جامعه فقط یک راه دارد
شاپور
احسانی راد در مطلب کوتاه و خواندنی "سرکوب پنهان با دستمزدهای ٧١٢ هزار
تومانی و جنبش به پا خاسته کارگری" می نویسد: "نتیجه عینی سرکوب معیشتی،
فرو ریختن ارزشهای انسانی در جامعه بصورت کودکان کار، زنان کارتنخواب، بیکاری،
خشونت و… است. ... سئوال اینجاست آستانه صبر و تحمل جامعه تا کجاست؟ جامعه
با این شرایط نابهنجار تا چه زمانی میتواند روی این پله درماندگی و بن بست بایستاد؟
جامعهای که بویژه در دو سال اخیر به روشنی دریافته است که سیاستهای اجرایی دولت تدبیر
و امید سرمایهداران نه میتواند، و نه میخواهد، نقطه پایانی بر وضعیت مشقتبار
موجود و ستم معیشتی رو به گسترش بگذارد ..." او در ادامه می گوید
"(جامعه) هم میخواهد و هم میتواند بر این ستم معیشتی نقطه پایانی بگذارد."
واضح
است که جامعه ایران باید بر کل این وضعیت یک نقطه پایانی بگذارد. جمهوری اسلامی نه
تنها با دستمزد بارها زیر خط فقر کل جامعه را به یک وضعیت معیشتی اسفناکی رانده
است، بلکه از لحاظ سیاسی، فرهنگی و اجتماعی هم آن جامعه را به تباهی کامل کشانده
است. جامعه هم می خواهد و هم می تواند بر این وضعیت فائق آید؛ اما باید رهبران
جنبش کارگری در سطحی وسیع در قامت رهبران جامعه، همچنانکه شاپور احسانی راد در این
قامت ظاهر شده است، ظاهر شوند. فعالین کارگری ای که در نهادها و تشکلهای کارگری
جمع شده اند، باید از اطلاعیه دادن صرف و اعلام موضع اینجا و آنجا عبور کرده و به
رهبران مدعی جامعه گذر کنند! جامعه را باید رهبران و فعالین کارگری در نهاد و تشکلهای
کارگری، حول همان مطالباتی که در بیانیه تشکلهای کارگری به مناسبت اول ماه مه
١٣٩٤ منعکس شده بودند بسیج و رهبری کنند.
جامعه
فقط یک راه دارد: جمهوری اسلامی را باید انداخت تا دست بکار ساختن جامعهای بهتر
شد. کسی منکر این نمی شود که جمهوری اسلامی بانی همه مشکلات و معضلات این جامعه
است. سازماندهی در یک سطح وسیعی باید شروع شود!
"اتحاد گرایشات"! ذهنیت سندیکالیستی
یکی
از خوانندگان نشریه در سئوالی پرسیده است که اخیرا در یک گفتگوی تلویزیونی با
مقولهای به نام "اتحاد گرایشات" برخورد کردم و خواستم نظر شما را
درباره آن بدانم. در جواب باید گفت که امیدوارم
کسی که از "اتحاد گرایشات" گفته عمدا خلط مبحث نکرده؛ چرا که در
دنیای واقعی گرایشات (درون جنبش کارگری)، مثل گرایش سوسیالیستی، گرایش
تریدیونیونیستی، گرایش آنارکوسندیکالیستی، گرایش پروتکشنیستی و غیره با هم اتحاد
نمی کنند. "اتحاد عمل کارگری" می کنند که این دو ابدا یکی نیستند.
"اتحاد عمل كارگری" یك مقوله جا افتادهای است كه فعالین كارگری گرایشات
مختلف روزانه بر سر مسائل مختلف با آن روبرویند و به كار می بندند. مانند مبارزه و
اتحاد عمل بر سر برگزاری اول ماه مه، اتحاد عمل در مبارزه برای ایجاد تشكلهای
كارگری، اتحاد عمل بر سر افزایش حداقل دستمزد، اتحاد عمل بر علیه ناامنی شغلی، بر
علیه قراردادهای موقت و غیره. اما "اتحاد گرایشات" دیگر از حیطه اتحاد
عمل خارج می شود. گرایشات مختلف درون جنبش كارگری بازتابی از جنبشهای وسیعتر
اجتماعی هستند كه در جامعه، افق و چشم اندازهائی برای سازماندهی سیاسی، اقتصادی،
اجتماعی و غیره دارند. یعنی گرایش رفرمیستی که همان سندیكالیسم است بازتابی است از
سوسیال دمكراسی در درون جنبش كارگری. پروتكشنیسم بازتابی از گرایش وسیعتر ناسیونالیستی
است در درون جنبش كارگری است. گرایش سوسیالیستی بازتابی از جنبش كمونیستی است در
درون جنبش كارگری. كسی كه در رابطه با جنبش کارگری می گوید این گرایشات با هم
اتحاد بكنند، در واقع تبلیغ برای سازش بین كار و سرمایه را به درون صفوف كارگران
برده است.
بگذارید
یك مثال ساده درباره فرق بین دو مقوله "اتحاد عمل كارگری" و "اتحاد
گرایشات" بزنیم كه روشن شود بحث بر سر چیست. فعالین كارگری مثلا گرایشات سوسیالیستی،
سندیكالیستی و ناسیونالیستی بر سر افزایش دستمزد با هم توافقات و اتحاد عملهایی می
كنند و برنامههایی خاصی برای پیش بردن اعتراضات كارگری در این مورد خاص را عملی
كنند. به هر زوایه از این موضوع نگاه كنیم، هم عملی است و هم توده كارگران از آن
نفع می برند. اما همین گرایشات نامبرده را
چگونه میتوان بر سر مثلا بسیج كارگران برای پیش بردن افق و آلترناتیو سیاسی خود
در جامعه متحد كرد!؟ چگونه میتوان فعالین گرایش سوسیالیستی كه برای ایجاد جامعهای
سوسیالیستی تلاش كرده و كارگران را بسیج میكنند، با فعالین ناسیونالیستی جنبش
كارگری كه شعارشان حول "ایرانی، ساخت ایران بخر" دور می زند و یا تلاششان
در جامعه برای لغو "واردات بی رویه" است را متحد كرد. چگونه می توان گرایش
سوسیالیستی كه كارگران را برای انقلاب كارگری بسیج می كند را با گرایش سندیكالیستی
كه برای "کمی رفرم" تلاش و لابی می كند متحد كرد؟ چنین كاری فقط در توهم
سندیكالیستی امكان پذیر است.
ما
می گوئیم که اتحاد عمل گرایشات در جنبش کارگری ممکن است و بالاتر به نمونههایی از
آن اشاره کردم. سئوالی که باید جلوی مبلغ "اتحاد گرایشات" گذاشت این است
که لطفا شما بیایید این اتحاد را توضیح دهید. با کلی گوئی که نمیشود آدم با عقل
سالم را گول زد!
عرض
کردم که خلط مبحث شده است و یکی از این خلط مبحثها را توضیح دادم. یک خلط مبحث
دیگر هم این است که گوینده می خواهد جا بیاندازد "اتحاد گرایشات" همان
"اتحاد صفوف طبقه کارگر" است. این هم از پنجره وارد کردن است. اتحاد
صفوف طبقه کارگر با همان اتحاد عمل کارگری تأمین می شود نه با سازش بین کار و
سرمایه.
بزک نمیر بهار میاد! بیکاری هم به سر میاد!
در
اخبار آمده بود: "علی ربیعی در نخستین روز از همایش دو روزه ملی کار در تهران
اعتراف کرد که ایجاد کار در کشور نیازمند تعامل سازنده با جهان برای جذب سرمایه و
تکنولوژیهای نوین و دسترسی به بازارهای خارجی است. علی ربیعی سپس تصریح نمود که
در نبود این تعامل کشور نخواهد توانست بر مشکل بیکاری غلبه کند."
در
عالم واقع ایشان دارند در برابر شریعتمداری و خامنه ای به جامعهای که فقر و
نداری، که خود علی ربیعی یکی از اعضای اصلی نظامی بوده که زندگی را بر جامعه تباه
کرده است، به بیکاران و جامعه پناه می ببرد که "اگر آقا بگذارند با جهان
تعامل سازنده می کنیم و تکنولوژی نوین بدست می آوریم، سرمایه جذب می کنیم، به
بازارهای خارجی دسترسی پیدا خواهیم کرد و انشاالله بر مشکل بیکاری غلبه خواهیم کرد."
اللهی آمین!
اما
اینها همه اش وعدههای سر خرمن به میلیونها بیکار در این جامعه است. حتی اگر اوضاع
بر وفق مراد علی ربیعی و ظریف و روحانی و رفسنجانی پیش برود، کارگر شاغل در این
جامعه باید همچنان چندین برابر زیرخط فقر دستمزد بگیرد تا سرمایه دار خارجی حاضر شود
به جای ویتنام، چین، بنگلادش و کامبوج به ایران برود و شروع کند به جایگزینی
تکنولوژی آخوندزده با تکنولوژی نوین!
١٦
مه ٢٠١٥
(کارگر
کمونیست ۳۶۲)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر