۱۴۰۰ خرداد ۱۴, جمعه

به جای کمین برای افشاء فعالین کارگری، نقد کنید و راه نشان دهید

اخیرا ستاد انتخابات ریاست جمهوری اسلامی رئیسی یک آگهی پخش کرده که چند نفر از مجلسیان به اضافه یکی دو فعال کارگری درباره دم و دستگاه فسادزا قرار است صحبت کنند. همین حالا هم که دارم این یادداشت را می نویسم، تنها شناخت من از محمد حنیفر (یا خنیفر) فقط شنیدن اسمش در میان فعالین کارگری خوزستان است. با این حال من در یادداشتی طنزآمیز تحت عنوان "فعالین کارگری: روئین‌تنان" در برابر همجمه ای که به ایشان شده است، دفاع کرده ام. در کامنتی زیر همان یادداشت نوشتم: "ما سیاست اشتباه فعالین جنبشهای اعتراضی را نقد می کنیم. ما با هر ملاحظه ای که بر فعالیت یک فعال جنبش کارگری داشته باشیم، در کمین منتظر اشتباهات او نمی نشینیم! مگر آن مملکت چند فعال کارگری دارد که واقعا در اعتراضات کارگری نقش پیشرو داشته که ما با دست و دل بازی یقه اش را بگیریم و سکه یک پولش کنیم؟! در آن مملکت سیاست اپوزیسیون در پیش گرفتن هزینه دارد و ما این را در نظر داریم. ما نقد می کنیم و راه نشان می دهیم. هیچکس به اندازه ما از اسانلو در دوره فعالیتهایش در جنبش کارگری دفاع نکرد و هیچکس هم به اندازه ما به نقد نظرات سیاسی اش نپرداخت. هیچکس به اندازه خود من به محمود صالحی انتقاد نکرده، بدون اینکه یک لحظه از نظر دور داشته باشم که او یک فعال کارگری است که هزینه داده و باعث پیشروی در جنبش کارگری شده. هیچکس به اندازه ما از رضا شهابی دفاع نکرده، بدون اینکه هنگام حرف بیربط به چپ زدن در نقد کردنش کوتاه آمده باشیم."



دفاع من از محمد حنیفر، از شخص ایشان نیست. حنیفر هم مثل هر آدم دیگری می تواند راست بزند، چپ بزند، کوتاه بیاید، فاسد شود، تطمیع شود و یا هر چیزی دیگری. اما در بین بخشی از فعالین فیسبوکی، فرهنگی رایج است که در کمین مخالفین سیاسی خود نشسته اند که شب و روز از خدا می خواهند که از ایشان اشتباهی سر بزند تا هیاهو راه بیاندازند و افشاگری کنند! اینها منافع یک جنبش را قربانی منافع ناچیز و خرده حسابهای شخصی خودشان می کنند.

فعال کارگری، قاعدتا یک شخص برخواسته از میان خود کارگران است که هیچگونه تعهد حزبی به کسی نداده که نماز نخواند، که صلیب نکشد، که از خاک پاک میهن دفاع نکند. عاشق تمامیت ارضی نباشد. با رئیسی و احمدی نژاد ننشنید و برنخیزد. رضا رخشان یادتان هست که درباره پیکان و احمدی نژاد چه مزخرفاتی می گفت؟ یادتان هست که چگونه به اتحادیه های کارگری فرانسه نامه می نوشت که محمود صالحی را تحویل نگیرند؟ ما همان زمان، با خونسردی با او بعنوان یک فعال کارگری که دارد اشتباه می کند بحث کردیم و خواستیم راه نشان دهیم، اگر نه به خودش، بلکه برای کارگرانی که او زمانی آنها را نمایندگی می کرد. یادتان هست محمود صالحی چگونه زیر بغل "کمیته هماهنگی" باسمه‌ای را گرفته بود که زیر پای "کمیته پیگیری" را خالی کنند؟ ما با حوصله با ایشان بحث کردیم که این کار ایشان به ضرر کلیت جنبش کارگری است. یادتان هست که اسانلو نامه به یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری اسلامی نوشت و از کمپین انتخاباتی ایشان حمایت کرد؟ ما همان زمان نقد کردیم و گفتیم که این کارگران را به مسلخ بردن است. افشایش نکردیم. به جنگش نرفتیم. مگر ایران کانادا و یا فرانسه است که هر محیط کاری آن ده تا فعال شناخته شده کارگری داشته باشد که با خراب شدن یکی، دو تای دیگر پا جلو می گذارند و آب از آب تکان نمی‌خورد؟ با خراب شدن یک فعال کارگری شناخته شده‌ای مثل اسانلو، جنبش کارگری ایران خیلی ضربه می‌خورد. این درباره حنیفر و رضا رخشان و فریدون نیکفر و غیره و غیره هم صادق است.

فعالین کارگری انسانهای روئین‌تنی نیستند که خللی در عزمشان بوجود نیاید. یک فعال کارگری که امروز در مبارزه‌ای شرکت می‌کند، فردا هیچ تضمینی به ادامه آن نیست. کار ما باید این باشد که اگر آن فعال کارگری دست به کار مضری زد، نقد کنیم که جایش پر شود. اگر سیاست مخربی را پیشه کرد، نقد کنیم که مخاطبینش متوجه شوند و جنبش کارگری ضربه نبیند. یک فرهنگ ناسالمی در بین تعدادی از فعالین سیاسی و بعضا کارگری هم وجود دارد که تا می‌بینند یکی یک اشتباهی کرد، و یا فکر کنند که اشتباه کرده، شروع به حمله به او می‌کنند که انگار اگر طرف مقابل از میدان به در شد، او همه کاره سیاست در آن مملکت خواهد شد. رقابت "کمیته هماهنگی" با "کمیته پیگیری" یک نمونه آن است. هیاهو بر علیه اسماعیل بخشی و فعالین کارگری دیگر در هفت تپه بر سر "خلع ید" نمونه دیگری بود.

بهررو امیدوارم که این یادداشت کمکی کرده باشد به خوابیدن آن هیاهوی پوچ بر سر هیچ!

۲ ژوئیه ۲۰۲۱


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر