آموخته
ایم كه كارگر و یا هر انسان دیگری، روز را به این قصد شروع می كند كه شب به خانه
برگردد و در كنار فرزندان و همسر خود باشد. كار در معادن جاهایی مثل ایران شامل این
قاعده نمی شود. آمارها نشان می دهد كه محل كار در ایران علی العموم به یك میدان
جنگ اعلام نشده تبدیل شده است، كه روزانه چندین قربانی می گیرد.
روز
سه شنبه ٢٨ آذر و در پی انفجاری در معدن زغال سنگ یال شمالی در طبس، ٨ کارگر به
نامهای علی مهدیزاده، رمضان رضوانی، اسماعیل رحیمیان، ابوالفضل خوری، جواد
باقرزاده، رسول غلامی، محمود عابد و اسماعیل عابد جان خود را از دست دادند.
خبرگزاری دولتی «فارس» در گزارشی كه روز قبل از كشته شدن معدنكاران یال طبس به نقل
از مراكز رسمی جمهوری اسلامی منتشر كرده بود خبر داد كه: «مرگ و میر ناشی از حوادث
کار در ٧ ماهه امسال نسبت به مدت مشابه سال قبل ٢٤ درصد افزایش داشته و از ٨٨٠ نفر
در هفت ماهه سال گذشته به ١١٠٠ نفر در سال جاری رسیده است. آمارهای ٦ ساله نشان میدهد
روزانه ٣ کارگر قربانی حوادث می شوند. «ایلنا» اما روز بعد از كشته شدن معدنكاران
فوق، آمار تلفات در روز را دو نفر افزایش داد و نوشت: «آمار منتشر شده از سوی پزشکی
قانونی و یک محاسبه سر انگشتی به ما نشان میدهد که روزانه ٥ کارگر جان خود را در
حوادث حین کار از دست میدهند. از این میان، روزانه ٢ کارگر تنها به دلیل سقوط از
بلندی، یک کارگر روزانه بر اثر اصابت جسم سخت و ٢ کارگر دیگر به دلایل مختلف از
جمله برقگرفتگی، سوختگی و کمبود اکسیژن و … جان میبازند. … براساس رتبه بندی سازمان
پزشکی قانونی، سقوط از بلندی با ٤٥٦ قربانی، اصابت اجسام سخت با ٢٣٦ قربانی، برقگرفتگی
با ١٧٣ قربانی و سوختگی و کمبود اکسیژن به ترتیب با ٦٤ و ٣٢ قربانی به ترتیب رتبههای
اول تا پنجم مرگ آورترین حوادث حین کار را به خود اختصاص دادهاند.» ایلنا اقرار
می كند كه تعداد مرگ و میر بر اثر سوانح محیط كار بسیار بیشتر از آماری است كه
گزارش می شود: «با نگاهی گذرا به اخبار بخش كارگری ایلنا در مییابیم كه تنها ظرف
هفته گذشته، ٦ خبر رسمی از مرگ و مصدومیت شدید کارگران ساختمانی، تنها بر اثر سقوط
از «چاه آسانسور» منتشر شده است که بدیهی است انتشار این تعداد خبر رسمی – از خیل
وقایعی که هیچگاه به سطح رسانه نمیرسند – بر اثر حوادثی مشابه، نشان از مرگ
خاموش کارگرانی دارد که برای تامین معیشت خود و خانوادهشان، مجبور هستند به کار
در هر شرایطی تن دهند.» و الحق كه كارگران را مجبور كرده اند به كار در هر شرایطی
تن دهند! در گزارشهای منتشره اشاره شده است که دستمزد معدنكاران كشته شده ٤٠٠
هزار تومان بوده و از طریق پیمانکار به کار گرفته شده بودند. جائی كه خود مقامات
رژیم اعلام كرده اند كه خط فقر در این كشور بیش از ١ و نیم میلیون تومان است،
كارگران را با یك چهارم زیر خط فقر به سخت ترین و خطرناك ترین كارها و با حداقل ایمنی
به كار می گیرند. كارگران برای اینكه سرشان را بالای آب نگه دارند تا همراه كل
خانواده غرق نشوند، مجبورند كه نه تنها به كار در ناامن ترین شرایط همچنان تن
بدهند، بلكه به ساعات طولانی اضافه كاری و چند شغلی كه جان و تنشان را بیش از بیش
خسته و در معرض تصادفات و حوادث آسیب پذیرتر می كند، تن بدهند. كارگران نمی توانند
و نباید به این شرایط وحشتناك و غیرانسانی بیش از این تن داده و تحمل كنند.
جایگاه تشكل كارگری در كاهش سوانح محیط كار
كارگران
اما باید كاری بكنند. این «كار»، تلاش برای ایجاد تشكل و متشكل شدن است. اما همین
تلاش آنها است كه در برابر كل هستی جمهوری اسلامی و نظام سرمایه داری قرار می گیرد!
«اتحادیه آزاد کارگران ایران» به درست اشاره كرده است كه مسبب اصلی و مستقیم جان
باختن روزانه ٥ کارگر در ایران بر اثر سوانح ناشی از کار، چیزی جز آن شرایطی نیست
که امروزه در یک بعد عظیم اجتماعی بر طبقه کارگر ایران تحمیل شده است، شرایطی که
هر گونه اعتراض آگاهانه کارگری در آن امنیتی تلقی میشود و هر کارگر آگاه و معترضی
که جرات سازمانیابی صنفی، اجتماعی و سیاسی کارگران را به خود میدهد، تحت تعقیب قضایی
و بازداشت و زندان قرار میگیرد.
واقعیت
امر این است كه مسئله كاهش سوانح محیط كار كارگران آخرین چیزی است كه از طرف
مقامات ریز و درشت رژیم اسلامی جدی گرفته می شود. نه تنها جدی گرفته نمی شود، بلكه
با تمام قوا بر علیه امن كردن محیط كار و كاهش سوانحی كه پیشگیری آنها بسیار ساده
است، ایستاده اند. و باز بقول «اتحادیه آزاد كارگران ایران» سركوب و امنیتی كردن
تلاش برای ایجاد تشكل كارگری، كه مال كارگران است و مسئله سلامت، امنیت و جان
كارگران برایش از اهمیت درجه اول برخوردار است، اولین و اساسی ترین گامی است كه محیط
كار كارگران را دائم ناامن نگه می دارد.
همچنانكه
بالاتر هم اشاره كردم، تشكل كارگری مهمترین ابزاری است كه كارگران در نظام سرمایه
داری برای تأمین نسبی امنیت جانی خود و ادامه زندگی خود و خانواده شان می توانند
به دست بیاورند. تشكل كارگری بطور روتین مواردی را كه باید تعمیر و بازسازی شده
كشف و گزارش كرده و تعمیر و برطرف كردن این نواقص را پیگیری می كنند. تشكل كارگری
مسئله عدم تأمین مالی كارگران را پیگیری كرده و برای به دست آوردن حداقلهایی كه
بشود با آن یك زندگی بدون ضرورت دست زدن به اضافه كاری و ساعات طولانی كار را
ادامه داد، تلاش می كند و كارگران را سازمان می دهد. تشكل كارگری برای بیمه عمر و
بیمه از كارافتادگی و غیره تلاش می كند. پرداخت غرامت مكفی به بازماندگان كسانی كه
در محیط كار جان می بازند و یا نقض عضو می شوند، از موارد مهم وظایف همه تشكلهای
كارگری است. تشكل كارگری برای اختصاص دادن بخشی از ثروت به دست آمده توسط كارگران
برای امن كردن محیط كار تلاش می كند. در جمهوری اسلامی ثروتی كه توسط كارگران تولید
می شود، نه خرج ایمنی محیط كار و بیمه و غرامت، كه خرج قتل و ترور و تحمیق جامعه می
شود. خرج آخوند جماعت و ساندیس خوران سركوبگر این حكومت می شود.
جان انسان در حكومت اسلامی
گفتم
كه به اقرار خود مقامات رژیم اسلامی روزانه حداقل ٥ كارگر بر اثر ناامنی محیط كار
جان خودشان را از دست می دهند. سازمان عفو بین الملل هم تعداد اعدام شدگان سال
٢٠١١ را تا نوامبر آن سال حداقل ٦٠٠ نفر گزارش كرد. گزارش دیگری اعدام شدگان سال
٢٠١٢ را ٥٠٠ نفر گزارش كرده است. سازمان پزشك قانونی ایران خبر داد كه «متوسط
روزانه مرگ معتادین در نه سال گذشته ١١.٥ نفر در هر روز بوده است.» رئیس ستاد محیط
زیست شهرداری تهران میگوید هر سال ٤٥ هزار نفر در ایران بر اثر آلودگی هوا جان
خود را از دست میدهند. با وجود همه اینها، آنچه كه مشغله اصلی مقامات این رژیم
بوده، «نابودی اسرائیل و فتح قدس»، «دست یافتن به بمب هسته ای»، «موش دوانی در
عراق و لبنان و غزه»، «امام زمان»، «پرورش تروریسم اسلامی» و این قبیل مسائل است.
جمهوری اسلامی نظامی اللهی و آسمانی است و جان انسان زمینی كوچكترین ارزشی برای
گردانندگان آن ندارد. دقیقا به همین خاطر این نظام باید سرنگون شود تا راه برای
برقراری نظامی شایسته انسان هموار شود.
٢٢ دسامبر ٢٠١٢
(كارگر كمونیست ٢٤١)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر