حزب کمونیست کارگری در طول حیات خود
با دو انشعاب روبرو شده است. طبیعی است که حزبی زنده و فعال، مثل یک ایستگاه قطار
است، آدمهایی به آن می پیوندند و آدمهایی هم پیاده می شوند.
انشعاب اول در سال ۱۹۹۹،
همان گروه "شورشیان آوریل" بود که ناگهان به این کشف تاریخی رسید که
اصلاحات دوم خرداد ریشه تحولات ایران است و باید آن را به عنوان دیسکورسی تعیین
کننده در سیاست کشور پذیرفت. از این کشف شگفتانگیز، بقیه نظریات هم مثل قارچ سبز
شد. وقتی این دیسکورس در عمل گیر کرد و واقعیتها خلاف آن را نشان داد، به ذخایر
کهنه اتهامات پناه بردند: "حزب از اسرائیل پول میگیرد". و در یک دم، جمع چنان برآشفت که انگار صاعقهای
از جنس کاتیوشا بر سرشان کوبیده و از او جز گوش کوچکی به جا نمانده است.
چند سال بعد، موج دوم از راه رسید. این
بار با این تصور که جمهوری اسلامی در آستانه فروپاشی است و حزب باید خودش را آماده
کند تا با امثال سعید حجاریان و اصلاحطلبان حکومتی دولت ائتلافی تشکیل دهد. ادامه
این مسیر هم به همان انبان جادویی اتهامات ختم شد. نشریات، تلویزیون یوتیوبی شان و
مقالاتشان پر است: "حککا ناتوئی و اسرائیلی است". جالب آنکه همین گروه،
به اتفاق رهبر گروه اول، در مقطعی حتی به پیشواز احمدینژاد هم رفتند و با لحنی
شگفتانگیز گفتند که کارگران در دوره او صاحب ماشین شدهاند!
سرنوشت این دو گروه جایی به هم گره
خورد که در یک پیچ تاریخی، در کنگره گروه دوم – که به نام "حکمتیست"
مشهور شدند – از رهبر گروه اول به عنوان چهرهای مهم و تاثیرگذار تجلیل کردند و او
را با خواهش و تمنا به کنگره شان هم دعوت کردند. اما خود او بیپرده گفت: اگر میخواهید
بگویید اشتباه کردید، دیگر نام حکمت را یدک نکشید. بهررو، سرنوشت جمع دوم هم تعریفی ندارد.
امروز، بازماندههای همین دو گروه در
یک تشکل مشترک کنار هم نشستهاند و برای کامل شدن پازل، چند جریان حاشیهای راه
کارگری و فدائی را هم به میدان آوردهاند.
همه اینها یادآور همان جمله قدیمی است
که "کسانی که از تاریخ درس نمیگیرند، محکوم به تکرار آن هستند". و ما
فقط یک نکته را باید مدام تکرار کنیم: مسئولیت شکست شما نه بر گردن حزب کمونیست
کارگری است و نه بر گردن "ناتو" یا "اسرائیل"، بلکه محصول
سیاستهایی است که خودتان با دست خودتان کاشتید و امروز دارید برداشت میکنید.
۱۴ اوت ۲۰۲۵

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر