بهروز فراهانی، که حتی اگر پرنده ای در آسمان پر بزند کابوس منصور
حکمت را می بیند، اخیرا زیر یکی از نوشته های من دو کامنت گذاشته است. او دوست
دارد خودش را مدافع سرسخت مردم فلسطین و غزه نشان دهد. اما در عمل، قبل از اینکه
کمونیست یا حتی یک عضو پیشین راه کارگر باشد، شیفته "مقاومت" حماس و حزب
الله است. هر چه از اسرائیل و آمریکا بد بگویند برایش حقیقت مطلق است و هر جنایت
اسلام سیاسی را با عنوان "مقاومت" توجیه می کند.
در این دو کامنت، دو نکته به چشم می خورد که بد نیست کمی رویشان مکث
کنیم. اول اینکه فراهانی به سبک کیهان شریعتمداری منصور حکمت را متهم می کند که از
اسرائیل پول گرفته است. این داستان البته قدیمی است و منصور حکمت همان زمان که
زنده بود جواب چنین اتهاماتی را داده بود. من هم وقتی نقدی بر نوشته های فراهانی
نوشتم، اصلا انتظار نداشتم او جوابی داشته باشد. حالا می بینیم که همان اتهام نخ
نما برایش شده "استدلال سیاسی". یعنی به جای نقد جدی، به شایعه و دروغ
متوسل می شود.
دوم، تقسیم بندی طرفداران حکمت است. فراهانی می گوید یک دسته
"ذوب شدگان" مثل حمید تقوائی، مینا احدی، بهنام ابراهیم زاده و من (ناصر
اصغری) هستند، و دسته دیگر آنهایی که از حکمت فاصله گرفته اند و این
"رفقا" مورد احترام او قرار دارند. من همینجا خطاب به آن دوستانی که
فراهانی اسمشان را در دسته دوم گذاشته میگویم: اگر با حزب کمونیست کارگری یا با
حمید تقوائی اختلاف دارید، مسئلهتان را جداگانه مطرح کنید. اما حداقل جواب امثال
فراهانی را بدهید که دارد شما را هم در زمین "حماس چی"ها جا می دهد.
سکوت در برابر چنین تصویری، فقط میدان را به او می دهد.
اما فراتر از این دو نکته، مساله اصلی همان است که بارها گفته ایم:
امثال فراهانی از نقد جدی کمونیسم کارگری ناتوان اند. کابوس واقعی فراهانی این است
که هنوز بعد از دو دهه، نمی تواند از زیر سایه منصور حکمت بیرون بیاید. هر بار که
دهان باز می کند، اول باید حساب خودش را با حکمت روشن کند. همین یعنی منصور حکمت،
حتی از دل خاک، هنوز آرامش او را به هم می ریزد.
۲۴ اوت ۲۰۲۵
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر