ایلنا و بازداشت "فعالین کارگری"
ایلنا، رسانه خانه
کارگر جمهوری اسلامی خبری درباره دستگیری دو تن از فعالین کارگری در تهران را چنین
منعکس کرده است: "بامداد چهارشنبه (نهم اردیبهشت) دو تن از کنشگران مستقل
جامعه کارگری در تهران در منازل شان بازداشت شدند. دستگیری این افراد در آستانه
روز جهانی کارگر اتفاق افتاده است."
در چشم یک ناظر بیخبر
از دنیا خبر فوق فقط یک خبر است. اما اگر کسی با سیاست و متد خانه کارگر و ایلنا
آشنا باشد، آنچه که در بالا آمد دیگر فقط یک خبر نیست. یک دودوزه بازی کثیف اسلامی
است که ایلنا و خانه کارگر بخاطر آن سر همبندی شده اند. ایلنا عمدا اسم این دو
"کنشگر" را سانسور کرده است. ابراهیم مددی و داوود رضوی نامهای شناخته
شده جنبش کارگری هستند و ربطی به ترمینولوژیهای اسلامی "کنشگر" و
"جامعه کارگری" ندارند.
اما قصد ایلنا این است
که بگوید خبر دستگیری کارگران را انعکاس داده است و در عین حال نگوید که این
دستگیر شدگان چه کسانی هستند. هر کس با اخبار مهندسی شده ایلنا آشنائی داشته باشد
می داند که ایلنا معمولا پادوهای خانه کارگر را "فعال کارگری" می خواند.
در نتیجه خواننده ای که با متد مهندسی افکار ایلنا آشنائی نداشته باشد می تواند به
این اشتباه بیافتد که رژیم جمهوری اسلامی دو تن از اعضای خانه کارگر را دستگیر
کرده است.
***
جنبش
مجامع عمومی را از بیرون وارد نمی کنند!
دوستی می گفت که اخیرا
مصاحبهای درباره مسائل جنبش کارگری را دنبال کرده که مصاحبه شونده گفته است
"کسانی که از جنبش مجامع عمومی حرف میزنند نتوانستهاند این جنبش را راه
بیاندازند." نکتهای که درباره چنین نظراتی باید گفت این است که جنبشها را
از بیرون وارد نمیکنند. زمانی سر این که آیا اصولا آگاهی سوسیالیستی را باید از
بیرون وارد جنبش کارگری کرد یا نه، بحثهایی بود که امروزه دیگر هیچ فعال سیاسی
آپدیتی سر این موضوع بحث نمیکند. امروز دیگر این جا افتاده است که مسائلی مثل
سوسیالیسم و رفرمیسم و غیره رگهها و گرایشاتی در خود جنبش کارگری و یا در سطحی
وسیع تر در کل جامعه هستند. شاید اگر کسی، و بخاطر رشد نیروهای اجتماعی و غیره، صد
یا دویست سال پیش از وارد کردن جنبشی از بیرون حرف میزد چیز عجیبی نمیبود. امروز
اما چنین اظهاراتی از کل بحثها عقب است. نکته دیگر اینکه آیا کسی که چنین اظهار
نظری میکند وجود گرایشات را در جنبشها، بطور کلی، و در جنبش کارگری بطور مشخص
انکار میکند!؟ اگر چنین است به نظر من خدمتی به جنبش کارگری نمیکند. در جنبش
کارگری همه گرایشات از نقد و بحثهای شفاف سود خواهند برد. کسی نمی تواند ادعا کند
که مثلا مازیار گیلانی نژاد و حسین اکبری همان گرایشی را در جنبش کارگری نمایندگی
می کنند که جمیل محمدی و آیت نیافر.
اما از همه مهمتر شاید
این نکته باشد که کسی که بحث "مجامع عمومی و شورا" را متوجه شده باشد،
حتما این نکته را متوجه است که گرچه منظور از جنبش مجامع عمومی تشکیل مجامع عمومی
منظم است، اما این همه اعتراضی که در جنبش کارگری در جریان است، آیا حاصل چیزی جز
همین مجامع عمومی کارگری، گرچه غیرمنظم، می باشند؟! واضع است که حاصل مجاهدتهای
تریدیونیونیسم نیست.
انکار و زیر فرش کردن
گرایشات در جنبش کارگری نه تنها کمکی به کل جنبش کارگری نیست، بلکه حتی مضر هم
هست.
(کارگر کمونیست ۳۶۰)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر