مارکس و انگلس در
دوره "اتحادیه کمونیستها" و "انترناسیونال اول"، آنجا که از
"مبارزه طبقاتی" صحبت میکردند و یا هر فرمولبندی دیگر اینچنینی که بکار
میبردند، علی العموم سه مؤلفه را مد نظر داشتند. ۱) مبارزه روزمره کارگران در
محیط کار، ۲) مبارزه برای رهائی مردم تحت ستم و تحقیر شده؛ مشخصا لهستان و ایرلند،
و همچنین سیاهان آمریکا و هندوستان، و ۳) مبارزه برای رهایی زنان از بردگی کار بیپایان
و بیاجر خانگی و مبارزه برای پایان دادن به بیحقوقی زنان. واضح است که آنها هم،
مثل هر کس و نسل دیگری با محدودیتهای تاریخی و زمانی خودشان روبرو بودند. دورهها
و زمانههای بعدی مؤلفههای دیگری را جزو مبارزه طبقاتی کرد که در دوره آنها
موضوعیت نداشتند؛ مثل مبارزه بر علیه فاشیسم، مبارزه برای حقوق برابر شهروندی،
مبارزه بر علیه اسلام سیاسی و امثالهم.
در سالهای بین
فعالیتهای سیاسی مارکس و انگلس تا به امروز شاهد سر بر آوردن جنبشهای متعدد
طبقات دیگری بودهایم که توسط بعضی از نمایندگانشان خودشان را به ما بعنوان گوشه
دیگری از "مبارزه طبقاتی" فروختهاند، اما منفعت این مبارزه و پیروزی در
آنها به جیب طبقهای رفته که دمار از روزگار کارگر و زن و کلا انسانیت در آورده
است. از همه اینها زمخت تر و بیربط تر آه و نالهای است که بر سر چپاول منابع ملی
– و مشخصا در این دور و زمانه – به راه افتاده است. و آنهم نه چپاول منابع ملی
توسط سرمایهدار و چپاولگری که هر روز با او سر کار داریم، بلکه چپاول توسط خارجیها!
طوری از آن حرف زده میشود که انگار چپاول کرده و پولش را ندادهاند! در واقع پولش
را دادهاند، اما انگار کسی دوست ندارد تحقیق کند که پولش به کدام جیب و حساب
بانکی سرازیر شده است. با منطق این "مبارزه طبقاتی" باید رفت از خامنهای،
قذافی، اسد، مبارک، پوتین و امثالهم در برابر غرب دفاع کرد. پس زدن این دروغ و
نشان دادن این جنبه که دارند مبارزه طبقاتی را به نفع طبقات دیگری مصادره میکنند،
از اولویت امروز ما باید باشد.
۲۵ ژوئن ۲۰۲۱
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر