در
مطلب "تحریمها
و موضع راست" سعی کردم به در هم تنیدهگی اقتصاد و سیاست و بطور
مشخص تحریمهای اقتصادی و سیاسی اشاره کنم که به سیاه و سفیدیای که بعضا ادعا میشود،
نیستند. در مورد تحریمهای غرب بر علیه جمهوری اسلامی، یک نکته را باید در نظر
گرفت و بعد به مسئله تحریم اقتصادی - تجاری برخورد کرد. و آن یک نکته هم این است
که مواد غذائی و دارو و درمان شامل این تحریمها نمیشوند. به نظر من کسی نمیتواند
بگوید که خواهان تحریمهای سیاسی بر علیه جمهوری اسلامی است، اما مخالف تحریم خرید
و فروش نفت ایران. نمیتواند ادعا کند که برای تحریم سپاه پاسداران، بنیاد
مستضعفان، جهاد سازندگی و اینگونه نهادها فعالیت میکند، اما اهمیت این نهادها در
اقتصاد جمهوری اسلامی را نادیده بگیرد. شاهرگ اقتصاد جمهوری اسلامی، که با آن دم و
دستگاه سرکوب، کهریزک، سپاه قدس و به خون کشیدن مردم سوریه، عراق، ترور در
آرژانتین و تروریسم در خارج کشور و غیره سازمان میدهد، نفت است. آیا مخالف
"تحریم اقتصادی"، مخالف تحریم خرید و فروش نفت است؟ سپاه پاسداران،
بنیاد مستضعفان و جهاد سازندگی تقریبا ۹۰ درصد اقتصاد ایران را بخود اختصاص دادهاند.
آیا مخالف "تحریم اقتصادی" موافق خارج کردن این نهادها از لیست نهادهای
تروریستی است؟ هر یک ریالی که به سوی جمهوری اسلامی سرازیر میشود، خرج خرید بیشتر
امکانات تسلیحاتی و سرکوب میشود. چه کسی در ایران، از فقیرش تا غنیاش که سرش تو
آخور جمهوری اسلامی نیست، فکر میکند که پولی که از بیرون به دست جمهوری اسلامی میرسد،
خرج بهداشت، رفاه، کارآفرینی و زندگی در آن جامعه میشود؟
بحث این دوره تحریمها
بعضی
از مخالفین چپ تحریم بر علیه جمهوری اسلامی میگویند که در این دوره بخاطر تشدید
تحریمها از جانب دولت ترامپ است که مخالف تحریمها شده اند. متأسفانه حقیقت را
نمیگویند. در این دوره جواد ظریف و "نایاک" و بخشی از اپوزیسیون
پرورژیمی جلو افتادند که "تحریمها اجازه نمیدهد جمهوری اسلامی با کرونا
مقابله مٶثر بکند". این دوستان، بطور ضمنی، گفتند بله اینها درست میگویند. بحث
این دوره و آن دوره نبود! بحث این بود و هنوز هم این است که اینها کرونا و شیوع آن
در یک سطح میلیونی که خود به آن دامن زدند، را بهانه کردهاند.
بخشی از سابقه تلاش برای "تحریم اقتصادی"
بحث
تحریم بر علیه دولتهای آدمکش از جانب نیروهای چپ، کمونیست و مترقی، به درست و یا
غلط، بحث تازهای و مختص به جمهوری اسلامی نیست. فروپاشی نظام آپارتاید در آفریقای
جنوبی، عموما حاصل تلاش و کمپین وسیعی بود که گرچه دول آمریکا موافق آن نبود، اما
فشار اقتصادی عظیمی را باعث شد که نهایتا آپارتاید نژادی را فروپاشاند. کارگران
نفت ایران در سال ۵۷ لولههای نفت را بر دولت نژادپرست آفریقای جنوبی و اسرائیل
بستند. کارگران بنادر استرالیا هم در اقدامی، در دفاع از مبارزات کارگران ایران
علیه جمهوری اسلامی، مانع بارگیری یکی از کشتیها شدند. کمپین BDS (جنبش بایکوت، عدم سرمایهگذاری
و تحریم اسرائیل) هم کمپینی علی العموم از
جانب چپها بر علیه دولت نژادپرست اسرائیل است. مخالفین تحریمها بر علیه جمهوری
اسلامی طوری پرحرارت بحث میکنند که انگار این فعالیت از اختراعات حزب کمونیست
کارگری است!
مرگ بر آمریکا!
در
بحث دوستان مخالف تحریمها بر علیه جمهوری اسلامی، شاید ناخودآگاه، مسئله مخالفت
با آمریکا برجسته است. بعضا کشتارهای آمریکا شمرده میشود تا نشان داده شود که
آمریکا اگر از جمهوری اسلامی بدتر نباشد، بهتر نیست. حزب کمونیست کارگری برای
دنیائی فارغ از استثمار میجنگد. دنیا زمانی از استثمار و جنایت خلاص میشود که
سلطه سرمایه در همه جا، از جمله در آمریکا هم ورافتد. محکوم کردن سیاستهای آمریکا
در جهان و در خود آمریکا هم، یکی از فعالیتهای دائمی ما بوده است. بیشتر از هر
جریان دیگری به جنایاتش در دنیا پرداختهایم. در تروریست بودن دولت آمریکا شکی
نداریم. در آدمکش بودن آن و داشتن یک تاریخ خونینی از کشتار و سازمان دادن کودتا و
زیر بغل رژیمهای تروریست را گرفتن و شکنجهگر تربیت کردن و غیره شکی نداریم. در
خارج کشور، هر آنجا که زندگی میکنیم و اعتراضی بر علیه قلدری آمریکا بوده، هر جا
که کسینجر و جورج بوش و امثالهم برای سخنرانی و یا گرفتن جایزهای پیدا شدهاند،
در صف مقدم اعتراض بودهایم. در تظاهراتهای ضدجنگ که آمریکا لیدر آنهاست، در صف
مقدم بودهایم. اما یک مسئله را نباید از یاد برد؛ ما بعنوان کمونیستهای یک کشور
خاص، کمونیستهای تبعیدی از ایران، اولیت ما برای مبارزه، و انرژی ما باید کجا
متمرکز و صرف شود؟ آیا ما میخواهیم در عین حالی که داریم تلاش میکنیم جمهوری
اسلامی را سرنگون کنیم، مشغول سازمان دادن سرنگونی دولت آمریکا هم هستیم؟ اگر جواب
مثبت است، یعنی نکردن هیچ کدام! محافلی هستند که مشغول سازمان دادن انقلاب جهانی
هستند، که خودشان هم می دانند مشغول هیچی نیستند.
با
شعار "مرگ بر آمریکا" نمیتوان به جنگ جمهوری اسلامی رفت. نمیتوان در
ایران کسی را نجات داد. اگر کسی قصد خلاصی آن جامعه را دارد، باید تمرکزش را جای
درستی بگذارد. و آن مبارزه با ترفندهای رژیم اسلامی است.
۱۵
آوریل ۲۰۲۰
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر