جامعه
ایران با بحران واقعی کمبود نان، قوت لایموت، روبرو است. بنابه اخبار منتشر شده،
اکنون نگرانی از کمبود نان به مشغله اصلی مردم تبدیل شده است. قریب به اتفاق مردم
آن جامعه اکنون سالهاست که در فقر زندگی میکنند، اما این دور نه تنها فقر مطلق گریبان
جامعه را گرفته، بلکه معضل پیدا کردن لقمهای نان خشک و خالی هم گریبانشان را
گرفته؛ و به درست انگشت اتهام را به سوی رژیم جنایتکاران اسلامی دراز کردهاند.
نبود نان و مشغله فراهم آوردن تکه نانی بر سر سفرهها، امروز دیگر فقط مشغله
کارتون و گورخوابها، و کارگرانی که دستمزدشان پرداخت نمیشود، نیست، بلکه معضل
جامعهای شده است که قریب به اتفاق آن دارد از پیدا کردن راهی برای عبور از این
وضعیت غیرقابل تحمل صحبت میکند.
مردم
اما میدانند که جنگ دیگری را با این رژیم در پیشرو دارند و بعضا هم کسانی سرکوب
اعتراضات ۸۸، ۹۶
و ۹۸ را به یاد میآورند و دست به عصا میشوند؛
اما نان دیگر بنزین نیست که بشود بدون آن در خانه نشست و از ادامه اعتراض با سرکوبی
صرف نظر کرد. رژیم جمهوری اسلامی راه در روئی ندارد. در کوچهای تنگ و کاملا بن
بست و بدون هیچگونه روزنه امیدی گیر کرده است. وضعیت سیاسی بین المللی امروز جمهوری
اسلامی، ضربدر کمبود نان و اعتراضات میلیونی مردم بر علیه جنایات ۴۰
و اندی سالهاش آن را بر لبه پرتگاهی و به زبالهدان تاریخ نزدیک کرده است.
نان
و تاریخ
این
موضوع شباهتهای خیلی زیادی به فرانسه ١٧٨٩ و روسیه اوایل ١٩١٧ دارد که میدانیم
مردم آن کشورها در آن سالهای مشخص چه انقلابات عظیم تأثیرگذار تاریخی را در تاریخ
بشریت به ثبت رساندند. مردم فرانسه و مشخصا مردم پاریس و حومه که غذای اصلی شکم
پرکن آنها نان بود، در سال ١٧٨٩ با بحران جدی کمبود نان روبرو شدند. حکومت پادشاه
لوئی شانزده که در رقابت و انتقام گیری از بریتانیا، دار و ندار مردم زحمتکش و فقیر
آن مملکت را صرف کمک به جنگجویان استقلال طلب و انقلابیون آمریکا کرده بود، مورد
اعتراضات شدیدی قرار گرفت که به انقلاب کبیر فرانسه منتهی شد. انقلاب ١٩١٧ روسیه
هم درست با یک چنین شرایطی شروع شد. جنگ جهانی اول و پافشاری بر ادامه آن، دار و
ندار مردم فقیر روسیه را خرج جنگ تزار با رقبایش کرد. در فوریه ١٩١٧ (تاریخ قدیمی
روسیه)، برابر با روز جهانی زن با بالا گرفتن بحران کمبود نان، زنان و کارگران فقیر
و گرسنه دست به اعتراضات گستردهای زدند که در عرض کمتر از یک ماه به سقوط
امپراطوری تزار انجامید.
جامعه
ایران امروز در یک چنین موقعیتی قرار دارد. کمبود نان، دزدیهای عظیم و چندین میلیارد
دلاری، بریز و بپاشی که رژیم آدمکش اسلامی راه انداخته است که زبانزد عام و خاص
شده، و فشاری که جامعه با آن روبرو است، امکان و پتانسیل رو آمدن جامعه و خلاصی از
این وضعیت را دهها برابر کرده است. رژیم اسلامی اینبار نمیتواند جان سالم بدر
ببرد. اعتراض به نبود نان با اعتراض به بهانه انتخابات بر سر “دزدی رأی” متفاوت
است! اعتراض به نبود نان با اعتراض “به گرانی” که در جرقه اعتراضات ۹۶
را زد، فرق خیلی زیادی دارد. نان بنزین، که جرقه اعتراضات آبان ۹۸
را زد، نیست! نان قوت لایموت است. جنگی که بر سر نان شروع شود، بازندهاش طرفی است
که نان را گرو گرفته است. و میدانیم که جمهوری اسلامی جان و مال و نان مردم را
گرو گرفته و با خشمی بینظیر روبروست.
نان
بنزین نیست، اما میتواند حکم بنزین بر آتش خشم تودههای مردم بر علیه رژیم بیعدالتیها
و رژیم جنایت و کشتار باشد.
کارگر
کمونیست ۶۴۴
۱۱ اکتبر ۲۰۲۰
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر