یادم میآید آن زمان که رضا رخشان هم یک فعال
کارگری خوشنامی بود. در سرنوشت و مبارزه کارگران نیشکر هفتتپه دخیل بود. مثل بقیه
فعالین کارگری؛ کسانی مثل علی نجاتی. اما او اکنون به یک چهره منفور ضد کارگری، نه
فقط نزد نیروهای سیاسی اپوزیسیون، نه تنها در میان فعالین کارگری هفتتپه، بلکه
حتی در میان کارگران و همکاران دیروزش هم یک چهره منفور ضدکارگری است. یادم میآید
وقتی که به سندیکاهای کارگری فرانسه نامه نوشت که فعالین کارگری، کسانی مثل محمود
صالحی را تحویل نگیرند و به بدگوئی آنها پرداخت. یادم میآید که کسانی برایش مطلب مینوشتند
که احمدینژاد سیاستمدار خوبی است که در دوران او کارگران صاحب پیکان شدهاند. ما
همان زمان میدانستیم که کسانی از اعتبار "فعال کارگری" بودن او
سواستفاده میکنند و او هم دانسته یا ندانسته به دام آنها افتاد. اما به انتقاد
دوستانه کسی، به پند و اندرزهای دوستانه همکارانش و به هیچکسی که خوبی او و جنبش
وسیع کارگری را می خواست گوش نداد، و آنجا که لازم بود از آن موضعگیریها عقب
ننشست. او در عوض دهان دریده شد و بیشتر و بیشتر به سیاستهای ضدکارگری سرمایهدار
پسند درغلطید.
به نظر من فعالین کارگری و به یک معنا، هیچکسی
نباید امضاء و اعتبارش را زیر هیچ نوشتهای که کس دیگری نوشته و سیاست غلط و مخربی
را در پیش گرفته، بگذارد. فعالین معدود کارگری، در موقعیت شکننده سیاسی ایران و
زیر سرکوب و ارعاب و تطمیع، در جنبش وسیع و بزرگ کارگری میتوانند هزار و یک
اشتباه بکنند. فعال خوشنام و خوش سابقه کارگری نباید اعتبارش را به کسانی بدهد که
قبل از هر چیزی به آن اعتبار و آن سابقه ضربه خواهد زد.
این هم میگذرد!
طی روزهای گذشته، تعدادی از فعالین سیاسی و
فعالین کارگری هم، به بهانههای مختلف به جنگ جنبش کارگری رفتهاند. یکی با بهانه
کردن نشست یکی دو فعال کارگری در نشستی که طرفداران قاتل مردم، رئیسی، سازمان دادهاند
کل مبارزات این دوره کارگران نیشکر هفتتپه را سکه یک پول کرده و میدان را برای
حمله به این کارگران و مبارزات آنها و به نظر من به کل جنبش کارگری ایران، به نظر
غلط خود، آماده دیدهاند. تعدادی هم به بهانه دفاع از کارگران و مبارزه کارگران هفتتپه،
فرصت را غنیمت شمرده و بعضی از فعالین شناخته شده کارگری، که احتمال دارد ده تا
اشتباه هم کرده باشند، سکه یک پول کرده و رکیکترین فحش و متلک غیرسیاسی بار آنها
کردهاند.
من اما اینگونه بهانههای نخ نما را، از جمله
راه انداختن جنگ بر علیه "کمیته پیگیری" به این بهانه که به وزارت کار
نامه نوشتهاند، راه انداختن جنگ بر علیه "اتحادیه آزاد کارگران ایران"
را به این بهانه که این نهاد کارگری خبر پایان اعتصاب کارگران نیشکر هفتتپه را
اعلام کرده است، راه انداختن جنگ بر علیه نهادهای کارگریای که بیرون از محیط کار
تشکیل شده بودند و به این بهانه که چون کارگران را نمایندگی نمیکنند بهتر است
خودشان را منحل کنند، خوب میشناسم. مسئله حمله به تشکلها و فعالین کارگری نه
امروز و نه هیچ زمان دیگری بر سر منفعت جنبش کارگری نبوده است. یک خورده حسابهای حقیرانه و بعضا واقعا بزدلانهای
است که با هیچ ادبیات سیاسیای توضیح داده نمیشود. یک خورده حسابهای حقیرانهای
است که تماما در بگومگوهای محافل مهجور در خارج کشور ریشه دارند.
این هم میگذرد و نام تعداد دیگری از آدمهایی
که تا بحال بدنام نبودند، به لیست نام آدمهای بدنام اضافه خواهد شد.
۱۰ ژوئن ۲۰۲۱
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر