برابری طلب و صدای بخش فقیر جامعه شناخته شده است. (واضح است که احزابی مثل حزب توده و فدائیان اکثریت را کسی بعنوان چپ در آن جامعه نمی شناسد. این جریانات جریانات مزدور و جاسوس صفتی هستند که کارشان لو دادن کارگران و فعالین سیاسی مخالف رژیم اسلامی بوده و دستانشان در دست شکنجه گرانی چون لاجوردی آغشته به خون کارگران و آزادیخواهان است).
دوستانی اشاره کرده اند که رضا شهابی حتی مسافرتش به خارج از کشور را هم مدیون همین چپی است که از نظر رضا شهابی باید از موضعی بالا باهاش حرف زد. در صدها شهر و شهرک اروپا، استرالیا، آسیا و آمریکا، فعالین چپ در هوای گرم و سرد، بارانی و آفتابی، در مراکز و میادین اصلی این شهرها در اعتراض به زندانی کردن همین رضا شهابی کمپین و آکسیون اعتراضی گذاشتند و عکس ایشان را بلند کرده و با اتحادیه‌های کارگری، نهادهای چپ و مترقی و نمایندگان پارلمانها و رسانه‌های محلی و بین‌المللی درباره موقعیت کسانی مثل شهابی صحبت و گفتگو کردند. اعضا و کادرهای حزب کمونیست کارگری، با به خرج دادن ابتکارات و پیمودن صدها کیلومتر، خود را به محل برگزاری جلسه سالانه آی ال او رسانده و عکس امثال رضا شهابی را در سالن اصلی کنفرانس بلند کرده و به نمایندگان حاضر در آن کنفرانس گفتند که اینها به خاطر فعالیتهایشان در میان کارگران دستگیر و زندانی شده اند. چنین چیزی درباره "راست"ها صادق نیست. راستها و نیمه راستها هم، به ما ایراد میگرفتند که چرا رفته‌اید و شلوغ بازی در می‌آورید!؟ حتی برای نمونه هم که شده، کسی نمی تواند یک جائی رضا پهلوی، مسی علینژاد، ابوالحسن بنی صدر و یا شیرین عبادی را ببیند که به حبس و اذیت و آزار رضا شهابی اعتراضی کرده باشند! من اگر جای رضا شهابی بودم با احترام از چپ حرف می‌زدم و خودم را نه تنها در مقابل آنها قرار نمی‌دادم، بلکه بعنوان عضوی از آن خانواده صحبت می‌کردم. و کارهای ایشان را ارج نهاده و تمام انرژی‌ام را صرف حمله و زدن راستها می‌کردم.
در جواب شهابی که می گوید چپ چهل سال است کاری نکرده، به اطلاع ایشان برسانیم که فعالین حزب کمونیست کارگری یک کمپین بسیار بزرگ در حمایت از اعتصاب کارگران نفت در دهه نود میلادی قرن گذشته راه انداختند که اسنادش در کتابی به نام "کارگران می توانند" ثبت شده است. کمپین حزب کمونیست کارگری در دفاع از محمود صالحی، کمپین این حزب در بحبوحه اعتراضات کارگران شرکت واحد، کارگران نساجی های شاهو و کردستان و پرریس، اعتراضات کارگران نیشکر هفت تپه، اعتراضات کارگران پتروشیمی ها، در دفاع از کارگران چادرملو، کمپین دفاع از رضا شهابی، کمپین اعتراض به زندانی کردن اسماعیل عبدی و جعفر عظیم زاده و دهها کمپین دیگر که صدای کارگران ایران شدیم، کارهای مهمی است که بخشی از چپ کرده است و اسنادش ثبت است. چپهای دیگر هم به سبک و شیوه ای که خود تشخیص داده اند کارهای دیگری کرده اند.

رضا شهابی یا اینها را نمی‌داند و یا هم می‌داند و عمدا خودش را به بیخبری از آن می زند که بر علیه چپ جوسازی کند. امیدوارم که اولی باشد!

حمله مجدد رضا شهابی به چپ
رضا شهابی ظاهرا در استکهلم سوئد خودش را تصحیح می‌کند! گزارشی از یک جریان فدائی در مورد سخنرانی شهابی در این شهر می‌نویسد: "رضا شهابی در قسمت پرسش و پاسخ موفق به رفع یک ابهام بزرگ شد، و آن این بود که برخی با انتشار جملاتی از سخنان او در شبکه‌های اجتماعی اینگونه وانمود کرده بودند که او ضد کمونیست و یک سندیکالیست مخالف با جنبش چپ است. ... شهابی بارها تکرار کرد که اگر ما امروز اینجا هستیم، بخاطر همین حمایت جنبش چپ در داخل و خارج از کشور بوده است، و از یاد نمی بریم که شما در سرما و گرما عکس های ما را به دست گرفتید و از ما حمایت کردید. او تاکید کرد که ما از هم نیرو می گیریم و باید هشیارتر از پیش راه را برای رسیدن به یک وضعیت بهتر ادامه دهیم."
او اما، باز هم، اینبار به فعالین و نهادهایی در داخل خود ایران حمله می کند! همان گزارش نوشته است: "او همچنین به چهره سازی برخی از افراد در جنبش کارگری اشاره کرد که با تفکر سکتاریستی و فرقه‌گرائی مانع از انسجام و همبستگی کارگران می‌شوند و حاکمیت نیز از این وضع که آنها تشکل‌های کاغذی و سایتی داشته باشند و موجودیت غیرمادی، استقبال می‌کند." شهابی بهتر است در پرسش و پاسخ آینده یکی از جلسات سخنرانی اش به این سئوال هم جواب بدهد که چه لزومی داشت رضا شهابی خودش را مجبور دیده با یک جمله و بدون اینکه معلوم شود چه چیزی را نقد می‌کند و به چه کار چه کسانی چه ایرادی می‌بیند، به تعدادی آدم در جنبش کارگری و فعالین سیاسی حمله اینچنین نازلی بکند!؟ شما اینجا رسما و علنا دارید در تور سخنرانی هایتان در خارج از کشور فعالینی را هدف حمله قرار داده اید که زندان رفته اند، در بین کارگران حضور به هم رسانده و درباره مشکلاتشان بحث و گفتگو کرده‌اند، با رسانه‌های بین‌المللی در باره وضعیت جنبش کارگری و فشارهای جمهوری اسلامی به جامعه مصاحبه کرده‌اند. زیر تهدید و فشارهای فیزیکی و سیاسی سکوت نکرده اند. حالا شما بگوئید کدام سیاست فرقه‌ای است؟ کار شما، یا کار آدم‌هایی که در کمیته پیگیری، کمیته هماهنگی، اتحادیه آزاد، انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه، کانون دفاع از کارگران و نهادهای امثال آن، فرقه‌ای است؟


از نقد باید استقبال کرد
یکی معترضه نوشته است: "رضا شهابی مجرم است که "جسارت" کرده و از سازمانها و نیروهای به اصلاح چپ انتقاد کرده است!!" اینها به نظر من یا عمدا دروغ می‌گویند و یا هم اصلا از مرحله پرت‌اند. چه کسی گفته است که شهابی و یا هر کس دیگری نقد نکند؟ چه کسی حتی بطور ضمنی چنین چیزی گفته است؟ لطفا معرفی کنید که ما بدانیم با چه کسانی طرفیم. تمام بحث این است که نقد کنید. با لحن تحقیر و از بالا متلک نپرانید. "کمیته دفاع از رضا شهابی" می‌نویسد: "موضوع سخنرانی او ابدا تحلیل چپ در خارج از ایران نبوده". من ادعا می‌کنم که اتفاقا بوده! اگر نبوده لازم نبود با همان لحن یک تصویر منفی از چپ بدهد. توی سر چپ بزند. هر کس از بیرون نگاه کند تصویری را که از گفته های رضا شهابی از چپ می گیرد این است که مشغول خالی کردن زیر پای همدیگر هستند. تصویری فرقه ای و الحق ضدچپ! رضا شهابی و یا هیچ کس دیگری نمی‌تواند با لحن توهین آمیز به چپ متلک بپراند و سر بالا بگیرد و حق به جانب و طلبکارانه راهش را بگیرد و به جلسه دیگری در سالن دیگری برود. چپ جواب اینگونه اظهارات را خواهد داد.
نکته دیگر اینکه رضا شهابی یک آدم شناخته شده در جنبش کارگری است. او سیاسی است و دارای یک گرایش مشخص سیاسی. او در جلسات مختلفی که برایش ترتیب داده شده و همچنین در گزارشی که "رادیو زمانه" از صحبتهایش در پاریس منتشر کرده، گفته است که جمهوری اسلامی نمی‌گذارد تشکل کارگری ایجاد بشود. اعتراضات کارگری را امنیتی کرده‌اند. دستمزد کارگران پرداخت نمی‌شود. کارگران دستمزدهایشان کم است. فعالین کارگری زندانی می‌شوند. و صحبتهای دیگری در همین چهارچوب. کسان دیگری هم در همان جلسات گفته اند که "طبق مطالب کتاب‌های درسی مدارس، ایران کشوری است با یک ملت و یک مذهب. در مدرسه فرهنگ مردسالاری آموزش داده می شود و دختران مجبورند قبول کنند جنس دوم‌اند. ... جنبش مطالباتی کارگران، معلمان، زنان و بقیه اقشار فرودست متوقف نمی‌شود و ما ناگزیریم برای ایجاد توازن قوایی که به نفع طبقات فرودست باشد مبارزه کنیم." این هم گرایشی است که من به آن سمپاتی دارم و دلم می‌خواهد رضا شهابی را هم در همین گرایش ببینم، اما متأسفانه اینطوری نیست. من رضا شهابی را به این دلیل نقد نمی‌کنم که چرا این حرفها را نزده؛ بلکه به او ایراد می‌گیرم که بیخود به چپ گیر داده‌ای. چپ یک کارنامه سالم و سیاسی و روشنی دارد که اگر فشار آن نبود، گفتن کلمه "چپ" هم خود جرمی محسوب می‌شد.
باید نقد کرد و بدون آوانس دادن هم نقد کرد. هیچکس به اندازه چپ و مشخصا کمونیستها – هر کس به شیوه ای که خود تشخیص داده – از فعالین کارگری حمایت نکرده. ما از اسانلو که اسیر رژیم اسلامی بود، بیشترین حمایتها را کردیم. اما همینکه وارد همکاری با "جبهه مشارکت" شد، در همان ایران و در همان زندان، مورد بیشترین نقدهای ما قرار گرفت. درباره دیگر فعالین کارگری هم، همین سیاست ما بوده است. بدون قید و شرط از همه زندانیان سیاسی حمایت کرده‌ایم و بدون آوانس دادن و بدون توهم هم، اگر لازم باشد گرایش سیاسی آنها را، چه کارگر باشد و چه غیرکارگر، نقد کرده ایم. نباید اجازه داد هر كس روزی لباس كارگر تنش بوده طلبكار، نسنجیده و با لحن تحقیر و توهین‌آمیز با چپ صحبت كند. رضا شهابی اولین کسی نبوده که اینطوری طلبکارانه چپ را مخاطب قرار داده. بالاخره باید جوابی از جانب ما بگیرد و در تاریخ ثبت شود. این صحبت مخاطبش کسانی است که فکر می کنند در بحث و نقد رضا شهابی، برای نزدیک شدن به او، مسابقه بگذارند و یا از فرصتی که به دست آمده، تورشان را پهن کنند. هر آدم جدی و بااهمیت در فعالیت سیاسی، با نقد و راه نشان دادن به سیاستی دور و یا نزدیک می شود، نه با نان قرض دادن.
و بالاخره نقد سخنان روحانی و یا علم الهدا و یا فلان مرتجع و فلان مهره جریانات راست سلطنت طلب و ناسیونالیست قومپرست برای هر کمونیست و چپی دیگر بدیهی است. نقد گرایشات راست در جنبش کارگری است که چپ و راست درون صفوف خود چپ و کمونیستها را مشخص می کند.

درک بعضی ها از اتحاد
رضا شهابی می گوید: "شما با همدیگر خوب باشید، زیر پای همدیگر را خالی نکنید، برای ما بزرگترین نعمت است." "بیانیه کمیته دفاع از رضا شهابی" هم می‌نویسد: "شهابی مانند همه ما، نیروهای مدافع طبقه کارگر را به اتحاد و همبستگی و پرهیز از رقابت‌ها و تفرقه‌های بی مورد دعوت کند امری نکوهیده نیست و برعکس مثبت و قابل دفاع است." من یکی از دایره سواد سیاسی و اطلاعات این جماعت از اتحاد و نزدیکی نیروهای سیاسی به هم و غیره چیزی نمی دانم. اینها اما در همین یکی دو پاراگراف و جملاتی که گفته اند، یک درک تماما عامیانه و سطحی از اتحاد و اتحاد عمل، و اختلافات احزاب و سازمانهای سیاسی و چپ به دست داده اند. تمام مسئله را با نصیحت "به هم نزدیک شوید" و "زیر پای همدیگر را خالی نکنید" توضیح می‌دهند. اولا بسیاری از این احزاب و سازمانها در موارد بسیار زیادی با هم اتحاد عمل کرده و در آکسیون و تظاهراتهای مختلفی با هم هماهنگ عمل کرده‌اند. در مورد بسیاری از مسائل سراسری تر، با هم نشست و برخاست داشته و تبادل نظر کرده‌اند و بعضا به نکات مشترکی هم رسیده‌اند.
در موارد دیگر، این دوستان بهتر است بدانند که چپ یک طیف رنگین کمانی است که تعدادی از آنها به خاتمی و روحانی و منتظری نزدیک ترند تا به همدیگر. در این طیف از چپ هستند کسانی که لنین را دشمن کارگران معرفی می‌کنند. اگر اینها با همدیگر بحث می‌کنند و یا مواضع همدیگر درباره خاتمی و سروش را نقد و افشا می‌کنند، خالی کردن زیر پای همدیگر نیست. جامعه و از جمله شماها، باید بدانید که چه کسی کجا ایستاده است. با پند و اندرز کسی مثل شما، که کسی به کسی نزدیک نمی‌شود.

کاری که فکر می کنید نکوهیده است، در حق دیگران روا ندارید!
اما در مقابل این ادعای شهابی که "چپها زیر پای همدیگر را خالی می‌کنند"، باید از خود ایشان پرسید اگر این کار نکوهیده است، شما چرا برای خودتان وظیفه تعیین کرده‌اید که زیر پای دوستان و همکارانتان را در ایران خالی کنید؟ حداقل انتظاری که از یک فعال کارگری میرود این است که در مقابل پاپوش دوزی‌ای که جمهوری اسلامی علیه دیگر فعالین کارگری به راه می‌اندازد، حمایت از آنها باشد. شما چه نفعی از جوسازی بر علیه آن نهادها و تشکل‌هایی را که شما "کاغذی و سایتی" می‌خوانید، می‌برید؟ این کار را نکنید! برای اعتبار سیاسی خودتان هم خوب نیست. اگر کسی معنای واقعی این اظهارات شما را برای فعالین کارگری در همان فرانسه و سوئد توضیح بدهد، از دعوت از شما رسما اظهار پشیمانی خواهند کرد.
٢٤ ژوئن ٢٠١٨

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر